رد شدن به محتوای اصلی

برابری زن و مرد در تازی نامه - بخش سوم

نویسنده: داریوش افشار
از کتاب: مغالطات در قرآن و حدیث

بخش نخست این جستار را در اینجا و بخش دوم را در اینجا بخوانید

در تازی نامه و سیره ی نبوی، زنها از جایگاه فروتری نسبت به مردان برخوردار هستند و ارزش سوگند خوردن و شهادت دادن زن نسبت به مرد کمتر است؛ شهادت یک زن با شهادت یک مرد در اسلام تبعیض کار برابر نیست؛ بر اساس نص قرآن برای یک امر، شهادت دو نر کافی است، حال آنکه برای همان مورد باید چار زن شهادت دهند، یعمی یک مرد برابر با دو زن ارزش گزاری شده است؛ در ضمن شهادت زنان از اینروست که نر الله پرستی در کار نباشد وگرنه اسلن به شهادت دادن زنان رجوع نخواهند کرد، یعنی در اسلام شریف هتا ادای سوگند و گواهی دادن با اولویتی نرینه همراه است. تازی نامه در این باره اینگونه تبعیض را برقرار کرده است:

- "وَ اسْتَشْهِدُوا شَهِيدَيْنِ مِنْ رِجالِكُمْ فَإِنْ لَمْ يَكُونا رَجُلَيْنِ فَرَجُلٌ وَ امْرَأَتانِ مِمَّنْ تَرْضَوْنَ مِنَ الشُّهَداءِ أَنْ تَضِلَّ إِحْداهُما فَتُذَكِّرَ إِحْداهُمَا الْأُخْرى"، یعنی: دو نفر از مردان خود را شاهد بگيريد و اگر دو مرد نبودند، یک مرد و دو زن از كسانى كه مورد رضايت و اطمينان شما هستند برگزينند تا اگر يكى انحرافى يافت، ديگرى به او يادآورى كند. (ماده گاو، ۲۸۲)


همانگونه که در این نژند آیه می بینید، نه هتا نابرابری وجود دارد و اولویت با سوگند و گواهی دادن نر الله پرست همراه است، که هتا در صورتی که زنی هم لازم باشد تا شهادت بدهد، هتمن باید یک نر همراه آنها باشد وگرنه سوگندشان ارزش و اعتباری ندارد. این آیه هتا در همان حال هم به یک زن اکتفا نمی کند که بگوید یک زن و یک مرد برای شهادت کافیست، بلکه چنان به زن بدبین است و وی را خار می پندارد که الله دیوانه فرموده دو زن باید باشند که اگر یکی از آنها انحراف داشت! آن زن دیگر به او یادآوری کند که دارد چه می گوید یا باید چه بگوید! افزون بر این یک نر می تواند دو بار سوگند بخورد و شهادت دهد و گاهی اسلن هتا لازم نیست که دو نر بر امری شهادت دهند.

شگفت انگیز است!! این توحش خانه ی الهی ارزش زن را در حد گاو و گوسپند پایین آورده است؛ این دین اگر هیچ کاستی نداشته باشد، صد در صد ضد زن است. البته به اصطلاح روشنفکران مذهبی یا همان پهن های خوشبو، دیدگاه دیگری دارند.

الله حرامزاده برای توجیه نقض حقوق اشکار بانوان، مزخرفی پرانده است که با صراحت نر را بر ماده ی الله پرست برتری می دهد؛ توجه داشته باشد که اینها تازه حقوقی است که الله مدینه برای مومنات در دید گرفته است، ورنه زن نامسلمان کلن از حیض انتفاع ساقط است و دارای هیچ حقی نیست. الله ددخود در بیان توجیه چرند خود اینگونه به زر درآمده است:

- "يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوّامِينَ بِالْقِسْطِ شُهَداءَ لِلّهِ وَ لَوْ عَلى أَنْفُسِكُمْ أَوِ الْوالِدَيْنِ وَ الْأَقْرَبِينَ إِنْ يَكُنْ غَنِيًّا أَوْ فَقِيراً فَاللّهُ أَوْلى بِهِما"، یعنی: اى كسانى كه ايمان آورده ايد! كاملن به عدالت قيام كنيد. براى الله شهادت دهيد؛ اگرچه به زيان خود شما يا پدر و مادر و نزديكانِ شما بوده باشد؛ زيرا اگر آن ها غنى يا فقير باشند، الله سزاوارتر است كه از آنان حمايت كند. (نساء، ۱۳۵)

شاید در نگاه نخست این آیه ربطی به سخنی که گفته ام نداشته باشد، اما لازم است بدانید که آخوند مصباح یزدی برای این آیه تفسیرهایی عنایت فرموده که دقیقن برای توجیه سخن الله، فرش سرخ پهن کرده است؛ بخش هایی که بیشتر بوی ضد زن بودن می دهند را برجسته و زیرخط دار کرده ام. وی می نویسد:

"در اين زمينه، مسائل فراوانى مى‌تواند مطرح شود؛ از جمله اين كه آيا در همه موارد، شهادت دو زن هم عرضِ شهادت يك مرد است يا مواردى نيز هست كه در آن ها شهادت مرد و زن مساوى باشد؟ طرح اين گونه مسائل به حوزه فقه تعلّق دارد. پرسش هايى كه در اين جا بايد به آن ها پاسخ بدهيم، عبارت است از:

ا. چرا اصل بر اين است كه مرد شاهد شود و گواهى دهد ؟

ب. اگر مرد براى تحمّل و اداى شهادت، أولا و أصلح است، چرا قرآن شهادت زن را نيز پذيرفته و آن گاه آن را معادل نصف شهادت مرد دانسته است ؟

در پاسخ اين پرسش ها بايد گفت كه شاهد گرفتن، تحمّل شهادت و اداى آن، همه بدين منظور است كه حقّى ضايع و پايمال نشود؛ از اين رو براى شاهد، وجودِ دو صفت، شرطِ لازم است.

۱. در مقام تحمّل شهادت، هوشيار و زيرك باشد و وقايع را به دقّت ضبط كند.

۲. در مقام اداى شهادت، تحت تأثير احساسات واقع نشود و هرچه را شاهد و ناظر بوده، بى كم و كاست و بدون افزايش و پيرايش باز گويد. ممكن است شاهد در مقام اداى شهادت، تحث تأثير احساسات خود قرار گيرد و حق را زير پا گذاشته، به سود كسى گواهى دهد فقط به اين سبب كه آن كس پدر يا مادر، خواهر يا برادر، شوهر يا زن يا فرزند يا يكى از خويشاوندان و دوستان او است يا به اين علّت كه آن شخص، فقير و درمانده است يا مانند اين ها.

اگر جنس مرد و زن، در داشتنِ دو وصفِ مذكور مقايسه شوند، روشن خواهد شد كه مردان در هر دو جهت از زنان برتر هستند؛ بنابراين، مردان براى تحمّل و اداى شهادت از زنان شايسته ترند؛ به همين جهت، اصل بر اين است كه مرد شهادت دهد؛ همان گونه كه در كارِ قضا و داورى نيز امر بر همين روال است؛ افزون بر اين كه حضور مردان در جامعه و هنگام وقوع حوادث بيش تر است.


در بسيارى از موارد، اگر شهادت زن مقبول و معتبر نباشد، حقوقِ فراوانى تضييع خواهد شد. به طور معمول از كسى مى‌خواهند تحمّل شهادت كند كه همواره در دسترس دو طرف مسأله باشد تا اگر اختلافى بين آن ها پيش آمد بتوانند او را حاضر كنند و از وى شهادت بخواهند. پيدا است كه در هر اوضاع و احوالى، هميشه يك يا دو مرد در دسترس نيست؛ بنابراين ناگزير بايد شهادت زن را هم معتبر دانست تا هرگاه مردى با آن اوصاف يافت نشد بتوان زنان را به تحمّل و اداى شهادت فراخواند. حال كه بسنده كردن به مرد، سبب از ميان رفتن و لگدمال شدن بسيارى از حقوق مى‌شود، و از اين جهت، شهادت زن نيز مقبول است؛ امّا اين پرسش كه چرا شهادت زن هم عرض شهادتِ مرد نيست، در پاسخ مى‌توان گفت كه زن نه در مقامِ «تحمّلِ» شهادت، قدرت لازم را دارا است، نه در مقام اداى آن؛ در نتيجه، از آن جا كه ممكن است زنى واقعه را فراموش كند يا تحت تأثير احساسات و عواطف خود قرار گيرد و به هرحال، از حق عدول كند و به گمراهى بيفتد ـ چنان كه در آيه نيز به حكمتِ اين حكم اشاره شده است ـ احتياط، حكم مى‌كند كه زن ديگرى را همراه وى سازيم تا احتمال حق كشى و خطا كاهش يابد".
(محمّد تقى مصباح يزدى، جزوه حقوق و سياست در قرآن، درس ۲۱۰.)

آیا به توضیحی بیش از این نیاز دارید تا بدانید روح زن ستیزی الله و الله فروش تا چه اندازه تاریک و ژرف است ؟ اگر در خانه کس است، یک حرف بس است.

اینها احکامی است که از دیرباز بر هازمان ایرانی تحمیل شده است؛ هم اکنون این دستورهای پستینه و نژند در چارچوب فردیدهایی به عنوان قوانین مجازات اسلامی بر انسان ایرانی جاری و اعمال می شود؛ بایسته است در اینجا نگاهی به توحش های سازمان شده ی الهی در چارچوب قانون، نگاهی بیندازیم:

- در بررسی ارزش شهادت زن در این قوانین آمده است: حد لوات با شهادت چار مرد عادل که آن را دیده باشند ثابت می شود. (قانون مجازات اسلامی، ماده ۱۱۷) و در ماده ی دیگری تصریح می کند که: شهادت زنان به تنهایی یا به همراه مرد، لوات را اثبات نمی کند. (قانون مجازات اسلامی، ماده ۱۱۹)


- قذف (نسبت و اتهام زنا یا لوات) با دو بار اقرار یا با شهادت دو مرد عادل اثبات می شود (قانون مجازات اسلامی، ماده ۱۳۷)

- در صورتی که راه اثبات شرب خمر، شهادت باشد، تنها با شهادت دو مرد عادل ثابت می شود. (قانون مجازات اسلامی، ماده ۱۷۰)

- محاربه و افساد فی الارض از راه های زیر ثابت می شود:

الف - با یک بار اقرار به شرط آنکه اقرار کننده بالغ و عاقل و اقرار او با قصد و اختیار باشد.

ب - تنها با شهادت دو مرد عادل. (قانون مجازات اسلامی، ماده ۱۸۹)

- در یکی از راه های اثبات سرقتی که موجب حد است، تنها نیاز به شهادت دو مرد عادل است. (قانون مجازات اسلامی، ماده ۱۹۹)

- قتل عمد تنها با شهادت دو مرد عادل ثابت می شود (قانون مجازات اسلامی، ماده ۲۳۷، بند الف)

- زنا چه موجب حد جلد (تازیانه) باشد و چه موجب حد رجم (سنگسار)، با شهادت چار مرد عادل یا سه مرد عادل و دو زن عادل ثابت می شود. (قانون مجازات اسلامی، ماده ۷۴)

- در صورتی که زنا تنها موجب حد جلد باشد، به شهادت دو مرد همراه با چار زن عادل نیز اثبات می شود. (قانون مجازات اسلامی، ماده ۷۵)

- شهادت زنان به تنهایی یا به همراه شهادت یک مرد عادل، زنا را اثبات نمی کند، بلکه در مورد شهود مذکور حد قذف طبق احکام قذف جاری می شود. (قانون مجازات اسلامی، ماده ۷۶)

- قتل شبیه عمد یا خطا، با شهادت دو مرد عادل یا یک مرد عادل و دو زن عادل یا یک مرد عادل و قسم مدعی ثابت می شود. (قانون مجازات اسلامی، ماده ۲۳۷)

ننگ بر تاریخ سیاه ملت ایران که چنین احکام ددمنشانه ای بر مردمانش چیره است و مردم از خموشی به زبونی و خفت درافتاده اند؛ ننگ بر چنین مردمی.

همین جستار در کیهان سوئد

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

بس که این ملت خر است

مملکت در دست مشتی خائن غارتگر است بس که این ملت خر است حال روشنفکر بیچاره ز بد هم بد تر است بس که این ملت خر است مغزها له شد به زیر سم ملایان قم وای در عصر اتم صحبت عمامه و تسبیح و ریش و منبر است بس که این ملت خر است هر که حرفی زد ز آزادی دهانش دوختند جان ما را سوختند حرف حق این روز ها گویی گناه منکر است بس که این ملت خر است مملکت افسوس برگشته به صد ها سال پیش حرف عمامه است و ریش گوز من بر ریش هر چه شیخ در هر کشور است بس که این ملت خر است خاک شهر قم گمان داری بشر می پرورد تخم خر میپرورد زانکه هر سو شیخکی بر منبری در عرعر است بس که این ملت خر است ما که می دانیم حال شیخ ها در حجره ها وای بر احوال ما کز تف هم درسها ماتحتشان دائم تر است بس که این ملت خر است شیخ ریقویی که دائم بود دنبال لوات در پی فور و بساط با فلان پاره اش امروز یک شیر نر است بس که این ملت خر است وانکه خیک گنده اش پر بود دائم از عرق چونکه برگشته ورق پیش چشم ملت اکنون بهتر از پیغمبر است بس که این ملت خر است معده هر شیخ چون پ

اسناد شرارت و آدم فروشی محسن مخملباف

" محسن مخملباف " که در سال ۱۳۵۳ به همراه دو نفر دیگر، اقدام به  یورش تروریستی  با چاقو به پاسبان خیابان ایران (مرحوم شامبیاتی) می کنند، در درگیری با وی مجروح و دستگیر می شود. اینک مستندات پرونده ی مخملباف را به نقل از گزارش ساواک و نیز گزارش روزنامه ی اطلاعات در اختیار همگان می گزاریم. همچنین گواهی نزدیکان و قربانیان وی مبنی بر همکاریش با آدمخوار رژیم لاجوردی (فرنشین وقت زندان اوین)، در دستگیری و پرونده سازی برای مخالفان جمهوری اسلامی را نیز مورد بررسی قرار می دهیم. گزارش ساواک از دستگیری محسن مخملباف سازمان اطلاعات و امنيت كشور س. ا. و. ا. ک خيلی محرمانه گزارش بازجویی مشخصات متهم "محسن" فرزند "حسين"، شهرت مخملباف، شماره ی شناسنامه ۶۱۴۴۸ تهران، متولد ۱۳۳۶ تهران، شغل كارگر بازار (پسته ‌فروشی) مغازه ی لطفعليان، سرای پايدار، محل سكونت: تهران خيابان صفاری، كوچه ی يخچال، نبش كوچه، بالای لبنياتی، منزل اجاره‌ ای، مجرد، ميزان تحصيلات سوم متوسطه، دين اسلام، مذهب شيعه اثنا عشری، تابعيت دولت شاهنشاهي ايران، فاقد سابقه ی اتهامی و كيفری از نظر ضد امنيتی م

رونمایی از کس کش اعظم و وروره جادوی پاسدار قالیباف

چندی است که ویدیو کلیپ هایی از فردی منتشر می شود که دقیقن حرف دل رنج دیدگان و مردم ستم دیده ی ایران را می زند. او نقابی بر چهره زده است تا ماهیت درنده ی گرگش را پنهان سازد. "سید محید حسینی" از توله حرامزادگان الله پرست تازی باقی مانده از یورش الله پرستان عرب نخستین به کشورمان می باشد که هم اکنون با داغ اسلام اهریمنی بر دل و پیشانی دعاگوی خویش، سالیان سال است که مشاور مطبوعاتی و رسانه ای پاسدار "قالیباف" در شهرداری رژیم در تهران می باشد. فردی که سیل ارقام نجومی رد و بدل شده ی شهرداری و بده بستان ها و البته رانت خواری شخصی خودش از این موهبت سفره ی نکبت جمهوری اسلامی را دیده و هم از آن خوان پربرکت خمینی حرامزاده، بسیار نوشیده و چشیده. وی در یکی از ویدیو کلیپ هایی که از وی منتشر شده است، با حساب بر روی ساده لوحی مخاطبان خود در سیستان و بلوچستان، از احساسات انسانی آنها سو استفاده کرده و خود را در حالی هم آوا و همراه آنان و شریک درد و رنج و فقرشان جا می زند که تو گویی وی در همه ی این چهل سال عمر نکبتی که از ولایت فقیه گرفته، نه تنها روحش هم از فقر دهشتناک و فاحش د