رد شدن به محتوای اصلی

اعدام بس کودکان

"کانون مدافعان حقوق بشر" در سومین اقدام ملی خود، با طرح فراخوانی با عنوان "اعدام بس کودکان"، توقف اعدام کودکان را خواستار شد. تاسیس "کمیته ی دفاع از انتخابات آزاد، سالم و عادلانه" در مرداد ۱۳۸۶ و "شورای ملی صلح" در آبان ۱۳۸۶ به ابتکار و پیشنهاد "کانون مدافعان حقوق بشر" دو اقدام ملی پیشین این سازمان مردم نهاد بود. به این ترتیب، کانون مدافعان حقوق بشر در این اقدام نیز همچون گزشته، توجه صاحب نظران را به نکته ی دیگری جلب و راهکارهای پیشنهادی خود را ارائه کرد. این سازمان مردم نهاد همچنین در فراخوان خود با تاکید بر آموزه های دینی از مدیران قضایی، اجرایی و قانون گزاران درخواست کرده که در صیانت حیات کودکان و حذف مجازات مرگ برای آنها اقدام فوری روا دارند (راهبرد غلط و مغلطه ی بزرگ صورت گرفته. -د. افشار). به این ترتیب طرح "اعدام بس کودکان" از تاریخ ۳۱ فروردین ۱۳۸۸ فعال می شود. متن فراخوان کانون مدافعان حقوق بشر به شرح زیر است:



درخواست اعدام بس کودکان
هر جامعه ای حق دارد که برای صیانت از حقوق شهروندان در مقابل بزهکاران واکنشی درخور از خود نشان دهد. این واکنش، تابع نظم خاصی به نام قانون است و قانون باید برآیندی از خرد جمعی جامعه باشد. از دیرباز در جوامع مختلف بشری، این امر به تدریج پذیرفته شد که سرفن اشخاصی باید کیفر کارهای خویش را ببینند که از دید رشد لازم و کافی قوای فکری، توانایی پیش بینی نتایج کار خود را داشته باشند و به همین دلیل مجانین و اشخاصی که به بلوغ فکری نرسیده اند را شایسته ی کیفر نمی دانند. از این رو بسیاری از کشورهای جهان با امضای پیمان نامه های جهانی، خود را ملزم به رعایت حفظ حق حیات برای کودکان زیر ۱۸ سال کرده اند. این کشورها تضمین کرده اند که افرادی که در زیر ۱۸ سالگی مرتکب جرم می شوند، حکم اعدام دریافت نکنند.

آمار نشان از این دارد که از سال ۱۳۸۶ خورشیدی (۲۰۰۵ میلادی) تنها پنج کشور در جهان، اعدام کننده ی نوجوانان هستند. این نوجوانان یا در کودکی و نوجوانی مجازات مرگ دریافت کرده اند و این حکم برایشان در همان نوجوانی اجرا شده است و یا در انتظار مرگ تا رسیدن به ۱۸ سالگی نشسته اند و پس از آن حکم اعدام برایشان اجرا شده است. شوربختانه در یک دهه ی گزشته ی کشور ما ایران، در صدور و اجرای حکم اعدام (مجازات مرگ، به هر نامی که خوانده شود) برای کودکان زیر ۱۸ سال جزو کشورهای پیشرو بوده است. 

کانون مدافعان حقوق بشر، با باور به این که در دنیای امروز، تعیین مجازات مرگ برای کودکان زیر ۱۸ سال، افزون بر ستم به کودکان این مرز و بوم، چهره ای خشن و غیر انسانی در افکار همگانی جهان از ایران به نمایش می گزارد، اقدام به فراخوانی زیر عنوان "اعدام بس کودکان" کرده است. لازم به ذکر است که رژیم حاکم بر ایران متعهد به اجرای مفاد دو میثاق بین المللی (حقوق مدنی - سیاسی و حقوق فرهنگی - اجتماعی و اقتصادی) و همچنین پیمان نامه ی بین المللی حمایت از حقوق کودکان است که در هر سه ی آنها بر حذف مجازات مرگ برای کودکان زیر ۱۸ سال تاکید شده است. 

کانون مدافعان حقوق بشر براین باور است که اعدام کودکان به عنوان یک مسئله ی اجتماعی، نه تنها نیازمند آگاه سازی حقوقی برای دگرش قوانین و داشتن قوانینی پیش گیری کننده، حامی و صریح درباره ی حقوق کودکان است، بلکه نیازمند فعالیت های فرهنگی و مدنی و اجتماعی برای آگاهی دادن به مردم درباره ی تاثیرات منفی انتقام جویی و مقابله به مثل و ترویج و تثبیت خشونت است. ما براین باوریم که برای رویارویی با جرایم، باید به ریشه و علل آنها پرداخت و اساسی ترین راه ها را برای اصلاح جامعه انتخاب کرد. 

کانون مدافعان حقوق بشر از سرگردگان رژیم در قوه های قضایی و اجرایی و همچنین از قانون گزاران منصوب فیلترینگ شورای نگهبان درخواست می کند که در صیانت حیات کودکان و حذف مجازات مرگ برای آنها اقدام فوری روا دارند. از این رو: 

الف– از قانون گزاران می خواهیم که در نخستین فرصت حقوقی مجلس ولایت فقیه نسبت به تصویب یک قانون حمایتگر و منطبق بر موازین جهانی حقوق بشر اقدام کنند تا کودکان و نوجوانانی که در زیر ۱۸ سالگی دچار ناهنجاری های رفتاری می شوند، محکوم به مجازات مرگ نشوند.
ب- از نمایندگان تحمیلی به مردم در مجلس ارتجاع آخوندی مصرانه می خواهیم که سن مسوولیت کیفری را به ۱۸ سال افزایش داده و آن را از بلوغ (کزایی) شرعی که در واقع سن تکالیف تحمیلی عبادی است، متمایز کنند. این مهم، از آنرو بسزاست که هم با پیمان نامه های جهانی که ایران به آن تعهد دارد، سازگار است و هم مانع دو گانگی و تفاسیر متعدد از قوانین داخلی و بین المللی خواهد شد. همچنین:


الف- از دولت دست نشانده و مدیران اجرایی رژیم که تامین امنیت و سلامت روانی جامعه به اصطلاح بر عهده ی آنهاست و ضامن اجرای پیمان نامه های بین المللی ایران نیز هستند، می خواهیم که نسبت به تعهداتی که مسئولیت حفظ جان و تضمین حق حیات فرزندان جامعه را به آنها سپرده است، پیگیر باشند و در حمایت از حق حیات کودکانی که اکنون حکم مجازات مرگ دریافت می کنند، بکوشند و از هیچ کوششی دراین راه دریغ نورزند.

ب- رفتارهای خشن کودکان و نوجوانان که گاه منجر به وقوع قتل و در نتیجه صدور حکم قصاص برای ایشان می شود، ریشه در بسیاری از مسائل فرهنگی و تربیتی دارد. از اینرو از تصمیم گیرندگان سیاست گذاری رژیم انتظار می رود که برای مرگ ستیزی، آموزش حقوق بشر و... را وارد نهادهای فرهنگ ساز (به ویژه سامانه ی پوسیده ی آموزش و پرورش و رسانه های کشور) کنند و سرانجام از مدیران قضایی رژیم که تهیه و تدوین پیش نویس لایحه دادرسی کودکان با ایشان است، می خواهیم که:
الف- در پیش نویس لایحه ی دادرسی کودکان، سن مسئولیت کیفری کودکان را با صراحت و شجاعت ۱۸ سال تعیین کرده و مانند بسیاری از کشورهای پیشرفته ی جهان، هر گونه مجازات مرگ برای کودکان زیر ۱۸ سال را حذف کنند.
ب- بر روند دادرسی کودکان (از تعیین دادگاه صالحه گرفته تا داشتن حق وکیل و امکان ارتباط با خانواده)، نظارت جدی روا دارند تا همه گونه امکان برای اصلاح و تربیت کودکان دچار ناهنجاری های رفتاری، با حفظ حقوق آنها فراهم شود. این فراخوان که از سوی کانون مدافعان حقوق بشر تهیه شده، به سرگردگان رژیم ارسال شده و انتشار همگانی نیز می یابد. بنابراین از تمام صاحب نظران حقوقی و فعالان اجتماعی و فرهنگی می خواهیم تا ما را در فراخوان "اعدام بس کودکان" یاری کنند.

کانون مدافعان حقوق بشر
۳۱/۱/۱۳۸۸

توضیح: این متن ویرایش شده و عناصر انسان ستیزانه ی مرتبط به استناد به آیه های کزایی قرآن منحوس رجیم و دستگاه فقاهت پیشه ی آخوندی و همچنین لحن و ادبیات محترمانه نسبت به سرکردگان دژخیم ولایت فقیه، برداشته شده اند. این جستار از سر اهمیت بالای موضوع در این تارنما درج می شود و سرفن جهت آگاهی هر چه بیشتر مردم نسبت به پدیده ی شوم "اعدام کودکان" در ایران الله زده می باشد و هیچ همسویی با تمامیت رژیم خونریز ولایت فقیه و دین آدمخوار اسلام شمشیر به دست ندارد.

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

بس که این ملت خر است

مملکت در دست مشتی خائن غارتگر است بس که این ملت خر است حال روشنفکر بیچاره ز بد هم بد تر است بس که این ملت خر است مغزها له شد به زیر سم ملایان قم وای در عصر اتم صحبت عمامه و تسبیح و ریش و منبر است بس که این ملت خر است هر که حرفی زد ز آزادی دهانش دوختند جان ما را سوختند حرف حق این روز ها گویی گناه منکر است بس که این ملت خر است مملکت افسوس برگشته به صد ها سال پیش حرف عمامه است و ریش گوز من بر ریش هر چه شیخ در هر کشور است بس که این ملت خر است خاک شهر قم گمان داری بشر می پرورد تخم خر میپرورد زانکه هر سو شیخکی بر منبری در عرعر است بس که این ملت خر است ما که می دانیم حال شیخ ها در حجره ها وای بر احوال ما کز تف هم درسها ماتحتشان دائم تر است بس که این ملت خر است شیخ ریقویی که دائم بود دنبال لوات در پی فور و بساط با فلان پاره اش امروز یک شیر نر است بس که این ملت خر است وانکه خیک گنده اش پر بود دائم از عرق چونکه برگشته ورق پیش چشم ملت اکنون بهتر از پیغمبر است بس که این ملت خر است معده هر شیخ چون پ

اسناد شرارت و آدم فروشی محسن مخملباف

" محسن مخملباف " که در سال ۱۳۵۳ به همراه دو نفر دیگر، اقدام به  یورش تروریستی  با چاقو به پاسبان خیابان ایران (مرحوم شامبیاتی) می کنند، در درگیری با وی مجروح و دستگیر می شود. اینک مستندات پرونده ی مخملباف را به نقل از گزارش ساواک و نیز گزارش روزنامه ی اطلاعات در اختیار همگان می گزاریم. همچنین گواهی نزدیکان و قربانیان وی مبنی بر همکاریش با آدمخوار رژیم لاجوردی (فرنشین وقت زندان اوین)، در دستگیری و پرونده سازی برای مخالفان جمهوری اسلامی را نیز مورد بررسی قرار می دهیم. گزارش ساواک از دستگیری محسن مخملباف سازمان اطلاعات و امنيت كشور س. ا. و. ا. ک خيلی محرمانه گزارش بازجویی مشخصات متهم "محسن" فرزند "حسين"، شهرت مخملباف، شماره ی شناسنامه ۶۱۴۴۸ تهران، متولد ۱۳۳۶ تهران، شغل كارگر بازار (پسته ‌فروشی) مغازه ی لطفعليان، سرای پايدار، محل سكونت: تهران خيابان صفاری، كوچه ی يخچال، نبش كوچه، بالای لبنياتی، منزل اجاره‌ ای، مجرد، ميزان تحصيلات سوم متوسطه، دين اسلام، مذهب شيعه اثنا عشری، تابعيت دولت شاهنشاهي ايران، فاقد سابقه ی اتهامی و كيفری از نظر ضد امنيتی م

رونمایی از کس کش اعظم و وروره جادوی پاسدار قالیباف

چندی است که ویدیو کلیپ هایی از فردی منتشر می شود که دقیقن حرف دل رنج دیدگان و مردم ستم دیده ی ایران را می زند. او نقابی بر چهره زده است تا ماهیت درنده ی گرگش را پنهان سازد. "سید محید حسینی" از توله حرامزادگان الله پرست تازی باقی مانده از یورش الله پرستان عرب نخستین به کشورمان می باشد که هم اکنون با داغ اسلام اهریمنی بر دل و پیشانی دعاگوی خویش، سالیان سال است که مشاور مطبوعاتی و رسانه ای پاسدار "قالیباف" در شهرداری رژیم در تهران می باشد. فردی که سیل ارقام نجومی رد و بدل شده ی شهرداری و بده بستان ها و البته رانت خواری شخصی خودش از این موهبت سفره ی نکبت جمهوری اسلامی را دیده و هم از آن خوان پربرکت خمینی حرامزاده، بسیار نوشیده و چشیده. وی در یکی از ویدیو کلیپ هایی که از وی منتشر شده است، با حساب بر روی ساده لوحی مخاطبان خود در سیستان و بلوچستان، از احساسات انسانی آنها سو استفاده کرده و خود را در حالی هم آوا و همراه آنان و شریک درد و رنج و فقرشان جا می زند که تو گویی وی در همه ی این چهل سال عمر نکبتی که از ولایت فقیه گرفته، نه تنها روحش هم از فقر دهشتناک و فاحش د