رافزی گری = شیعه گری
داریوش افشار
"تشیع صفوی" چه بود؟ تشیعی بود که فقیهان جبل عامل لبنان در عصر صفوی وارد ایران کردند. حسن روملو نوشته است که وقتی قزلباشان وارد ایران شده و تشکیل حکومت دادند، اکثریت مردم ایران سنی مذهب بودند و آن اقلیت بسیار کوچک شیعی، دیدگاه کاملاً متفاوتی نسبت به شیعه داشتند. می نویسد:
"در آن اوان،مردمان از مسائل مذهب حق جعفری و قواعد و قوانین ملت ائمه ی اثنی اعشری اطلاعی نداشتند؛ زیرا که از کتب فقه امامیه چیزی در میان نبود؛، و جلد اول کتاب قواعد الاسلام که از جمله تصانیف سلطان العلمأ المتبحرین شیخ جمال الدین بن مطهر حلی است که شریعت پناه قاضی نصرالله زیتونی داشت، از روی آن تعلیم و تعلم مسائل دینی می نمودند، تا آن که روز به روز آفتاب حقیقت مذهب اثنی عشری ارتفاع یافت"(حسن بیک روملو، أحسن التواریخ ،به اهتمام: عبدالحسین نوایی،بنگاه نشر کتاب، 12/61).
شیخ نورالدین علی بن عبدالعالی کرکی، مقلب به محقق ثانی،در آخرین ماه های عمر شاه اسماعیل به ایران آمد و توجیه شرعی حکومت صفوی را برساخت. او بود که گفت: حکومت حق فقیه جامع الشرایط است، خود را نائب امام زمان خواند و حکومت شاه تهماسب جوان را تصویب کرد. قدرت زیادی به چنگ آورد،سرکوب سنیان را آغاز کرد و پروژه ی شیعه سازی اجباری همه ی ایرانیان را به اجرا در آورد. تنکابنی درقصص العلمأ در وصف او نوشته است:
"ترویج دادن مذهب شیعه را در بلاد ایران، در مفاخرت آن بزرگوار در میان ابنای روزگار کفایت دارد"(ص، 448).
صاحب روضة الصفا نیز گزارش کرده که اکثریت مردم ایران در آن زمان سنی بودند و قزلباشان با همکاری فقیهان جبل عامل به زور مردم را شیعه کردند. می نویسد:
"در آن عهد، عموم اهالی ایران بر مذهب اهل سنت و جماعت بودند، و زمره ی شیعه ی اثناعشری در عین ذلت و قلت تقیه می نمودند.وی(شاه اسماعیل) به ضرب شمشیر، مروج مذهب جعفری شد و رونق به طریقت اثناعشری داد"( تاریخ روضة الصفا، ص 43).
کرکی که شاه جوان را کاملاً در مشت خود گرفته بود، حکمی برای خود نگاشت و آن را به خط و امضای شاه در آورد. آن حکم در میان تمام سران قزلباش و دیگران توزیع شد. در آن آمده است:
"هر که مخالف خاتم المجتهدین، وارث علوم سیدالمرسلین، نائب الائمة المعصومین[شیخ علی کرکی] بکند، و در مقام متابعت نباشد، بی شائبه ملعون و مردود[است]،و به سیاسات عظیمه و تأدیب بلیغه مواخذه خواهد شد"( تاریخ العلمأ ، ص 408).
با این حکم همه ی امور را به دست گرفت و به جان شیعیان ایرانی و خصوصاً اهل تسنن افتاد.کتاب نفخات اللاهوت فی وجوب لعن الجبت والطاغوت (نسیم خنک ملکوتی در ضرورت لعنت به جبت و طاغوت، یعنی ابوبکر و عمر) را به عنوان مانیفست جدید حکومت تهیه کرد. شیعیان ایران را مخالفین و اهل تسنن را معاندین نامیدند. همه را وادار به اهانت به ابوبکر و عمر و عایشه کرد. تنکابنی با افتخار تمام می نویسد شیخ کرکی:
"امر کرد که مخالفین و سنیان را [از شهرها] بیرون کنند، تا مبادا که موافقین را گمراه نمایند"( قصص العلمأ ، ص 450).
نظرات