رد شدن به محتوای اصلی

بیانات و نقطه نظرات هزرط آیت الله آخوند الله پرست افغانی در گفتگو با روزنامه ی پرمخاطب سوئدی

آخوند افغانی در گفتگو با روزنامه ی پر مخاطب "اکسپرسن" (Expressen) گفت:

آزادی زن یعنی شوهر کردن و تولید مثل !!


خانم "ماگدا گاد" گزارشگر روزنامه ی پر مخاطب اکسپرسن چاپ استکهلم، در سفری به شهر هرات در افغانستان، گفتگویی با "عمام غلام محمد شایق" از آخوندهای آن دیار الله زده صورت داده و دیدگاه های هزرط ایشان را در یک گزارش ویژه که بازتابی گسترده در شبکه های اجتماعی سوئد یافته، منتشر کرده است.

عمام غلام محمد شایق، دیدگاه های جالب توجه خود را در رابطه با موضوعات گوناگون، در اختیار گزارشگر روزنامه ی اکسپرسن قرار می دهد؛ از جمله، مقوله ی آزادی زنان. از دید وی، آزادی زن یعنی شوهر کردن و تولید مثل و ادامه می دهد که زن بر اساس شریعت اسلام برای بیرون رفتن از خانه، رفتن به مدرسه، محل کار و هتا سر زدن به اقوامش، می بایست از شوهر خود کسب اجازه کند. گزارشگر روزنامه ی اکسپرسن می نویسد که همسر و دختر عمام غلام محمد شایق در زمان انجام گفتگو، در اتاقی در پشت خانه پنهان شده و حق بیرون آمدن از اتاق را نداشته اند !!

یکی از جالب ترین بخش های این گزارش، سفارش های عمام غلام محمد شایق به افغانی هایی است که به سوئد پناه می آورند. وی به افعان هایی که در سوئد به سر می برند، سفارش می کند که می بایست تابع فرهنگ و قوانین کزایی شریعت اسلام باشند، نه تابع قوانین سوئد. وی ادامه می دهد که افغانی های الله پرست در سوئد، می بایست از رفتن به محل های کار و هتا مدرسه هایی که زنان و مردان در آن به گونه ای مختلط حضور دارند، خودداری کنند و تاکید می کند که:

"الله این حق را به مردان داده است تا
برای زنان تصمیم گیری کنند".


وی در مورد مجازات زنی که حجاب خود را بردارند می گوید:

"اگر باکره نباشد می توان صد ضربه تازیانه ی اسلامی به وی زد و چنانچه زنده بماند، نباید کار دیگری با او انجام داد، برای نمونه آتش زدن !!"


آخوند عمام غلام محمد شایق، در رابطه با سن ازدواج، برای دختران نیز ۹ سال را مناسب می داند، البته در صورتی که دختر "سالم" و "رشد کرده" باشد. وی دیدگاه خود در رابطه با هم جنسگرایان را نیز برای خوانندگان روزنامه ی اکسپرسن توضیح می دهد (به نوشته ی گزارشگر اکسپرسن، با صدایی خشمگین و صورتی سرخ شده از خشم):

"آنها را باید کشت. یا به این صورت که در کنار دیواری قرار داده و دیوار را بر روی آنها ویران کرد و یا اینکه از بلندترین ساختمان شهر به پایین پرتاب کنند".


برخی از خوانندگان دیدی انتقادی نسبت به این رویکرد رسانه های سوئد و گفتگو با چنین ناخاله هایی و بازتاب آن در سوئد دارند، اما بسیاری نیز آن را مثبت دانسته و بر این باورند که بازتاب دیدگاه های این افراد،  به سوئدی ها نشان خواهد داد که "پناهجو نمایان به چه بهانه ای و از دست چه تروریست های همیشه حق به جانبی گریخته و به سوئد پناه آورده اند تا همچنان یا بر دین عربی اسلامی خود پافشاری کنند یا اینکه نور حقیقت کزایی را در ماتحت ایسا پسر بی پدرش یافته و برای گرفتن اقامت، مصلحتی به او ایمان بیاورند. این گزارش روزنامه ی اکسپرسن، بخشی از زنجیره گزارش های دنباله داری است که این روزنامه از شرایط جمهوری اسلامی افغانستان و به ویژه وضعیت تکان دهنده ی زنان در این کشور در ماه های گزشته منتشر کرده است.

منبع: استکهلمیان


توجه:
برخی از بخش های این نوشتار بنا به خواست و با تناسب با کارکرد این وبلاگ، بازنویسی شده و با نوشته های شخصی جایگزین شده اند. برای خواندن متن اصلی می توانید به منبع جستار بازبرد کنید.

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

رونمایی از کس کش اعظم و وروره جادوی پاسدار قالیباف

چندی است که ویدیو کلیپ هایی از فردی منتشر می شود که دقیقن حرف دل رنج دیدگان و مردم ستم دیده ی ایران را می زند. او نقابی بر چهره زده است تا ماهیت درنده ی گرگش را پنهان سازد. "سید محید حسینی" از توله حرامزادگان الله پرست تازی باقی مانده از یورش الله پرستان عرب نخستین به کشورمان می باشد که هم اکنون با داغ اسلام اهریمنی بر دل و پیشانی دعاگوی خویش، سالیان سال است که مشاور مطبوعاتی و رسانه ای پاسدار "قالیباف" در شهرداری رژیم در تهران می باشد. فردی که سیل ارقام نجومی رد و بدل شده ی شهرداری و بده بستان ها و البته رانت خواری شخصی خودش از این موهبت سفره ی نکبت جمهوری اسلامی را دیده و هم از آن خوان پربرکت خمینی حرامزاده، بسیار نوشیده و چشیده. وی در یکی از ویدیو کلیپ هایی که از وی منتشر شده است، با حساب بر روی ساده لوحی مخاطبان خود در سیستان و بلوچستان، از احساسات انسانی آنها سو استفاده کرده و خود را در حالی هم آوا و همراه آنان و شریک درد و رنج و فقرشان جا می زند که تو گویی وی در همه ی این چهل سال عمر نکبتی که از ولایت فقیه گرفته، نه تنها روحش هم از فقر دهشتناک و فاحش د...

وقتی امید دانا و هم خوابه اش صدیقه زرین کلاه مشتاق آبادی، مادر قهبگی را معنی می کنند

من کم ترین (امید باقر خاله): "مدیونید اگر فکر کنید افزون بر گفتارم، اندکی هتا اندکی، در کردار در زندگی روزمره ام تناقض وجود دارد !!" من و همسرم کارد هواله ی شکم مردم ایران می کنیم، اما خودم سه برابر روزهای جوراب فروشیم شده ام و همسرم مثل ندید بدیدها فرتور غذاها و رستوران ها و باز رستوران ها و غذاها را به چشم کارد به شکم خوردگان می کشانیم تا چشمشان کور شود و جیکشان درنیاید. من و همسرم به هنرمندان فحاشی می کنیم و آنها را بی سواد و احمق می خوانیم، اما خودمان تا دلتان بخواهد با تک تک هنربندان رژیم فرتور می اندازیم و منتشر می کنیم؛ هتا با افشین بله افشین خواننده ی بدصدا و جلف که یادتون هست... «دیگه ازت بدم میاد، پیشم نیا عروسک» !! من و همسرم همیشه از شبکه ی من و تو انتقاد می کنیم. من خودم همیشه به آن می گویم "مهد کودک من و تو"، اما هتا با مجری من و تو هم فرتور یادگاری می گیرم !! من و همسر کم ترینم، در فضای همگانی هر جور دلمان بخواهد می گردیم و می چرخیم و فرتورهای نگو و نپرس منتشر می کنیم، اما به دیگران ایراد می گیریم که چرا در خانه ی خودشان با شلوار...

متلکی بر حاشیه: گفتگوی فرامرز دادرس با کون خوب سوئد

چندی پیش، یکی از مخالفان پرهیاهوی شاهزاده "رضا پهلوی" به نام "فرامرز دادرس" که خود یکی از مصدق الهی ها و هواداران سفت و سخت هزرط "محمد مصدق دله السلطنه" می باشد، با دلقک رسانه "امید دانای باقر خاله" گفتگو کرد. این گفتگو که از پستوی خانه ی امید باقر خاله و انباری جناب دادرس انجام می گرفت، مخاطبان ملیونی خود را دچار شوک کرد و نتیجه این شد که پس از گوش دادن به مشتی خزعبلات تکراری که همگی از سر عقده بازی فوران کرده بودند، به یک نتیحه ی تکراری برسند و آن اینکه هم جمهوری اسلامی اینقدرها بد نیست که این دو موجود اپوزوسیون نما، نانشان را به نرخ روزش نخورند و نه دودمان ایرانساز پهلوی آنچنان خوب و سرآمد بود که نمکدانش را نشکنند !! جناب دادرس که پس از نزدیک به یک دهه سخن فرسایی در یوتوب انباری خود، هنوز به اندازه ی "خاله شاهدانه" هم روی کسی اثر نگزاشته، با ناسپاسی هر چه تمام تر عنوان کرده است که وی نانخور ارتش شاهنشاهی نبوده و با وقاحت ویژه ی آخوندی خود را مدیون شاهنشاه آریامهر فرمانده ی کل قوای نیروهای مسلح شاهنشاهی نمی داند. از این ناسپ...