رد شدن به محتوای اصلی

ﮐﺸﻒ ۶۰ پیکر ﺯﻧﺪﺍﻧﯿﺎﻥ ﺳﯿﺎﺳﯽ ﺩﺭ ﻗﻨﺎﺕ ﺟﻬﺮﻡ متعلق به ﺍﺭﺩی ﺒﻬﺸﺖ ماه ۱۳۶۲

ﻗﺘﻞ ﻫﺎﯼ ﺳﯿﺎﺳﯽ ﮐﻪ پسین ﻫﺎ ﺭﺳﺎﻧﻪ ﻫﺎ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﻗﺘﻞ ﻫﺎﯼ ﺯﻧﺠﯿﺮﻩ ﺍﯼ ﺧﻮﺍﻧﺪﻧﺪ، ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺷﯿﻮﻩ ﻫﺎﯼ ﻣﻌﻤﻮﻝ ﺩﺭ رژیم ﺟﻤﻬﻮﺭﯼ ﺍﺳﻼﻣﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺣﺬﻑ ﻣﺨﺎﻟﻔﯿﻦ ﺍﺳﺖ. جستاری ﺭﺍ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺯﯾﺮ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﺪ، ﺑﻪ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻣﻮﺍﺭﺩ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﺩﺍﺭﺩ.


"ﮔﺮﻭﻩ ﻗﻨﺎﺕ" ﻧﺎﻡ ﮔﺮﻭﻫﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺳﺎﻝ ۱۳۶۰ ﺩﺭ ﺷﻬﺮ ﺟﻬﺮﻡ ﻭ ﺍﻃﺮﺍﻑ ﺁﻥ ﻓﻌﺎﻟﯿﺖ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ. ﮐﺎﺭ ﺍﯾﻦ ﮔﺮﻭﻩ ﮐﺸﺘﺎﺭ ﺯﻧﺎﻥ ﺭﻭﺳﭙﯽ، همجنس گرایان، ﺑﻬﺎﯾﯽ ﻫﺎ ﻭ ﻣﺨﺎﻟﻔﺎﻥ ﺳﯿﺎﺳﯽ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ پس ﺍﺯ ﺷﮑﻨﺠﻪ ﻭ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﺭ ﻗﻨﺎﺗﯽ ﺩﺭ ﺍﻃﺮﺍﻑ ﺟﻬﺮﻡ ﺭﻫﺎ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻧﺪ. ﺍﺯ ﺑﻬﻤﻦ ﻣﺎﻩ ﺳﺎﻝ ۱۳۵۷، ﺣﺴﯿﻦ ﺁﯾﺖ ﺍﻟﻠﻬﯽ ‏(عمام ﺟﻤﻌﻪ‏) ﻭ ﻋﻠﯽ ﻣﺤﻤﺪ ﺑﺸﺎﺭﺗﯽ ‏(ﮐﻪ ﺩﺭ ﮐﺎﺑﯿﻨﻪ ی آخوند مردار ﺭﻓﺴﻨﺠﺎﻧﯽ ﻭﺯﯾﺮ کشور رژیم ﺷﺪ ﻭ ﺍﮐﻨﻮﻥ هموند ﻣﺠﻤﻊ ﺗﺸﺨﯿﺺ ﻣﺼﻠﺤﺖ رژیم می باشد‏)، ﺳﺎﺯﻣﺎﻧﺪﻫﯽ ﺍﯾﻦ ﮔﺮﻭﻩ ﺭﺍ ﺁﻏﺎﺯ ﮐﺮﺩﻧﺪ.

 ﻣﺘﻨﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺯﯾﺮ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻧﯿﺪ، نخستین ﺍﻓﺸﺎﮔﺮﯼ ﺩﺭ برون مرز ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ی ﺍﯾﻦ ﮔﺮﻭﻩ ﺟﻨﺎﯾﺘﮑﺎﺭ ﺍﺳﺖ. ﺍﺷﺎﺭﻩ ی آخوند ﻣﻮﺳﻮﯼ ﺍﺭﺩﺑﯿﻠﯽ، ﮐﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺯﻣﺎﻥ ﺩﺍﺩﺳﺘﺎﻥ ﮐﻞ رژیم ﺑﻮﺩ ﻭ پیگیری نکردن ﺁﻥ، ﻧﺸﺎﻥ ﺍﺯ ﺳﺎﺯﻣﺎﻧﺪﻫﯽ حکومتی ﺍﯾﻦ ﺟﻨﺎﯾﺖ ﺩﺍﺭﺩ ﻭ ﺗﻨﻬﺎ ﺩﺭ ﺳﺎﻝ ۶۵ آخوند ﻣﻨﺘﻈﺮﯼ ﮔﺮﻭﻫﯽ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﺭﺳﯿﺪﮔﯽ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩ ﮐﻪ ﺍﺯ ﻓﻌﺎﻟﯿﺖ ﺍﯾﻦ ﮔﺮﻭﻩ ﺟﻠﻮﮔﯿﺮﯼ ﮐﺮﺩ.

در آغازه های ﻓﺮﻭﺭﺩﯾﻦ ﻣﺎﻩ ﺳﺎﻝ ﺟﺎﺭﯼ، آخوند ﻣﻮﺳﻮﯼ ﺍﺭﺩﺑﯿﻠﯽ ﺩﺭ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻣﺼﺎﺣﺒﻪ ﻫﺎیی ﮐﻪ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ی ﺍﺩﺍﻣﻪ ی ﮐﺎﺭ ‏"ﻫﯿﺌﺖ ﺑﺮﺭﺳﯽ ﻓﺮﻣﺎﻥ عمام" ﺩﺍﺷﺘﻪ، ﺍﺷﺎﺭﻩ ﺑﻪ ﭘﺮﻭﻧﺪﻩ ی ﺟﻬﺮﻡ می کند، ﺑﺪﻭﻥ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﻪ ﺟﺰییات ﺁﻥ ﺑﭙﺮﺩﺍﺯﺩ. ﺍﻭ ﺑﺎ ﻫﻤﺎﻥ ﻟﺤﻦ گنگ ﺁﻣﯿﺰ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻏﻠﺐ ﺍﯾﺮﺍﻧﯿﺎﻥ ﺁﺷﻨﺎﺳﺖ، ﺗﻮﺿﯿﺢ می ﺪﻫﺪ:

"ﺑﻠﻪ... ﻣﺴﺎﺋﻠﯽ ﺩﺭ ﺟﺮﯾﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻗﺮﺍﺭ ﺍﺳﺖ ﭘﺮﻭﻧﺪﻩ ی ﺟﻬﺮﻡ ﺩﺭ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﺑﺎ ﺗﺨﻠﻔﺎﺗﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺁﻧﺠﺎ ﺷﺪﻩ، ﻣﻮﺭﺩ ﺑﺮﺭﺳﯽ ﻗﺮﺍﺭ ﺑﮕﯿﺮﺩ ﻭ ﺍﮔﺮ ﻣﻌﻠﻮﻡ ﺷﻮﺩ...". ﻣﺎﺟﺮﺍ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻗﺮﺍﺭ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻣﺤﺘﺮم ترین های ﺷﻬﺮ ﺟﻬﺮﻡ ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﻣﻔﻘﻮﺩ می ﺸﻮﺩ. ﺍﻭ پیشتر ﺍﺯ ﻫﻮﺍﺩﺍﺭﺍﻥ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﮔﺮﻭه های ﺳﯿﺎﺳﯽ ﺑﻮﺩﻩ ﻭ ﺑﻪ ﺗﺎﺯﮔﯽ ﺍﺯ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﺁﺯﺍﺩ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ. ﭘﺲ ﺍﺯ ﻣﺪﺗﯽ ﺟﺴﺘﺠﻮی ﺑﯽ ﻧﺘﯿﺠﻪ، ﻓﺮﺩ ﻧﺎﺷﻨﺎﺳﯽ ﺑﻪ ﻭﯼ ﺧﺒﺮ ﻣﯽ ﺩﻫﺪ ﮐﻪ پیکر ﻓﺮﺯﻧﺪﺵ ﺩﺭ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﭼﺎه های ﻗﻨﺎﺕ ﺍﻃﺮﺍﻑ ﺟﻬﺮﻡ ﺍﺳﺖ. پیکرش ﺩﺭ ﻫﻤﺎﻥ ﻧﻘﻄﻪ ﮐﺸﻒ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ. ﺧﺒﺮ ﺩﺭ ﺷﻬﺮ ﺍﻧﺘﺸﺎﺭ می یابد. ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺁﻥ، ﻣﻌﻠﻮﻡ می شود ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﻫﺎﯼ ﺯﯾﺎﺩﯼ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﻓﺮﺯﻧﺪﺷﺎﻥ هم زمان ﻣﻔﻘﻮﺩ ﺷﺪﻩ ﺍﻧﺪ. ﺍﯾﻦ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﻫﺎ ﺑﻪ ﺍﻃﺮﺍﻑ ﺷﻬﺮ ﺟﻬﺮﻡ ﺳﺮﺍﺯﯾﺮ ﺷﺪﻩ ﻭ ﺑﻪ ﺟﺴﺘﺠﻮﯼ ﭼﺎﻩ ﻫﺎﯼ ﻗﻨﺎﺕ می ﭙﺮﺩﺍﺯﻧﺪ. ﺣﺪﻭﺩ ۶۰ ﺟﺴﺪ ﺭﺍ ﻣﯽ ﯾﺎﺑﻨﺪ. ﺁﻧﻬﺎ ﮐﺴﺎﻧﯽ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﮐﻪ پیشتر ﺍﺗﻬﺎﻡ ﻫﻤﮑﺎﺭﯼ ﯾﺎ ﻫﻮﺍﺩﺍﺭﯼ ﮔﺮﻭﻩ ﻫﺎﯼ ﺳﯿﺎﺳﯽ ﺭﺍ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﻭ بیشترشان ﭘﺲ ﺍﺯ ﮔزﺭﺍﻧﺪﻥ ﺑﻪ ﺍﺻﻄﻼﺡ ﻣﺤﮑﻮﻣﯿﺖ، ﺍﺯ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﺁﺯﺍﺩ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ.

به ﺪﻧﺒﺎﻝ ﭘﯿﺪﺍ ﺷﺪﻥ پیکر بی جان ﺟﻮﺍﻧﺎﻥ ﻭ ﻧﻮﺟﻮﺍﻧﺎﻥ، ﻣﺮﺩﻡ ﺷﻬﺮ ﺑﻪ ﻫﯿﺠﺎﻥ ﺁﻣﺪﻩ ﻭ ﺗﻈﺎﻫﺮﺍﺕ ﺑﺮ ﭘﺎ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ. عمام ﺟﻤﻌﻪ ی ﺷﻬﺮ ﻭ ﭘﺎﺳﺪﺍﺭاﻧﺶ ﻣﻮﺭﺩ ﺍﺗﻬﺎﻡ ﻗﺮﺍﺭ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﻧﺪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ جنایت ﻓﺠﯿﻊ ﺩﺳﺖ داشته اند. ﮔﻔﺘﻪ می شود ﻫﻤﺎﻥ ﺷﺨﺼﯽ ﮐﻪ پیش ﺍﺯ ﻫﻤﻪ پیکر ﻓﺮﺯﻧﺪش ﮐﺸﻒ ﺷﺪﻩ، به شکل گسترده ای ﺩﺳﺖ ﺑﻪ ﺍﻓﺸﺎﮔﺮﯼ می زند ﻭ ﺷﮑﺎﯾﺘﯽ ﺑﻪ ‏"ﻫﯿﺌﺖ ﺑﺮﺭﺳﯽ ﻓﺮﻣﺎﻥ کزایی عمام حرامزاده" می فرستد. عمام ﺟﻤﻌﻪ ی ﺟﻬﺮﻡ ﺩﺭ ﺧﻄﺒﻪ ﻫﺎﯼ ﻧﻤﺎﺯ کزایی روز ﺟﻤﻌﻪ، ﺍﯾﻦ ﺷﺨﺺ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﻣﻮﺭﺩ ﺣﻤﻠﻪ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩﻩ ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺟﺎﺳﻮﺳﯽ ﻭ ﮐﻤﮏ ﺑﻪ ﺿﺪ ﺍﻧﻘﻼﺑﯿﻮﻥ ﻭ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ‏"ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ ﺩﺍﺭﺍﻥ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺗﺒﻠﯿﻐﺎﺕ ﺧﻮﺩ ﺁﺑﺮﻭﯼ ﺟﻤﻬﻮﺭﯼ ﺍﺳﻼﻣﯽ ﺭﺍ می برد" ﻣﻌﺮﻓﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ. ﻧﺎ ﮔﻔﺘﻪ ﻧﻤﺎﻧﺪ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﺷﺨﺺ ﺑﻪ ﻣﻨﺎﺳﺒﺘﯽ ﺑﺎ آخوند خونخوار ﻣﻮﺳﻮﯼ ﺍﺭﺩﺑﯿﻠﯽ ﺁﺷﻨﺎیی ﺩﺍﺷﺘﻪ ﻭ ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺩﻟﯿﻞ آخوند ﻣﻮﺳﻮﯼ ﺍﺭﺩﺑﯿﻠﯽ ﻣﺎﺟﺮﺍ ﺭﺍ ﭘﯿﮕﯿﺮﯼ ﮐﺮﺩﻩ ﻭ ﺩﺭ ﻣﺼﺎﺣﺒﻪ ﺍﺵ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﺍﯼ ﺑﻪ ﻣﻮﺿﻮﻉ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ.

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

بس که این ملت خر است

مملکت در دست مشتی خائن غارتگر است بس که این ملت خر است حال روشنفکر بیچاره ز بد هم بد تر است بس که این ملت خر است مغزها له شد به زیر سم ملایان قم وای در عصر اتم صحبت عمامه و تسبیح و ریش و منبر است بس که این ملت خر است هر که حرفی زد ز آزادی دهانش دوختند جان ما را سوختند حرف حق این روز ها گویی گناه منکر است بس که این ملت خر است مملکت افسوس برگشته به صد ها سال پیش حرف عمامه است و ریش گوز من بر ریش هر چه شیخ در هر کشور است بس که این ملت خر است خاک شهر قم گمان داری بشر می پرورد تخم خر میپرورد زانکه هر سو شیخکی بر منبری در عرعر است بس که این ملت خر است ما که می دانیم حال شیخ ها در حجره ها وای بر احوال ما کز تف هم درسها ماتحتشان دائم تر است بس که این ملت خر است شیخ ریقویی که دائم بود دنبال لوات در پی فور و بساط با فلان پاره اش امروز یک شیر نر است بس که این ملت خر است وانکه خیک گنده اش پر بود دائم از عرق چونکه برگشته ورق پیش چشم ملت اکنون بهتر از پیغمبر است بس که این ملت خر است معده هر شیخ چون پ

اسناد شرارت و آدم فروشی محسن مخملباف

" محسن مخملباف " که در سال ۱۳۵۳ به همراه دو نفر دیگر، اقدام به  یورش تروریستی  با چاقو به پاسبان خیابان ایران (مرحوم شامبیاتی) می کنند، در درگیری با وی مجروح و دستگیر می شود. اینک مستندات پرونده ی مخملباف را به نقل از گزارش ساواک و نیز گزارش روزنامه ی اطلاعات در اختیار همگان می گزاریم. همچنین گواهی نزدیکان و قربانیان وی مبنی بر همکاریش با آدمخوار رژیم لاجوردی (فرنشین وقت زندان اوین)، در دستگیری و پرونده سازی برای مخالفان جمهوری اسلامی را نیز مورد بررسی قرار می دهیم. گزارش ساواک از دستگیری محسن مخملباف سازمان اطلاعات و امنيت كشور س. ا. و. ا. ک خيلی محرمانه گزارش بازجویی مشخصات متهم "محسن" فرزند "حسين"، شهرت مخملباف، شماره ی شناسنامه ۶۱۴۴۸ تهران، متولد ۱۳۳۶ تهران، شغل كارگر بازار (پسته ‌فروشی) مغازه ی لطفعليان، سرای پايدار، محل سكونت: تهران خيابان صفاری، كوچه ی يخچال، نبش كوچه، بالای لبنياتی، منزل اجاره‌ ای، مجرد، ميزان تحصيلات سوم متوسطه، دين اسلام، مذهب شيعه اثنا عشری، تابعيت دولت شاهنشاهي ايران، فاقد سابقه ی اتهامی و كيفری از نظر ضد امنيتی م

رونمایی از کس کش اعظم و وروره جادوی پاسدار قالیباف

چندی است که ویدیو کلیپ هایی از فردی منتشر می شود که دقیقن حرف دل رنج دیدگان و مردم ستم دیده ی ایران را می زند. او نقابی بر چهره زده است تا ماهیت درنده ی گرگش را پنهان سازد. "سید محید حسینی" از توله حرامزادگان الله پرست تازی باقی مانده از یورش الله پرستان عرب نخستین به کشورمان می باشد که هم اکنون با داغ اسلام اهریمنی بر دل و پیشانی دعاگوی خویش، سالیان سال است که مشاور مطبوعاتی و رسانه ای پاسدار "قالیباف" در شهرداری رژیم در تهران می باشد. فردی که سیل ارقام نجومی رد و بدل شده ی شهرداری و بده بستان ها و البته رانت خواری شخصی خودش از این موهبت سفره ی نکبت جمهوری اسلامی را دیده و هم از آن خوان پربرکت خمینی حرامزاده، بسیار نوشیده و چشیده. وی در یکی از ویدیو کلیپ هایی که از وی منتشر شده است، با حساب بر روی ساده لوحی مخاطبان خود در سیستان و بلوچستان، از احساسات انسانی آنها سو استفاده کرده و خود را در حالی هم آوا و همراه آنان و شریک درد و رنج و فقرشان جا می زند که تو گویی وی در همه ی این چهل سال عمر نکبتی که از ولایت فقیه گرفته، نه تنها روحش هم از فقر دهشتناک و فاحش د