رد شدن به محتوای اصلی

همجنسگرایی بیماری نیست

"نه" به دشمنی به نوع انسان به بهانه ی همجنس گرایی
داریوش افشار

پدیده ی همجنس گرایی که نخستین بار به گوش من و البته بسیاری دیگر به واژه ی توهین آمیز همجنس باز شناسانده شد، نه تنها یک پدیده ی زشت، غیر انسانی و غیر طبیعی، بد و ناپسند نیست که یک شیوه ی زندگی بر اساس امیال شخصی و میل جنسی افراد بشر با بن مایه های فرهنگی و تاریخی غنی در میان ملت های مختلف از هر دین و فرهنگ و زبان نیز هست. این پدیده، یک پدیده ی اثبات شده از دید زیستی و ژنتیکی است و از این دید دانشورزانه، هم ریشه در ژن دارد، هم ریشه در هورمون هایی که رویان انسان در زهدان مادر دریافت می کند و هم شرایط و عوامل محیطی.
از دید زیست شناسی و پزشکی، انسان های همجنس گرا از همان آغاز زایش همجنس گرا زاییده می شوند (1) و گفته شده که این چیدمان و ترتیب ژنوم مادر ی است که این فرایند را به وجود می آورد؛ این کشف که در مجله ی ژنتیک انسانی به اندیشه وجود زنی مربوط به همجنس گرایی پر و بال داد. دانشمندان در پژوهش خود، کروموزوم ناجنبشگر X را در 97 مادر دارای فرزندان همجنس گرا و 103 مادر دارای فرزندان دگرجنس گرا مورد مطالعه قرار دادند (2). در این مطالعه دیده شد که در رشته ی بلند کروموزوم X مردان همجنسگرا، ژن هایی وجود دارند که شوند همجنسگرا بودن فرد می شوند و این انتقال ژن تنها از راه مادران رخ می دهد و در واقع مادران نقش ناقلان اینگونه ژن ها را در این موارد ایفا می کنند و به فرزندان پسر خود منتقل می سازند (3). این مطالعات تنها بر روی کروموزوم X نبوده و کروموزوم Y نیز در دو نوع انسان و موش در خصوص داشتن ژن هایی مرتبط با همجنس گرایی مورد مطالعه قرار گرفته اند. نخستین دانشمندانی که این پژوهش ها را آغاز کردند، لویی و همر در سال 1994 و لیم در سال 1995 بودند. 
پر آشکار است که این پدیده از دسان و اراده ی شخصی فرد بیرون است و آنها در سرشت خود دارای امیال همجنسگرانه خواهند، حال چگونه است که برخی متدینین به استناد کتاب های به اصطلاح آسمانی خود، نه تنها این پدیده ی انسانی را بد و ناپسند می دانند که براید آن نیز شدیدترین و غیر اسناین رتین تنبیه ها را نیز در دید گرفته اند ؟! آیا نباید در باورهای دینی ایشان بازبینی شود ؟
در گات‌ها که به زرتشت نسبت داده می‌شود اثری از منع همجنس‌گرایی نیست در بخش وندیداد به صراحت همجنس‌گرایی منع شده است. وندیداد به زرتشت منسوب نیست و نگارش آن به مغ‌های زمان اشکانیان نسبت داده می‌شود (4). در دید زرتشتی، جهان صحنه نبرد خیر و شر است و از آنجا که یکی از وظایف پیروان خیر تولید حیات جدید به شیوه اهورامزدا و امرتات، زمین، است، نازایی همجسنگرایی، به تصریح متون زرتشتی به روشنی آن را در سوی شر قرار می‌دهد. بنا بر افسانه تاسیس سرزمینهای ایران در وندیداد، آمیزش جنسی بین مردان از سوی روح شر برای آزار رساندن به نهمین خلقت اهورامزدا، سرزمین هیرکانی، ایجاد شده‌است. عمل آموزش جنسی مردان در اوستا به عنوان عملی گناهکارانه و مستوجب مجازات شناخته شده‌است.
تمایزی بین انجام این عمل با رضایت طرفین و بی رضایت وجود دارد. اگر خلاف میلش مجبور به این کار شده باشد مجازات اش «هشتصد ضربه با شلاق اسب، و هشت فلک» است، که برابر مجازات مثلاً کشتن یک سگ است. ولی اگر این کار را رضایتمدانه انجام داده باشد گناه او جبران ناشدنی ست. علاوه بر این، هر دو شریک فعال و مغعول دیو شمرده شده متعلق به خلقت شر هستند و پس از مرگ دیو می‌مانند. مشابهتاً دینکرد، به ما می‌گوید که ارواح مشارکت کنندگان فعال و مفعول این آمیزش به دلیل نزدیکی به دیوان خود ظاهری چون دیو دارند (5).
   
1. http://news.bbc.co.uk/2/hi/health/7456588.stm
Compiled by Dr. Carmen Cruz and Courtney Aberle of the TWU Counseling Center
2. http://www.livescience.com/7056-mom-genetics-produce-gay-sons.html
3. Encyclopedia of Science and Religion [دانشنامه دین و علم]. Macmillan Reference, 2003. 423. ISBN ‎ISBN 0-02-865706-3.
4. ۱۰۲٫۰ ۱۰۲٫۱ Greenberg, David F. (1988) (in English). The construction of homosexuality.. The Univeisity of Chicago. pp. 186-189. ISBN 0-226-30628-3.
5. http://www.iranicaonline.org/articles/homosexuality-i

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

رونمایی از کس کش اعظم و وروره جادوی پاسدار قالیباف

چندی است که ویدیو کلیپ هایی از فردی منتشر می شود که دقیقن حرف دل رنج دیدگان و مردم ستم دیده ی ایران را می زند. او نقابی بر چهره زده است تا ماهیت درنده ی گرگش را پنهان سازد. "سید محید حسینی" از توله حرامزادگان الله پرست تازی باقی مانده از یورش الله پرستان عرب نخستین به کشورمان می باشد که هم اکنون با داغ اسلام اهریمنی بر دل و پیشانی دعاگوی خویش، سالیان سال است که مشاور مطبوعاتی و رسانه ای پاسدار "قالیباف" در شهرداری رژیم در تهران می باشد. فردی که سیل ارقام نجومی رد و بدل شده ی شهرداری و بده بستان ها و البته رانت خواری شخصی خودش از این موهبت سفره ی نکبت جمهوری اسلامی را دیده و هم از آن خوان پربرکت خمینی حرامزاده، بسیار نوشیده و چشیده. وی در یکی از ویدیو کلیپ هایی که از وی منتشر شده است، با حساب بر روی ساده لوحی مخاطبان خود در سیستان و بلوچستان، از احساسات انسانی آنها سو استفاده کرده و خود را در حالی هم آوا و همراه آنان و شریک درد و رنج و فقرشان جا می زند که تو گویی وی در همه ی این چهل سال عمر نکبتی که از ولایت فقیه گرفته، نه تنها روحش هم از فقر دهشتناک و فاحش د...

وقتی امید دانا و هم خوابه اش صدیقه زرین کلاه مشتاق آبادی، مادر قهبگی را معنی می کنند

من کم ترین (امید باقر خاله): "مدیونید اگر فکر کنید افزون بر گفتارم، اندکی هتا اندکی، در کردار در زندگی روزمره ام تناقض وجود دارد !!" من و همسرم کارد هواله ی شکم مردم ایران می کنیم، اما خودم سه برابر روزهای جوراب فروشیم شده ام و همسرم مثل ندید بدیدها فرتور غذاها و رستوران ها و باز رستوران ها و غذاها را به چشم کارد به شکم خوردگان می کشانیم تا چشمشان کور شود و جیکشان درنیاید. من و همسرم به هنرمندان فحاشی می کنیم و آنها را بی سواد و احمق می خوانیم، اما خودمان تا دلتان بخواهد با تک تک هنربندان رژیم فرتور می اندازیم و منتشر می کنیم؛ هتا با افشین بله افشین خواننده ی بدصدا و جلف که یادتون هست... «دیگه ازت بدم میاد، پیشم نیا عروسک» !! من و همسرم همیشه از شبکه ی من و تو انتقاد می کنیم. من خودم همیشه به آن می گویم "مهد کودک من و تو"، اما هتا با مجری من و تو هم فرتور یادگاری می گیرم !! من و همسر کم ترینم، در فضای همگانی هر جور دلمان بخواهد می گردیم و می چرخیم و فرتورهای نگو و نپرس منتشر می کنیم، اما به دیگران ایراد می گیریم که چرا در خانه ی خودشان با شلوار...

متلکی بر حاشیه: گفتگوی فرامرز دادرس با کون خوب سوئد

چندی پیش، یکی از مخالفان پرهیاهوی شاهزاده "رضا پهلوی" به نام "فرامرز دادرس" که خود یکی از مصدق الهی ها و هواداران سفت و سخت هزرط "محمد مصدق دله السلطنه" می باشد، با دلقک رسانه "امید دانای باقر خاله" گفتگو کرد. این گفتگو که از پستوی خانه ی امید باقر خاله و انباری جناب دادرس انجام می گرفت، مخاطبان ملیونی خود را دچار شوک کرد و نتیجه این شد که پس از گوش دادن به مشتی خزعبلات تکراری که همگی از سر عقده بازی فوران کرده بودند، به یک نتیحه ی تکراری برسند و آن اینکه هم جمهوری اسلامی اینقدرها بد نیست که این دو موجود اپوزوسیون نما، نانشان را به نرخ روزش نخورند و نه دودمان ایرانساز پهلوی آنچنان خوب و سرآمد بود که نمکدانش را نشکنند !! جناب دادرس که پس از نزدیک به یک دهه سخن فرسایی در یوتوب انباری خود، هنوز به اندازه ی "خاله شاهدانه" هم روی کسی اثر نگزاشته، با ناسپاسی هر چه تمام تر عنوان کرده است که وی نانخور ارتش شاهنشاهی نبوده و با وقاحت ویژه ی آخوندی خود را مدیون شاهنشاه آریامهر فرمانده ی کل قوای نیروهای مسلح شاهنشاهی نمی داند. از این ناسپ...