رد شدن به محتوای اصلی

ماجرای یورش سپاه پاسداران به فرودگاه بین المللی تهران چه بود ؟

روز ۲۶ اردی بهشت ۱۳۸۳، سازمام تروریستی سپاه پاسداران جمهوری اسلامی با یورش به فرودگاه بین المللی تهران موسوم به عمام خمینی حرامزاده، مانع از افتتاح رسمی این فرودگاه شد؛ واقعه ای که بسیاری از مردم اصل و جزییات آن را نمی دانند.


پیش درآمد
پیشنهاد ساخت این فرودگاه به سال ۱۳۴۶ و پیشنهاد سازمان ایکائو جهت ساخت فرودگاهی مجهز برای استفاده از توان ترانزیتی ایران بین اروپا و آسیا باز می‌ گردد. این طرح در ۱۳۵۱ و با نام "فرودگاه آریامهر" به تصویب دولت ایران رسید. در سال ۱۳۵۴ (۱۹۷۵ میلادی)، کار ساخت فرودگاه از سوی شرکت‌ های آمریکایی و ایرانی آغاز شد. شرکت آمریکایی عهده‌ دار معماری پروژه، شرکت TAMS نام داشت که قصد تکمیل فرودگاه را تا سال ۱۳۶۲ (۱۹۸۳ میلادی) با یارانه ی ۱ ملیارد دلار داشت، اما با شورش۵۷، این طرح بازایستانده شد و از آن به عنوان یکی از بلند پروازی‌ های شاهنشاه بزرگ ما محمد رضا شاه پهلوی یاد رفت و کنار گزاشته شد. پس از جنگ و در سال ۱۳۷۴، یک شرکت فرانسوی و چند شرکت ایرانی، کار ساخت آن را از سر گرفتند و سرانجام در اردی بهشت ۱۳۸۳ فاز نخست آن به گونه ای ناقص گشایش یافت. فرودگاهی که طرح آغازین آن از سوی حکومت شاهنشاهی ایران برنامه ریزی شده بود، به گونه ای ناقص با بدسلیقگی کامل و با نام عمام خمینی حرامزاده، تبدیل به مهم ترین فرودگاه پایتخت ایران شد !!

ماجرای جمله سپاه
طی مناقصه ی برگزار شده از سوی وزارت راه و به عنوان یکی از مهم ترین موارد جذب سرمایه‌ گزاری خارجی در ایران، شرکت ترکیه‌ ای - اتریشی "تاو" مسئول بخش‌ های کترینگ و هندلینگ فرودگاه گردید. سازمان تروریستی سپاه پاسداران مخالف جدی این قرارداد بود و فشارهای زیادی وارد کرده بود تا اداره ی بخش های مختلف فرودگاه به این سازمان تروریستی شبهه نظامی واگزار شود.

مورد بعدی اختلاف این بود که سپاه قصد داشت به تقلید از پایگاه یکم شکاری ارتش در مهرآباد، بخشی از فرودگاه تازه را به عنوان پایگاه هوایی خود استفاده کند که به دلیل تناقض با قوانین بین المللی، مورد مخالفت قرار گرفت.

در روز ۲۶ اردی بهشت ۱۳۸۳، فاز نخست از فرودگاه بین‌المللی تهران با حضور وزیر راه و ترابری رژیم و مقامات داخلی و خارجی گشایش یافت. در جریان گشایش فرودگاه، نیروهای زمینی و هواپیماهای سوخوی سو ۲۵ سپاه پاسداران به فرودگاه حمله‌ ور شده و مانع از گشایش و فرود نخستین هواپیما در آن شدند. علت حمله، واگزاری بخشی از خدمات فرودگاه به شرکت ترکیه‌ ای "تاو" اعلام شد. سپاه نخستین هواپیمایی که قصد فرود در این فرودگاه را داشت به سمت فرودگاه اصفهان یا مهرآباد هدایت کرد.


آخوند مهدی کروبی فرنشین وقت مجلس رژیم، این اقدام را آبروریزی برای کشور خواند و هیئت دولت خواستار محاکمه ی فرماندهان یورشگر به فرودگاه شد. این اقدام سپاه، روباه سبز سید محمد خاتمی را به شدت عصبانی و وی را تا آستانه ی استعفا پیش برد. احمد خرم وزیر راه و ترابری وقت رژیم، رویدادهای آن روز را اینگونه به یاد می آورد:

"روز گشایش، هواپیمای اماراتی چندین دور بالای سر فرودگاه گشت. شخصن از فرمانده ی سپاه فرودگاه ها خواهش کردم تا باند را باز کند. به آنها گفتم عدم فرود این هواپیما برای کشور و آبروی بین المللی ما بد است. بالاخره اجازه دادند این اولین و آخرین پرواز باشد. البته آقای خاتمی ورود پیدا کردند و اجازه را گرفتند. اما متاسفانه برخوردها ادامه پیدا کرد. وقتی هواپیما نشست، آمدند و اجازه ی پهلوگیری هواپیما به پلکان را نمی دادند. یک ساعت و نیم طول کشید تا مسافران خارج شوند. هواپیما پهلو گرفته بود، در هواپیما را باز نمی کردند، بازهم رفتم و خواهش کردم و بعد از نیم ساعت التماس اجازه ی خروج مسافران را صادر کردند. متاسفانه در همان پرواز وزیر فرهنگ و ارشاد عمان هم حضور داشت. با ایشان برخورد بسیار بدی صورت گرفت به طوری که از دستشویی فرودگاه ایشان را بیرون کشیدند و به یک اتاق بردند. بعد از ماجرا من ده دقیقه از ایشان عذرخواهی می کردم".

مزدور خرم ادامه می دهد:
"ساعت سه بعد از ظهر همان روز هواپیمای هما از دبی به سمت فرودگاه عمام می آمد. قرار بود تا این هواپیما در فرودگاه بنشیند که اعلام کردند دیگر اجازه نمی دهیم و باید فرودگاه تعطیل شود. خلبان پرواز فرودگاه جایگزین را اصفهان یا مهرآباد اعلام کرده بود. به این ترتیب، هواپیما با اسکورت سوخو ۲۵ های سپاه به سوی فرودگاه جایگزین حرکت کرد".


پی نوشت:
نکته ی جالب در خصوص این رویداد آنجاست که سید حرامزاده محمد خاتمی رییس دولت وقت و احمد خرم وزیر راه و ترابری رژیم، با وجود مقام بالای خود ساعت ها به فرمانده ی سپاه فرودگاه ها التماس می کنند که اجازه بدهد فرودگاه تازه را افتتاح کنند، به گونه ای که این سید خاک بر سر و رییس دولت رژیم، برای فرود هواپیما از فرمانده ی سپاه اجازه می گیرد !! اما در نهایت رویدادهایی که رخ داد، منجر به آبروریزی بزرگی برای جمهوری اسلامی در سطح بین المللی شد.

همین جستار در کیهان سوئد

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

بس که این ملت خر است

مملکت در دست مشتی خائن غارتگر است بس که این ملت خر است حال روشنفکر بیچاره ز بد هم بد تر است بس که این ملت خر است مغزها له شد به زیر سم ملایان قم وای در عصر اتم صحبت عمامه و تسبیح و ریش و منبر است بس که این ملت خر است هر که حرفی زد ز آزادی دهانش دوختند جان ما را سوختند حرف حق این روز ها گویی گناه منکر است بس که این ملت خر است مملکت افسوس برگشته به صد ها سال پیش حرف عمامه است و ریش گوز من بر ریش هر چه شیخ در هر کشور است بس که این ملت خر است خاک شهر قم گمان داری بشر می پرورد تخم خر میپرورد زانکه هر سو شیخکی بر منبری در عرعر است بس که این ملت خر است ما که می دانیم حال شیخ ها در حجره ها وای بر احوال ما کز تف هم درسها ماتحتشان دائم تر است بس که این ملت خر است شیخ ریقویی که دائم بود دنبال لوات در پی فور و بساط با فلان پاره اش امروز یک شیر نر است بس که این ملت خر است وانکه خیک گنده اش پر بود دائم از عرق چونکه برگشته ورق پیش چشم ملت اکنون بهتر از پیغمبر است بس که این ملت خر است معده هر شیخ چون پ

اسناد شرارت و آدم فروشی محسن مخملباف

" محسن مخملباف " که در سال ۱۳۵۳ به همراه دو نفر دیگر، اقدام به  یورش تروریستی  با چاقو به پاسبان خیابان ایران (مرحوم شامبیاتی) می کنند، در درگیری با وی مجروح و دستگیر می شود. اینک مستندات پرونده ی مخملباف را به نقل از گزارش ساواک و نیز گزارش روزنامه ی اطلاعات در اختیار همگان می گزاریم. همچنین گواهی نزدیکان و قربانیان وی مبنی بر همکاریش با آدمخوار رژیم لاجوردی (فرنشین وقت زندان اوین)، در دستگیری و پرونده سازی برای مخالفان جمهوری اسلامی را نیز مورد بررسی قرار می دهیم. گزارش ساواک از دستگیری محسن مخملباف سازمان اطلاعات و امنيت كشور س. ا. و. ا. ک خيلی محرمانه گزارش بازجویی مشخصات متهم "محسن" فرزند "حسين"، شهرت مخملباف، شماره ی شناسنامه ۶۱۴۴۸ تهران، متولد ۱۳۳۶ تهران، شغل كارگر بازار (پسته ‌فروشی) مغازه ی لطفعليان، سرای پايدار، محل سكونت: تهران خيابان صفاری، كوچه ی يخچال، نبش كوچه، بالای لبنياتی، منزل اجاره‌ ای، مجرد، ميزان تحصيلات سوم متوسطه، دين اسلام، مذهب شيعه اثنا عشری، تابعيت دولت شاهنشاهي ايران، فاقد سابقه ی اتهامی و كيفری از نظر ضد امنيتی م

رونمایی از کس کش اعظم و وروره جادوی پاسدار قالیباف

چندی است که ویدیو کلیپ هایی از فردی منتشر می شود که دقیقن حرف دل رنج دیدگان و مردم ستم دیده ی ایران را می زند. او نقابی بر چهره زده است تا ماهیت درنده ی گرگش را پنهان سازد. "سید محید حسینی" از توله حرامزادگان الله پرست تازی باقی مانده از یورش الله پرستان عرب نخستین به کشورمان می باشد که هم اکنون با داغ اسلام اهریمنی بر دل و پیشانی دعاگوی خویش، سالیان سال است که مشاور مطبوعاتی و رسانه ای پاسدار "قالیباف" در شهرداری رژیم در تهران می باشد. فردی که سیل ارقام نجومی رد و بدل شده ی شهرداری و بده بستان ها و البته رانت خواری شخصی خودش از این موهبت سفره ی نکبت جمهوری اسلامی را دیده و هم از آن خوان پربرکت خمینی حرامزاده، بسیار نوشیده و چشیده. وی در یکی از ویدیو کلیپ هایی که از وی منتشر شده است، با حساب بر روی ساده لوحی مخاطبان خود در سیستان و بلوچستان، از احساسات انسانی آنها سو استفاده کرده و خود را در حالی هم آوا و همراه آنان و شریک درد و رنج و فقرشان جا می زند که تو گویی وی در همه ی این چهل سال عمر نکبتی که از ولایت فقیه گرفته، نه تنها روحش هم از فقر دهشتناک و فاحش د