رد شدن به محتوای اصلی

جنگ با ترکان


شکستِ خفت بار 300هزار نیروی گوک-تورک در برابر سپاهِ 2300 نفری ایرانی



در سال 589 میلادی بهرام چوبین در زنجیره جنگهایی ترکهای غربی و هون ها را تا رودخانه ی جیحون پس رانده بود. 

گفته میشود در یکی ازین جنگها, "چولوهو" خاقانِ ترکستان, با تیر بهرام کشته میشود (شهبازی,1989)

سی سال پس از آن در سال 619 میلادی, در زمانی که شهربُراز سردار ایرانیِ خسرو پرویز در آستانه ی چیرگی بر مصر بود, ترکها بار دیگر به ایران یورش می آورند.

افسر ارمنیِ سپاه ساسانیان به نام سپهبد "سمباط بگراتونی" همراه با تنها دو هزار سوار ارمنی به رویارویی با سپاه بزرگ ترک ها میشتابد.

در جنگ نخست که در نزدیکی توس انجام میشود سپاه کوچک سمباط بگراتونی به همراهیِ یگان بسیار کوچکی از 300 مرد جنگی به فرماندهی شاهزاده ی ساسانی "داتویان", پیروز میشود.

پس ازین شکست, ترک ها از خاقان شمالی درخواست کمک میکنند و آنگونه که سیبیوس میگوید, خاقانِ ترک 300هزار نیروی جنگی به کمک آنها میفرستد. 

این نیروها به زودی داتویان و سرزمین های باختری تا ری و هتا اصفهان را نیز چپاول میکنند و سپس به تندی پس می نشینند.

در این هنگام, سمباد بگراتونی نیروهای ساسانی را دوباره سازماندهی می کند و ترک ها را شکست میدهد و فرمانده ی آنان را در جنگی تن به تن میکشد.

مرگ فرمانده ی سپاه ترک روحیه ی ترک ها را در هم می شکند و می گریزند.
پس از آن سواران ساسانی و ارمنی به تعقیب مانده ی سپاهِ ترکان میپردازند.

این شکست خفت بار شاید یکی از بزرگترین شکست های تاریخ جنگ های جهان باشد که البته آنچنان که درخور بوده نام آور نگشته است.

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

رونمایی از کس کش اعظم و وروره جادوی پاسدار قالیباف

چندی است که ویدیو کلیپ هایی از فردی منتشر می شود که دقیقن حرف دل رنج دیدگان و مردم ستم دیده ی ایران را می زند. او نقابی بر چهره زده است تا ماهیت درنده ی گرگش را پنهان سازد. "سید محید حسینی" از توله حرامزادگان الله پرست تازی باقی مانده از یورش الله پرستان عرب نخستین به کشورمان می باشد که هم اکنون با داغ اسلام اهریمنی بر دل و پیشانی دعاگوی خویش، سالیان سال است که مشاور مطبوعاتی و رسانه ای پاسدار "قالیباف" در شهرداری رژیم در تهران می باشد. فردی که سیل ارقام نجومی رد و بدل شده ی شهرداری و بده بستان ها و البته رانت خواری شخصی خودش از این موهبت سفره ی نکبت جمهوری اسلامی را دیده و هم از آن خوان پربرکت خمینی حرامزاده، بسیار نوشیده و چشیده. وی در یکی از ویدیو کلیپ هایی که از وی منتشر شده است، با حساب بر روی ساده لوحی مخاطبان خود در سیستان و بلوچستان، از احساسات انسانی آنها سو استفاده کرده و خود را در حالی هم آوا و همراه آنان و شریک درد و رنج و فقرشان جا می زند که تو گویی وی در همه ی این چهل سال عمر نکبتی که از ولایت فقیه گرفته، نه تنها روحش هم از فقر دهشتناک و فاحش د...

وقتی امید دانا و هم خوابه اش صدیقه زرین کلاه مشتاق آبادی، مادر قهبگی را معنی می کنند

من کم ترین (امید باقر خاله): "مدیونید اگر فکر کنید افزون بر گفتارم، اندکی هتا اندکی، در کردار در زندگی روزمره ام تناقض وجود دارد !!" من و همسرم کارد هواله ی شکم مردم ایران می کنیم، اما خودم سه برابر روزهای جوراب فروشیم شده ام و همسرم مثل ندید بدیدها فرتور غذاها و رستوران ها و باز رستوران ها و غذاها را به چشم کارد به شکم خوردگان می کشانیم تا چشمشان کور شود و جیکشان درنیاید. من و همسرم به هنرمندان فحاشی می کنیم و آنها را بی سواد و احمق می خوانیم، اما خودمان تا دلتان بخواهد با تک تک هنربندان رژیم فرتور می اندازیم و منتشر می کنیم؛ هتا با افشین بله افشین خواننده ی بدصدا و جلف که یادتون هست... «دیگه ازت بدم میاد، پیشم نیا عروسک» !! من و همسرم همیشه از شبکه ی من و تو انتقاد می کنیم. من خودم همیشه به آن می گویم "مهد کودک من و تو"، اما هتا با مجری من و تو هم فرتور یادگاری می گیرم !! من و همسر کم ترینم، در فضای همگانی هر جور دلمان بخواهد می گردیم و می چرخیم و فرتورهای نگو و نپرس منتشر می کنیم، اما به دیگران ایراد می گیریم که چرا در خانه ی خودشان با شلوار...

متلکی بر حاشیه: گفتگوی فرامرز دادرس با کون خوب سوئد

چندی پیش، یکی از مخالفان پرهیاهوی شاهزاده "رضا پهلوی" به نام "فرامرز دادرس" که خود یکی از مصدق الهی ها و هواداران سفت و سخت هزرط "محمد مصدق دله السلطنه" می باشد، با دلقک رسانه "امید دانای باقر خاله" گفتگو کرد. این گفتگو که از پستوی خانه ی امید باقر خاله و انباری جناب دادرس انجام می گرفت، مخاطبان ملیونی خود را دچار شوک کرد و نتیجه این شد که پس از گوش دادن به مشتی خزعبلات تکراری که همگی از سر عقده بازی فوران کرده بودند، به یک نتیحه ی تکراری برسند و آن اینکه هم جمهوری اسلامی اینقدرها بد نیست که این دو موجود اپوزوسیون نما، نانشان را به نرخ روزش نخورند و نه دودمان ایرانساز پهلوی آنچنان خوب و سرآمد بود که نمکدانش را نشکنند !! جناب دادرس که پس از نزدیک به یک دهه سخن فرسایی در یوتوب انباری خود، هنوز به اندازه ی "خاله شاهدانه" هم روی کسی اثر نگزاشته، با ناسپاسی هر چه تمام تر عنوان کرده است که وی نانخور ارتش شاهنشاهی نبوده و با وقاحت ویژه ی آخوندی خود را مدیون شاهنشاه آریامهر فرمانده ی کل قوای نیروهای مسلح شاهنشاهی نمی داند. از این ناسپ...