رد شدن به محتوای اصلی

پست‌ها

سیمای مشترک کردهای قهوه ای و گروهک تروریستی مجاهدین خائن خلق

گروهک مصدق الهی مچاله های چپ خلقی یا همان فرقه ی رجوی، گروهکی برخاسته از آرمان تروریست های چپ اسلامی به منظور ایجاد جنگ داخلی و خیابانی علیه پادشاهی مشروطه ی ایران است که در خیانت به میهنمان ایران، موفق به ربودن گوی پستی و بی شرافتی از دیگر حرامزادگان ایران ستیز شده است. سال دوم فاک (فرار از کرکوک کردی) فرخنده باد میان دو گروهک تروریستی مجاهدین خلق و پانکردهای تجزیه طلب از جمله گروهک تروریستی دموقراط کوردلستان، سیمایی مشترک وجود دارد که جا دارد در روزگار دوم فاک (فرار از کرکوک)، بدان پرداخته شود. در حالی دشمنان یکپارچگی ایران عزیز بر سر تکه پاره کردن میهنمان همسو و هم دست بوده و هستند که هر دوی این گروهک های تروریستی از آغاز خود را ایرانی جا می زدند و داعیه ی میهن دوستی می داشتند تا بلکه از رهگزر این فریب کودنانه، بتوانند خیلی از مردم ناآگاه را به سوی خود جذب نمایند. در جنگ هشت ساله ی ایران و عراق که عامل اصلی به وجود آمدنش، همانا فتنه ی "خمینی حرامزاده" به دستور لندن و آمریکای دمکرات بود، کردهای قهوه ای یا پلاستیکی، در همسویی با رژیم ولایت فقیهی که پیشتر آنها را د
پست‌های اخیر

جنگ و صلح

از یکسو به عبارت های روزنامه ی پگاه فکر می کرد و نیازمندی های قتار شده ای را دیده بود که برای جلب توجه در روزنامه، بالایشان پول رفته بود. هنوز ناشتا نخورده بود که رادیو را روشن کرد تا دلنگ و دولونگی بکند. من نه هوادار آمریکا هستم و نه اسراییل. نه سوئدی می شوم و نه ژاپنی. من نه هوادار جمهوری اسلامی هستم و نه مشتاق یورش بیگانه ای به کشورم. من تنها ایرانیم. یک انسان ایرانی اخبار داشت تمام می شد و یک موسیقی مخدری که جز روال برنامه ی هر روز، باید دز مناسبی از آن را پخش می کردند، پشت سرش اجرا شد. با حالت ضعف، رفت کنار اجاق تا آب جوش آورد. یادش آمد که امروز آدینه است و دیشبش با چه هزیان هایی که با خود در ذهنش روبرو نشده بود. با فردی در ذهنش بر سر جنگ بگو مگو راه انداخته بود و از اینکه در این مخمصه گیر کرده بود، حسابی کلافه و درمانده شده بود. علتش این بود که او کوچک ترین اختیاری در کل ماجرا نداشت و هیچ کاری هم از دستش برنمی آمد. مرتب بر سر آن که در ذهنش بود، داد می زد و عباراتی را در رد جنگ و اقدامات تحریک آمیز کرم های زیر پوست ایراد کرده بود و نمی توانست بپذیرد که جمعی نابرگزید

روزگار زرین ایران عزیز هنوز آغاز نشده است

بر این باوریم که دوران ایرانساز خاندان ایرانمهر و میهن پرست پهلوی، دوران طلایی یا به عبارت پارسی، روزگار زرین ایران عزیز بوده است. این گفته درست است، اما شایان کمال نیست. این درست است که پهلوی به مانند برگ درخشانی در تاریخ پر فراز و نشیب میهنمان درخشید و ایران را از صدها سال خفت و ذلت رهایی بخشید و به نزدیکی های آغاز راه دروازه های تمدن بزرگ رسانید، اما این نیز درست است که ما هرگز و به خاطر یورش جهانی به رهبری انگل ستان، نتوانستیم آغاز راه رسیدن به آن دروازه های درخشان تمدن انسانی را بپیماییم و با شبیخونی ویرانگر، هر آنچه که کاشته بودیم یکسره نابود شد. اما ایران عزیز همچون سیمرغ، باری دیگر از خاکستر خود برخواهد خواست و این نوزایی بزرگ ایرانیان در مسیر پیشرفت و فرگشت همه جانبه خواهد بود. این پیمانی است که بر سر ایران و تمامیت هر آنچه که هست، چه آباد و چه ویران، ایستاده ام و جز این از میهن پرستان و آنان که به راستی دلشان رنگ آبی میهن دارد، توقعی نمی رود. روزگاری که ایران آهنگ رفتن از این منجلاب اسلامی توده ای کند، روزی است که دیگر هیچ کس را توان جلوگیریش نتواند بود و این

مشت آهنین سوئد به صورت سرکردگان الله پرست در این کشور

کشور زیبا و مهد دمکراسی و آزادی اروپای شمالی، به تازگی متوجه اوج وخامت اوضاع این کشور علیه آزادی های بنیادین و ارزش های سکولار و دمکراتیک این هازمان شده است و با ضربه شستی آهنین به سرکردگان الله پرستی در این کشور، گامی بزرگ و رو به جلو در پیکار با بنیادگرایی اسلام ناب محمدی برداشته است. تروریسم اسلامی، دینی برخاسته از بیانبان و با روحیه ای بیابانی است. اگر غیر از توحش و خونریزی، از اسلام توقع دیگری دارید، خیلی ساده باید گفت که شما احمقید کشور سوئد که از دهه ی ۴۰ میلادی، به عنوان نخستین کشوری که همجنسگرایی را قانونی اعلام نمود و تمام قد از آزادی های جنسی پشتیبانی کرد، نمی تواند در سرشت و ماهیت خود، برتابنده ی اصول نجس و ضد انسانی اسلامی، یهودی و مسیحی باشد که بر خود روا می دارند تا آزادی زیست و کنش انسان ها را سرفن به خاطر رویکردهای جنسیشان، پایمال کنند و هتا دست به حذف فیزیکی همجنسگرایان بزنند. این دست پشتیبانی ها از آزادی ها فردی در سطح کلان و اجتماعی، روح قوانین انسان مدارانه ی سوئد را تشکیل می دهد و این تنها بیان یک نمونه از یک دریا آرامش قانونی در این کشور زیباست.

جمهوری چندم اخوی ؟!

پامنقلی های ولی فقیه، امروز دارند تمبان اسلامی خود را باد می دهند تا ابعاد وجودیشان بیشتر شود، گویا پیش خود فکر کرده اند که باد به سوراخ انداختن، راه و رسم راسولولا در "الترسُ بالرعب" می باشد !! آنان که در برابر ستمگران کرنش می کنند و آزادیشان را با وهم و دروغ تاخت می زنند، موجوداتی زبون هستند که هم شایسته ی آزادی را داشته اند و هم نانشان را از دست داده اند  جمهوری اسلامی که در سیمای مشترک خود با گروهک تروریستی مجاهدین خلق، دو دندان لق جمهوری و اسلامی دارد، در همه ی این چهل سال شکست گزشته، بی دریغ آنچه که به دست خود به عنوان جنگ شهری و شورش های مسلحانه ی خیابانی انجام داده است را جنگ چریکی و آزادی خواهی خوانده و در عین حال، مجاهدین تیپا خورده را مشتی تروریست قلمداد کرده است. تنها خواستم با این اشاره گفته باشم که برای من، تفاوتی میان "عن و گه" وجود ندارد !! اکنون چلیده های نظارت های استصوابی رژیم اسلامی که از تعفن و لجن زدگی سبزرنگ خود، نام اسهال طلبی حکومتی را در ماتحت اسلام زده ی توده ایشان حمل می کنند، در آیت الله بی بی سی راست کرده اند که "جمهوری س

انفجار سه بمب اسلامی در سوئد ظرف ۲۴ ساعت

انفجار سه بمب اسلامی در سوئد ظرف ۲۴ ساعت تروریسم اسلامی به مانند هشت پایی آدمخوار، بر جان و روان کشور زیبا و آزاد سوئد افتاده است و با مکیدن خون منابع و دسترنج مردم سختکوش این کشور، به قلدری روزافزون اسلامی خود ابعاد گستاخانه تر و تهاجمی تر داده است. این بار، اسلام ناب محمدی تنها در ظرف ۲۴ ساعت، سه بمب را در مهاجرنشین ترین شهر سوئد یعنی "مالمو" ترکاند تا رحمت کزایی الله مدینه را فراهم آورده باشد !! یکی از این سه مرکزی که هدف نفرت اسلامی قرار گرفته است، یک دیسکوی شبانه بوده است. نخستین یورش تروریستی اما، در ساعت ۲ بامداد در حومه ی شهر "روزنگورد" رخ داد که منطقه ی موسوم به "آنجا نروید" است که به معنی انبوه و پرتلاطم الله پرستان و وجود فضای خفقان و غیر سوئدی می باشد. یک ساعت پس از این بمب گزاری، بمب دوم اسلام اهریمنی در دیسکوی شبانه منفجر می شود تا نفرت اسلام از آزادی و خوشی و شب نشینی را به تصویر کشیده باشد. شهر جنایت اسلامی خیز روزنگورد که در چنبره ی الله پرستان و تبهکاران اسلامی گرفتار شده است، اکنون از این یورش اسلامی در شوک به سر می برد. ترو

امید به رحلت جانگوز

بسیاری از ایرانیان از روی ساده اندیشی و بسیاری دیگر از روی ساده لوحی، بر این وهمند که با سقط شدن یک دیکتاتور، کل سامانه ی دیکتاتوری از هم می پاشد و می توانند نفس راحتی بکشند. باید عرض کنم که زهی خیال باطل !! خمینی حرامزاده، عمام ۱۳ اُم اسلام ناب محمدی است این مردم ایران بودند که نه تنها دجال آدمخواری به نام "خمینی حرامزاده" را فرش قرمز انداخته و به ضحاک زمانه لبخنده زده و خوش آمد گفتند و با این خوش آمدگوییشان به یکی از پلید ترین فرزندان اهریمن، پا بر روی خون جاوید نامان انقلاب بزرگ مشروطه و میهن پرستانی گزاردند که زندگیشان را وقف سامان دادن به اوضاع اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و ... ایران عزیز کرده بودند، بلکه پس از گزشت نزدیک به یک دهه از ورود اهریمن خمینی حرامزاده به میهن، در تشییع مردار نجس وی نیز سنگ تمام گزاردند و بزرگ ترین مراسم سوگواری جهان را به نام آن دیوخوی پست سرشت، برگزار کردند. با بستن چشمان و هم دستی در همه ی جنایت های خمینی حرامزاده، آخوندها و تروریست پاسدارهایش، به این نکته باید دقت شود که در زمان آن اهریمن بود که شورش و جنگ داخلی و منطقه ای شعله ور شد و ا