سال ها پیش که جمهوری اسلامی بر کوبش تبل جنگ اصرار داشت و همچنان آن را برای مردم ساده لوح و جو زده ی انقلابی، جنگی تحمیلی تفسیر می کرد که قصد دارد بصره و کربلا را اشغال نماید، قهرمان هایی را نیز تحویل همان جامعه ی الله زده ی غیب موهوم پرست داد که واکاوی آن نشست های پلشت فرهنگی را امروز یک انقلاب فرهنگی مردمی لازم می گرداند.
از آنجا که دستور حکومتی "بحث سیاسی ممنوع" را رژیم در همه ی اماکن همگانی همچون بیمارستان ها روی تکه کاغذی نوشته و بر در و دیوار زده بود، می شد حدس زد که منظور از بحث سیاسی ممنوعی که رژیم به زور و تهدید مردم را از آن جلوگیری می کرد، یکی همین دست نکته هایی بوده است که مخالفت مردم در سطح حضور اجتماعی و تضارب ناگزیر آرای ایشان، هتمن و قطعن علیه رویکرد و منافع رژیم خلقی ولایت فقیه تمام می شده است. نکته هایی از این دست که چرا فلان کار شد یا نشد و یا هزاران چرای دیگری که فشار ذهنی مردم را تبدیل به فشاری وارونه و کاربردی علیه سیاست های رژیم می کرد.
از معصومیت کودکانه ی مان که در دستان آلوده ی مدرسه و تلوزیون رژیم بر باد رفت که بگزریم، بد نیست گزاری به آن روزگار شهید ناخواسته پرور بزنیم که تنور جنگ خمینی حرامزاده را به نام ملت و به کام اسلام اهریمنی و سرکردگان حکومتش، همچنان گرم نگاه می داشت.
آیا "عباس دوران" که خلبان آموزش دیده در دوران شاهنشاهی را پس از کنار گزاشتن از خدمت و سپس به خدمت فراخواندن را به عنوان قهرمان جنگی خواندن، درست است یا نه ؟
آیا آنجا که دوران با هواپیمای جنگی خود به هتلی یورش می برد که نه تنها غیر نظامی است، که هتا سران سیاسی کشورها و نیز افراد عادی و دیگر رسانه های جهانی در آن حضور دارند، هدایت جنگنده ی در حال سقوط به ساختمان هتل و کوبیدنش به آن، امری است که باید به آن به عنوان کرداری بزرگ و قابل ستایش نگاه کنیم یا اینکه آنچه که عباس دوران مرتکب شده است، گونه ای از رفتار جنایتکارانه ی جنگی و هدف قرار دادن غیر نظامیان و کشتار مردم عادی است ؟
آیا رفتار الله پرستان تروریست القاعده که همگی یا عرعربستانی یا از دیگر تازیان الله پرست دیگر ممالک الله زده و البته از کثافت خانه ی پاکستان بودند و اقدام آنان در یورش قرار دادن برج های دو قلوی تجارت جهانی، از دید انسان های عادی و کشور آمریکا و جهان متمدن، امری ناپذیرفتنی و تروریستی آن هم از جنس کور، کینه ورزانه و انتقام جویانه نیست ؟
در دو رفتار بالا، آنچه که از سوی کنندگان آنها انجام گرفته است، وارد کردن بیشینه ی خسارت به کسانی است که آنها را دشمن تلقی کرده اند. در مورد نخست البته عراق کشور دژخیم بود، اما مردمی که در هتل هستند، چون غیر نظامی بوده اند، نمی باید مورد یورش قرار می گرفتند. در مورد دوم نیز وضع به همین گونه است. هدف از این اقدامات تروریستی تنها انتقام جویی بوده است و در مسیر این کینه ورزی، کشتار شهروندان عادی به جای کشتار سربازان و سرکردگان نظامی و سیاسی کشور دژخیم، جایگزین شده است.
در واقع تروریست ها با یک ملت و یک کشور در جنگ می شوند و این رویکرد آنهاست که همه ی آن تمدن را مورد یورش قرار دهند.
قهرمان جنگی ایرانی، نباید کسی باشد که مردم عادی را کشتار می کند.
عباس دوران؛ قهرمان شهید یا تروریست و جنایتکار جنگی ؟ |
از معصومیت کودکانه ی مان که در دستان آلوده ی مدرسه و تلوزیون رژیم بر باد رفت که بگزریم، بد نیست گزاری به آن روزگار شهید ناخواسته پرور بزنیم که تنور جنگ خمینی حرامزاده را به نام ملت و به کام اسلام اهریمنی و سرکردگان حکومتش، همچنان گرم نگاه می داشت.
یورش تروریستی الله پرستان عمدتن عرعربستانی و پاکستانی به برج های دوقلوی مرکز تجارت جهانی در آمریکا |
آیا آنجا که دوران با هواپیمای جنگی خود به هتلی یورش می برد که نه تنها غیر نظامی است، که هتا سران سیاسی کشورها و نیز افراد عادی و دیگر رسانه های جهانی در آن حضور دارند، هدایت جنگنده ی در حال سقوط به ساختمان هتل و کوبیدنش به آن، امری است که باید به آن به عنوان کرداری بزرگ و قابل ستایش نگاه کنیم یا اینکه آنچه که عباس دوران مرتکب شده است، گونه ای از رفتار جنایتکارانه ی جنگی و هدف قرار دادن غیر نظامیان و کشتار مردم عادی است ؟
آیا رفتار الله پرستان تروریست القاعده که همگی یا عرعربستانی یا از دیگر تازیان الله پرست دیگر ممالک الله زده و البته از کثافت خانه ی پاکستان بودند و اقدام آنان در یورش قرار دادن برج های دو قلوی تجارت جهانی، از دید انسان های عادی و کشور آمریکا و جهان متمدن، امری ناپذیرفتنی و تروریستی آن هم از جنس کور، کینه ورزانه و انتقام جویانه نیست ؟
در دو رفتار بالا، آنچه که از سوی کنندگان آنها انجام گرفته است، وارد کردن بیشینه ی خسارت به کسانی است که آنها را دشمن تلقی کرده اند. در مورد نخست البته عراق کشور دژخیم بود، اما مردمی که در هتل هستند، چون غیر نظامی بوده اند، نمی باید مورد یورش قرار می گرفتند. در مورد دوم نیز وضع به همین گونه است. هدف از این اقدامات تروریستی تنها انتقام جویی بوده است و در مسیر این کینه ورزی، کشتار شهروندان عادی به جای کشتار سربازان و سرکردگان نظامی و سیاسی کشور دژخیم، جایگزین شده است.
در واقع تروریست ها با یک ملت و یک کشور در جنگ می شوند و این رویکرد آنهاست که همه ی آن تمدن را مورد یورش قرار دهند.
قهرمان جنگی ایرانی، نباید کسی باشد که مردم عادی را کشتار می کند.
نظرات