رد شدن به محتوای اصلی
اسلام همچون یک دین و آیین در جوامع بشری مورد پذیرش قرار گرفته است. اسلام مدعیست که خدایش همان خدای ایسا و موساست و دنباله ی این جریان به ابراهیم و نوح و آدم می رسد. در این میان مغالطاتی چند انجام شده است که این جستار تلاش می کند به بررسی آنها بپردازد.


گور حضرت آدم در شهر نجف در عراق، به درازای این گور دقت کنید و قد حضرت را تصور کنید !!

پیش از هر چیز، باید به عبارت “دین” دقت نمود که اسلام بر روی خود گزاشته است. دین واژه ای است از ریشه ی پهلوی “دئنه” به چم (معنای) وجدان که در اوستا نیز به کار رفته است و اسلام نیز همچون دیگر ادیان سامی، داعیه ی آوردن مرام وجدان برای انسان را دارد، حال آنکه در مباحث فلسفی و علوم انسانی، وجدان معنایی مستقل و جدای از دین دارد. نکته ی بد در اینست که رفتار و دستورهای اسلامی و قرآنی، نه تنها بر خلاف وجدان انسانیت حکم می کنند، بلکه با فرایند ایمان سازی با ساز و کار ترس و طمع یعنی ترساندن از فرجام دهشتناک در جهنم موهوم و دادن وعده و عید برای کامجویی در بهشت، ذهنیت مردم مومن را در یک چرخه ای قرار می دهد که راه گریزی به جز تن دادن به خواسته های دینی نداشته باشند.

برای نمونه قرآن که خود به چم “متن و خوانش دینی مقدس” می باشد، دستور به بریدن دست و پا می دهد و دستور به آغاز جنگ با انسان هایی را می دهد که از دید الله موهوم و پیغمبر خونخوارش، جزو کافران و مشرکان دسته بندی شده اند و امر می کند که آنها را هر جا که دیدند گردن بزنند. از اینرو رفتار طالبان و داعش و بوکوحرام و دیگر گروهک های تروریست الله پرست، رفتاری کاملن منطبق با کلام الله مجید می باشد و اگر بسیاری از این احکام در بخش هایی از کشورهای الله زده اجرا نمی شوند، نه به دلیل اسلامی بودن آن حاکمیت ها یا خوب بودن اسلام است (اسلام به ذات خود ندارد عیبی)، بلکه به دلیل ساختار سکولار حکومت های آنان است.

اجرای حد تازیانه در کشور الله زده ی مالزی. به حضور باشکوه مردم همیشه در صحنه ی مسلمان دقت کنید...



اجرای حکم حد بانوی عزیز ایرانی لیلا بیات پس از ۱۰ سال به جرم نوشیدن الکل. این حکم در حالی به اجرا درآمد که وی بنا به در خطر بودن جانش از دولت نروژ درخواست پناهندگی کرده بود و پس از گزشت ۱۰ سال از صدور حکم، در نهایت این حکم الهی بر او اجرا شد

در تازی نامه نوشته شده:

انما جزاء الذین یحاربون الله و رسوله و یسعون فی الارض فسادا ان یقتلوا او یصلبوا او تقطع ایدیهم و ارجلهم من خلاف او ینفوا من الارض ذلک لهم خزی فی الدنیا و لهم فی الآخرة عذاب عظیم).

کیفر آنها که با الله و پیامبر می جنگند و در روی زمین دست به فساد می ‌زنند، این است که اعدام شوند (به صلیب کشیده شوند یا به دار آویخته گردند) یا دست راست و پای چپ آنها یا واروونه ی آن بریده شوند و یا از سرزمین خود تبعید گردند. این رسوایی آنها در دنیاست و در آخرت مجازات بزرگی دارند.
آیه ی ۳۳ سوره ی مائده

چنانچه صفت کافر بر روی کسی گزاشته شود - بر اساس فقه کزایی اسلام و سیره ی نبوی و تفسیر آخوندها بر اساس احادیث - وی شامل یکی از این موارد خواهد شد و شدت عملی که آخوندها در درازنای تاریخ از خود نشان داده اند، بیشتر مشمول کشت و کشتار مردم شده است تا تبعید.

اسلام همچنین یک دین سیاسی است یا بهتر است گفته شود که اسلام یک مرام سیاسی و حکومتگراست که دارای بارقه های دینی در بطن خود می باشد و اساس اسلام بر دو رکن دین و حکومت گزاشته شده است. پیامبر زن باره ی اسلام، هنگامی که در مکه بود نتوانست عرض اندام کند و دین نوپای خود را عملی سازد، اما هنگامی که در محیط مساعدی چون مدینه وارد شد، نخستین کاری که انجام داد ایجاد حکومت اسلامی بود و از آنجا آغاز به یورش به کاروان های مکیان در سر راه به شام می کرد. جنگ هایی که پیامبر خونخوار اسلام، یا خود آغازگر آن بوده است یا به دستور مستقیم او انجام می شده اند که از آنها به عنوان “غزوه” یاد می شوند.

برای هازمان رو به رشد بر اساس ارزش های اخلاقی و وجدانی انسانیت، ایجاد حکومت دادگر و قانون مدار بر اساس قوانین حقوق بشری و رفع تبعیض از همه ی مردم با هر مرام و مسلک دینی و غیر دینی، نه تنها اسلام بلکه همه ی ادیان دیگر به ویژه یهودیت و مسیحیت، به مانند یک مزاحم راه آزادی و یک سرطان حضور دارند. لازمست که ضمن پاک سازی نهادهای گوناگون اجتماعی از رنگ و بوی هر آنچه که ریشه در دین دارد، هم زمان بر روی اخلاقیات و وجدان انسان نیز به شدت و فعالانه کار کرد، زیرا مردم جهان خواسته و ناخواسته بیشتر مفاهیم این چنینی را به گزاف از دین وام گرفته اند و انسان ها باید متوجه شوند که اخلاق و شرافت و حقوق و... با آنها زاده می شود و مصادره ی این موارد از سوی دستگاه سرکوبگر و مصادره گر دین، یعنی تجاوز آشکار و کهن به شعور و اراده ی آزاد انسان.


اعدام در برابر دیدگان مردم در پاکستان

همه ی ما ایرانیان در بند استبداد سیاسی و فاشیسم مذهبی رژیم ضحاک ولایت فقیه، آگاهیم که امروز چه دزدی های کلان چند ملیارد دلاری در بدنه ی رژیم تا مغز استخوان فاسد جمهوری اسلامی، روی می دهد و به یک اخبار معمولی و روزمره تبدیل شده است و دیگر کسی از شنیدن آنها دچار شگفتی نمی شود. اینها در حالیست که ملیون ها ایرانی، به بانک های حکومتی و خصوصی بسیار مقروض هستند و بهره های سنگینی را بابت همان پول هایی باید بپردازند که پیشتر در اثر تبعیض و دزدی از خودشان به عنوان یک حق برای دارا بودن یا داشتن کار، دریغ شده است.

هتا یک نفر از اختلاسگران رژیم را هم نمی توان دید که با او برخوردی صورت گرفته باشد که هم حقوق مردم استیفا شود و هم پول های دزدی بازگردانده شوند و هم جلوی دیگر دزدی های سازمان یافته ی ارکان گوناگون رژیم را بگیرد. از یک حکومت فاسد این توقع ابلهانه است که بخواهیم جلوی مفسدان را بگیرد و تنها گزینه ی ما برای ایران آزاد، سرنگونی تمامیت ولایت فقیه و ایجاد یک حکومت سوسیال سکولار دمکرات به معنای واقعی کلمه می باشد. نکته ای که دهه ها پیش، زنده یاد شاهپور بختیار به خوبی به آن اشاره کرد و گفت:

“اگر به دولت اجازه دهند که مستقر شود و به وظایفش عمل کند، من قول می دهم که کشور را به سوی یک سوسیال دمکراسی واقعی سوق دهم”.

واپسین نخست وزیر پادشاهی مشروطه همچنین در جای دیگری می گوید:

“به مانند گالیله که می گفت زمین می چرخد، به شما می گویم هر چه می خواهید بگویید، زمین می چرخد. دمکراسی تنها راه حل ایران است، هر چه قدر دشوار باشد، هر چه قدر ما ناپخته باشیم”. این پاسخ ایشان به این پرسش بود که:

“اگر بختیار دوباره به گزشته بازگردد و نخست وزیر شود، آیا همان اقدامات دمکراتیک را در برابر انقلابیون انجام می دهد یا خیر”.

اکنون که نه تنها با دزدان و مفسدان برخوردی صورت نمی گیرد و رژیم عملن در جلوگیری آنها نه اینکه ناتوان و درمانده باشد، بلکه خود از درون دارای چند دستگی های بسیاری است و هر بخشی به فکر جیب و آینده ی خودش می باشد، اما در همان قرآن کزا حکمی برای دزدی صادر شده است که البته بر اساس تفسیر فضله آخوندهای دین فروش، شامل دزدان دله دزد می شود و نه کلان دزدان. در آیه ی کزا در مصحف خونین قرآن در این باره می خوانیم:

دست مرد دزد و زن دزد را به كيفر کاری كه انجام داده‏اند، به عنوان یک مجازات الهی قطع كنيد و الله توانا و حكيم است. اما آن كس كه پس از ستم كردن، توبه و جبران نمايد، الله توبه ی او را می پذيرد زيرا الله آمرزنده و مهربان است !!
آیه های ۳۸ و ۳۹ سوره ی مائده

نکته ی پایانی:

اگر اسلام خوب بود، پس از ۱۴۰۰ سال، فرجام ما این نبود که گر ما خرد داشتیم، کجا این سرانجام بد داشتیم...

همین مقاله در کیهان سوئد

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

بس که این ملت خر است

مملکت در دست مشتی خائن غارتگر است بس که این ملت خر است حال روشنفکر بیچاره ز بد هم بد تر است بس که این ملت خر است مغزها له شد به زیر سم ملایان قم وای در عصر اتم صحبت عمامه و تسبیح و ریش و منبر است بس که این ملت خر است هر که حرفی زد ز آزادی دهانش دوختند جان ما را سوختند حرف حق این روز ها گویی گناه منکر است بس که این ملت خر است مملکت افسوس برگشته به صد ها سال پیش حرف عمامه است و ریش گوز من بر ریش هر چه شیخ در هر کشور است بس که این ملت خر است خاک شهر قم گمان داری بشر می پرورد تخم خر میپرورد زانکه هر سو شیخکی بر منبری در عرعر است بس که این ملت خر است ما که می دانیم حال شیخ ها در حجره ها وای بر احوال ما کز تف هم درسها ماتحتشان دائم تر است بس که این ملت خر است شیخ ریقویی که دائم بود دنبال لوات در پی فور و بساط با فلان پاره اش امروز یک شیر نر است بس که این ملت خر است وانکه خیک گنده اش پر بود دائم از عرق چونکه برگشته ورق پیش چشم ملت اکنون بهتر از پیغمبر است بس که این ملت خر است معده هر شیخ چون پ

اسناد شرارت و آدم فروشی محسن مخملباف

" محسن مخملباف " که در سال ۱۳۵۳ به همراه دو نفر دیگر، اقدام به  یورش تروریستی  با چاقو به پاسبان خیابان ایران (مرحوم شامبیاتی) می کنند، در درگیری با وی مجروح و دستگیر می شود. اینک مستندات پرونده ی مخملباف را به نقل از گزارش ساواک و نیز گزارش روزنامه ی اطلاعات در اختیار همگان می گزاریم. همچنین گواهی نزدیکان و قربانیان وی مبنی بر همکاریش با آدمخوار رژیم لاجوردی (فرنشین وقت زندان اوین)، در دستگیری و پرونده سازی برای مخالفان جمهوری اسلامی را نیز مورد بررسی قرار می دهیم. گزارش ساواک از دستگیری محسن مخملباف سازمان اطلاعات و امنيت كشور س. ا. و. ا. ک خيلی محرمانه گزارش بازجویی مشخصات متهم "محسن" فرزند "حسين"، شهرت مخملباف، شماره ی شناسنامه ۶۱۴۴۸ تهران، متولد ۱۳۳۶ تهران، شغل كارگر بازار (پسته ‌فروشی) مغازه ی لطفعليان، سرای پايدار، محل سكونت: تهران خيابان صفاری، كوچه ی يخچال، نبش كوچه، بالای لبنياتی، منزل اجاره‌ ای، مجرد، ميزان تحصيلات سوم متوسطه، دين اسلام، مذهب شيعه اثنا عشری، تابعيت دولت شاهنشاهي ايران، فاقد سابقه ی اتهامی و كيفری از نظر ضد امنيتی م

رونمایی از کس کش اعظم و وروره جادوی پاسدار قالیباف

چندی است که ویدیو کلیپ هایی از فردی منتشر می شود که دقیقن حرف دل رنج دیدگان و مردم ستم دیده ی ایران را می زند. او نقابی بر چهره زده است تا ماهیت درنده ی گرگش را پنهان سازد. "سید محید حسینی" از توله حرامزادگان الله پرست تازی باقی مانده از یورش الله پرستان عرب نخستین به کشورمان می باشد که هم اکنون با داغ اسلام اهریمنی بر دل و پیشانی دعاگوی خویش، سالیان سال است که مشاور مطبوعاتی و رسانه ای پاسدار "قالیباف" در شهرداری رژیم در تهران می باشد. فردی که سیل ارقام نجومی رد و بدل شده ی شهرداری و بده بستان ها و البته رانت خواری شخصی خودش از این موهبت سفره ی نکبت جمهوری اسلامی را دیده و هم از آن خوان پربرکت خمینی حرامزاده، بسیار نوشیده و چشیده. وی در یکی از ویدیو کلیپ هایی که از وی منتشر شده است، با حساب بر روی ساده لوحی مخاطبان خود در سیستان و بلوچستان، از احساسات انسانی آنها سو استفاده کرده و خود را در حالی هم آوا و همراه آنان و شریک درد و رنج و فقرشان جا می زند که تو گویی وی در همه ی این چهل سال عمر نکبتی که از ولایت فقیه گرفته، نه تنها روحش هم از فقر دهشتناک و فاحش د