رد شدن به محتوای اصلی

محسن رضایی را از نو بشناسیم: محسن رضایی و مادر فاحشه ی یک پاسدار !!

حقایقی درباره ی پاسدار محسن رضایی که برای نخستین بار افشا می شوند

محسن رضایی در مسجد سلیمان و از مادری فاحشه در پیش از شورش ۵۷ زاده شد. آخوند منتظری در زمان پیش از شورش ۵۷ او را به مسجد سلیمان تبعید می کنند و برای تحقیرش، محل سکونتش را در خانه ی مادر پاسدار محسن رضایی می گزارند. باب آشنایی این دو نفر از همان جا شکل می گیرد که پس از شورش ۵۷، وی همان کسی که محسن رضایی را وارد مجموعه ی دستگاه سرکوبگر سپاه پسداران انقلاب اسلامی کرده و او را به فرماندهی این سازمان تروریستی می گمارد.


پاسدار محسن رضایی در قتل محمد جهان آرا نقش مستقیم داشت و یکی از مغزهای متفکر ترور محمد جهان آرا بود که با دستکاری بالگردش سبب سقوط وی و کشته شدنش شد، زیرا فکر می کرد که وی توانمندی به دست گرفتن فرماندهی سپاه را دارد. محسن رضایی یکی از تصمیم گیرندگان اصلی ستاد مرکزی جنگ به همراه آخوند منتظری بود و مرتکب جنایات بسیاری در عملیات های کربلای ۴ و ۵ و ترور یا کشته شدن مقامات ارشد نظامی شد. وی در حالی فرمان اجرای عملیات های مذکور را صادر می کند که می دانست عملیات ها لو رفته اند، اما چون فرمان خمینی حرامزاده بود، او اجازه نداد که این عملیات ها لغو شوند.

پاسدار محسن رضایی در حال حاضر در تهران دارای ساختمانی به نام “هویزه” است که در خیابان هویزه می باشد و مرکز “کار چاق کنی” است و هر آن کس که بتواند پول سنگینی بدهد، می تواند کارش را به آنها بسپارد تا کارهایش را انجام دهند؛ از اعدامی گرفته تا گرفتن وام های سنگین بدون پرداخت !!

پاسدار محسن رضایی یکی از دست اندرکاران اصلی “خروج اشیای عتیقه و خرید و فروش عتیقه” است. علت اصلی درآوردن رخت سپاهیش که یک اقدام مردم فریبانه بود، جلب اعتماد مردم را به خود بود، اما با شکست روبرو شد و در این اواخر که در انتخابات برنده نمی شد، تصمیم گرفته بود تا نماینده ی رژیم در مجلس فرمایشی آیت الله خامنه ای در خوزستان شود که آن نیز با شکست روبرو شد.


درآمدی بر دو زاویه ی پنهان پاسدار محسن رضایی

محسن رضایی زاده ی ۱۳۳۳ در مسجد سلیمان و با نام واقعی “سبزوار رضایی میرقاعد” می باشد. وی دارای تشکیلاتی هشت پایی می باشد که هر پایش در یک سازمان رژیم گسترده بوده و ریشه دار می باشد. وی یکی از مخوف ترین و امنیتی اطلاعاتی ترین چهره های دژخیم اسلامی است که پس از تظاهر به کناره گیری از سازمان تروریستی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، وارد عرصه ی سیاست شد و ضمن انجام تحصیلات عالی تا مقطع دکترا در رشته ی اقتصاد، طرحی را با عنوان “افق چشم انداز بیست ساله” در مجمع مافیایی تشخیص مصلحت نظام به تصویب رساند. وی در همه ی عرصه های سیاسی و به اصطلاح انتخابات رژیم، در سه مورد ناموفق بوده و در یک مورد نیز خود انصراف داده است که به ترتیب ششمین، دهمین و یازدهمین انتخابات فرمایشی مجلس ارتجاع و نهمین دوره ی به اصطلاح ریاست جمهوری رژیم می باشند.

یکی از پاهای دیگر این هشت پای مافیایی، در زمینه ی رسانه هاست؛ وی هم اکنون رسمن صاحب پنج رسانه ی “هفته نامه ی آذر، تارنمای بازتاب، خانه ی دانشجو، حزب سبز ایران و خبرگزاری تابناک است.

احمد رضایی فرزند وی که در نخستین دوره ی ریاست جمهوری فرمایشی آخوند سید محمد خاتمی به آمریکا پناهنده شده بود، طی انجام گفتگوهایی، جنجال های بسیاری را علیه رژیم به راه انداخت. وی سرانجام از سوی نهادهای اطلاعاتی سپاه و به فرمان پدر خود، در هتل گلوریا در دبی ترور شد؛ نام واقعی او “احمد رضایی میرقاعد” بود. فرزند دیگر محسن رضایی، علی رضایی میرقاعد همسر هدا طباطبایی و پدر تنها نبیره ی روح ‌الله خمینی حرامزاده یعنی “محمد بنیامین رضایی” می ‌باشد که هم اکنون معاون اطلاع ‌رسانی، پژوهش و امور بین ‌الملل دبیرخانه ی مجمع تشخیص مصلحت رژیم می ‌باشد. فرزند دیگر محسن رضایی، “سارا رضایی” هم در انتخابات فرمایشی ریاست جمهوری رژیم در سال ۱۳۸۸ در کنار پدرش به فعالیت ‌های انتخاباتی پرداخت. برادر وی ”امیدوار رضایی” نیز به مدت ۱۶ سال در دوره ‌های پنجم، ششم، هفتم و هشتم تویله ی وحوش ولایت، به عنوان نماینده ی رژیم در مسجد سلیمان، لالی و هفتکل از استان خوزستان در مجلس ارتجاع اسلامی حضور داشت. وی در دوره ی نهم مجلس رژیم، برای حضور در انتخابات، نامزد نشد. امیدوار رضایی در ادوار پیشین همواره در هیئت رییسه ی مجلس وحوش ولایت حضور داشت و از افراد نزدیک به علی لاریجانی (رییس کنونی مجلس رژیم) به شمار می آید و هم ‌اکنون به عنوان معاون قوانین مجلس رژیم فعالیت می کند.

پژوهش و نوشتار:
داریوش افشار

استفاده از مندرجات این مقاله تنها با نام نویسنده و منبع آن آزاد است.

همین مقاله در ایران گلوبال

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

بس که این ملت خر است

مملکت در دست مشتی خائن غارتگر است بس که این ملت خر است حال روشنفکر بیچاره ز بد هم بد تر است بس که این ملت خر است مغزها له شد به زیر سم ملایان قم وای در عصر اتم صحبت عمامه و تسبیح و ریش و منبر است بس که این ملت خر است هر که حرفی زد ز آزادی دهانش دوختند جان ما را سوختند حرف حق این روز ها گویی گناه منکر است بس که این ملت خر است مملکت افسوس برگشته به صد ها سال پیش حرف عمامه است و ریش گوز من بر ریش هر چه شیخ در هر کشور است بس که این ملت خر است خاک شهر قم گمان داری بشر می پرورد تخم خر میپرورد زانکه هر سو شیخکی بر منبری در عرعر است بس که این ملت خر است ما که می دانیم حال شیخ ها در حجره ها وای بر احوال ما کز تف هم درسها ماتحتشان دائم تر است بس که این ملت خر است شیخ ریقویی که دائم بود دنبال لوات در پی فور و بساط با فلان پاره اش امروز یک شیر نر است بس که این ملت خر است وانکه خیک گنده اش پر بود دائم از عرق چونکه برگشته ورق پیش چشم ملت اکنون بهتر از پیغمبر است بس که این ملت خر است معده هر شیخ چون پ

اسناد شرارت و آدم فروشی محسن مخملباف

" محسن مخملباف " که در سال ۱۳۵۳ به همراه دو نفر دیگر، اقدام به  یورش تروریستی  با چاقو به پاسبان خیابان ایران (مرحوم شامبیاتی) می کنند، در درگیری با وی مجروح و دستگیر می شود. اینک مستندات پرونده ی مخملباف را به نقل از گزارش ساواک و نیز گزارش روزنامه ی اطلاعات در اختیار همگان می گزاریم. همچنین گواهی نزدیکان و قربانیان وی مبنی بر همکاریش با آدمخوار رژیم لاجوردی (فرنشین وقت زندان اوین)، در دستگیری و پرونده سازی برای مخالفان جمهوری اسلامی را نیز مورد بررسی قرار می دهیم. گزارش ساواک از دستگیری محسن مخملباف سازمان اطلاعات و امنيت كشور س. ا. و. ا. ک خيلی محرمانه گزارش بازجویی مشخصات متهم "محسن" فرزند "حسين"، شهرت مخملباف، شماره ی شناسنامه ۶۱۴۴۸ تهران، متولد ۱۳۳۶ تهران، شغل كارگر بازار (پسته ‌فروشی) مغازه ی لطفعليان، سرای پايدار، محل سكونت: تهران خيابان صفاری، كوچه ی يخچال، نبش كوچه، بالای لبنياتی، منزل اجاره‌ ای، مجرد، ميزان تحصيلات سوم متوسطه، دين اسلام، مذهب شيعه اثنا عشری، تابعيت دولت شاهنشاهي ايران، فاقد سابقه ی اتهامی و كيفری از نظر ضد امنيتی م

رونمایی از کس کش اعظم و وروره جادوی پاسدار قالیباف

چندی است که ویدیو کلیپ هایی از فردی منتشر می شود که دقیقن حرف دل رنج دیدگان و مردم ستم دیده ی ایران را می زند. او نقابی بر چهره زده است تا ماهیت درنده ی گرگش را پنهان سازد. "سید محید حسینی" از توله حرامزادگان الله پرست تازی باقی مانده از یورش الله پرستان عرب نخستین به کشورمان می باشد که هم اکنون با داغ اسلام اهریمنی بر دل و پیشانی دعاگوی خویش، سالیان سال است که مشاور مطبوعاتی و رسانه ای پاسدار "قالیباف" در شهرداری رژیم در تهران می باشد. فردی که سیل ارقام نجومی رد و بدل شده ی شهرداری و بده بستان ها و البته رانت خواری شخصی خودش از این موهبت سفره ی نکبت جمهوری اسلامی را دیده و هم از آن خوان پربرکت خمینی حرامزاده، بسیار نوشیده و چشیده. وی در یکی از ویدیو کلیپ هایی که از وی منتشر شده است، با حساب بر روی ساده لوحی مخاطبان خود در سیستان و بلوچستان، از احساسات انسانی آنها سو استفاده کرده و خود را در حالی هم آوا و همراه آنان و شریک درد و رنج و فقرشان جا می زند که تو گویی وی در همه ی این چهل سال عمر نکبتی که از ولایت فقیه گرفته، نه تنها روحش هم از فقر دهشتناک و فاحش د