رد شدن به محتوای اصلی

رضا بدیعی، کارگردان فیلم باللاتر از خطر درگذشت

رست در روزهایی که جهان به حیرت اخبار فتح لیبی به دست مخالفان قذافی نشسته است، کارگردان 81 ساله و ایرانی سریالهای معروف آمریکایی همچون مرد 6 میلیون دلاری و بالاتر از خطر درگذشت. رضا بدیعی که به پدرخوانده سریالهای تلویزیونی آمریکا معروف بود، روز شنبه در بیمارستان رونالد ریگان مرکز درمانی یو سی ال ای دارفانی را وداع گفت. رضا بدیعی متولد اراک بود و در سال 1309 در این شهر بدنیا آمده بود و پس از فارغ التحصیل شدن از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران و ساختن یک فیلم مستند در سال 1336 راهی آمریکا شد و کار خود را به عنوان کارگردان تلویزیونی از سال 1341 در این کشور آغاز کرد. پادشاه ایران نشان طلایی هنر را به او اهدا کرد.

رضا بدیعی در سال 1998 بخاطر ساخت سریال 400 قسمتی « لغزنده » مورد تحسین انجمن صنفی کارگردانان تلویزیونی آمریکا قرار گرفت. از جمله آخرین آثاری که بدیعی کارگردانی آن را بر عهده داشت، فیلم « راه بازگشت به خانه » بود که در سال 2006 ساخته شد.بدیعی در طول حیات خود سه بار ازدواج کرده بود که نخستین آن با « بارابارا ترنر » نویسنده و هنرپیشه آمریکایی بود. او همچنین ناپدری هنرپیشه آمریکایی جنیفر جانسون لیین نیز محسوب می شد.

رضا بدیعی که در سال ۱۹۵۵ به دعوت دولت آمریکا برای ادامۀ فعالیت‌هایش در رشته سینما به این کشور سفر کرد و از دانشگاه سیراکوس در رشتۀ رادیو و تلویزیون فارغ التحصیل شددر آمریکا ماندگار گردید. وی پیش از ادامۀ فعالیت‌هایش در آمریکا، چند فیلم مستند در ایران ساخته بود.رضا بدیعی سازندۀ سریال‌های تلویزیونی معروفی در آمریکا بود که بسیاری‌شان به آثار کلاسیک در این کشور و خارج از این کشور بدل شدند. از جمله این سریال‌ها که در سال‌های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ میلادی محبوبیتی خارق العاده یافتند می توان به "بالاتر از خطر" (با عنوان اصلی "مأموریت ناممکن")، "باررتا"، "هاوایی"، "شوی ماری تیلر مور" و غیره اشاره کرد.

او در سال ۱۹۶۳ فیلم کوتاهی در آمریکا با عنوان "سانسور : داوری فردی؟" تولید کرد. بدیعی در سال ۱۹۶۸ مدیریت تولید برنامه‌های بسیار جذاب تلویزیونی را در آمریکا برعهده گرفت، از جمله : "گت اسمارت"، "شوی دوریس دی"، "مانیکس" و "مرد شش میلیون دلاری". در شصت سال اخیر رضا بدیعی مدیریت تولید ۴۳۰ سریال تلویزیونی و شماری فیلم را برعهده داشت.
رضا بدیعی در سال 1998 بخاطر ساخت سریال 400 قسمتی « لغزنده » مورد تحسین انجمن صنفی کارگردانان تلویزیونی آمریکا قرار گرفت. از جمله آخرین آثاری که بدیعی کارگردانی آن را بر عهده داشت، فیلم « راه بازگشت به خانه » بود که در سال 2006 ساخته شد.
بدیعی در طول حیات خود سه بار ازدواج کرده بود که نخستین آن با « بارابارا ترنر » نویسنده و هنرپیشه آمریکایی بود. او همچنین ناپدری هنرپیشه آمریکایی جنیفر جانسون لیین نیز محسوب می شد.

او تا واپسین لحظات زندگی دلبستگی و مهر عمیق خود را به ایران از دست نداد. رضا بدیعی اشعار کلاسیک فارسی را دائماً زمزمه می کرد و پیوندهایش با ایرانیان خارج از کشور هرگز قطع نشد. ماجرای گروگانگیری در سفارت آمریکا در تهران پس از روی کار آمدن حکومت اسلامی در ایران سرآغاز روزهای دشوار حرفه‌ای برای رضا بدیعی به عنوان هنرمند در آمریکا بود. او بسیاری از طرح‌های تولید فیلم را به دلیل ایرانی بودن از دست داد. با این حال، رضا بدیعی نه هرگز ملیتش را انکار کرد و نه نامش را تغییر داد، هرچند او بیش از ۵۵ سال از عمر خود را خارج از ایران سپری کرده بود.
روحش شادویادش گرامی باد.


نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

رونمایی از کس کش اعظم و وروره جادوی پاسدار قالیباف

چندی است که ویدیو کلیپ هایی از فردی منتشر می شود که دقیقن حرف دل رنج دیدگان و مردم ستم دیده ی ایران را می زند. او نقابی بر چهره زده است تا ماهیت درنده ی گرگش را پنهان سازد. "سید محید حسینی" از توله حرامزادگان الله پرست تازی باقی مانده از یورش الله پرستان عرب نخستین به کشورمان می باشد که هم اکنون با داغ اسلام اهریمنی بر دل و پیشانی دعاگوی خویش، سالیان سال است که مشاور مطبوعاتی و رسانه ای پاسدار "قالیباف" در شهرداری رژیم در تهران می باشد. فردی که سیل ارقام نجومی رد و بدل شده ی شهرداری و بده بستان ها و البته رانت خواری شخصی خودش از این موهبت سفره ی نکبت جمهوری اسلامی را دیده و هم از آن خوان پربرکت خمینی حرامزاده، بسیار نوشیده و چشیده. وی در یکی از ویدیو کلیپ هایی که از وی منتشر شده است، با حساب بر روی ساده لوحی مخاطبان خود در سیستان و بلوچستان، از احساسات انسانی آنها سو استفاده کرده و خود را در حالی هم آوا و همراه آنان و شریک درد و رنج و فقرشان جا می زند که تو گویی وی در همه ی این چهل سال عمر نکبتی که از ولایت فقیه گرفته، نه تنها روحش هم از فقر دهشتناک و فاحش د...

وقتی امید دانا و هم خوابه اش صدیقه زرین کلاه مشتاق آبادی، مادر قهبگی را معنی می کنند

من کم ترین (امید باقر خاله): "مدیونید اگر فکر کنید افزون بر گفتارم، اندکی هتا اندکی، در کردار در زندگی روزمره ام تناقض وجود دارد !!" من و همسرم کارد هواله ی شکم مردم ایران می کنیم، اما خودم سه برابر روزهای جوراب فروشیم شده ام و همسرم مثل ندید بدیدها فرتور غذاها و رستوران ها و باز رستوران ها و غذاها را به چشم کارد به شکم خوردگان می کشانیم تا چشمشان کور شود و جیکشان درنیاید. من و همسرم به هنرمندان فحاشی می کنیم و آنها را بی سواد و احمق می خوانیم، اما خودمان تا دلتان بخواهد با تک تک هنربندان رژیم فرتور می اندازیم و منتشر می کنیم؛ هتا با افشین بله افشین خواننده ی بدصدا و جلف که یادتون هست... «دیگه ازت بدم میاد، پیشم نیا عروسک» !! من و همسرم همیشه از شبکه ی من و تو انتقاد می کنیم. من خودم همیشه به آن می گویم "مهد کودک من و تو"، اما هتا با مجری من و تو هم فرتور یادگاری می گیرم !! من و همسر کم ترینم، در فضای همگانی هر جور دلمان بخواهد می گردیم و می چرخیم و فرتورهای نگو و نپرس منتشر می کنیم، اما به دیگران ایراد می گیریم که چرا در خانه ی خودشان با شلوار...

متلکی بر حاشیه: گفتگوی فرامرز دادرس با کون خوب سوئد

چندی پیش، یکی از مخالفان پرهیاهوی شاهزاده "رضا پهلوی" به نام "فرامرز دادرس" که خود یکی از مصدق الهی ها و هواداران سفت و سخت هزرط "محمد مصدق دله السلطنه" می باشد، با دلقک رسانه "امید دانای باقر خاله" گفتگو کرد. این گفتگو که از پستوی خانه ی امید باقر خاله و انباری جناب دادرس انجام می گرفت، مخاطبان ملیونی خود را دچار شوک کرد و نتیجه این شد که پس از گوش دادن به مشتی خزعبلات تکراری که همگی از سر عقده بازی فوران کرده بودند، به یک نتیحه ی تکراری برسند و آن اینکه هم جمهوری اسلامی اینقدرها بد نیست که این دو موجود اپوزوسیون نما، نانشان را به نرخ روزش نخورند و نه دودمان ایرانساز پهلوی آنچنان خوب و سرآمد بود که نمکدانش را نشکنند !! جناب دادرس که پس از نزدیک به یک دهه سخن فرسایی در یوتوب انباری خود، هنوز به اندازه ی "خاله شاهدانه" هم روی کسی اثر نگزاشته، با ناسپاسی هر چه تمام تر عنوان کرده است که وی نانخور ارتش شاهنشاهی نبوده و با وقاحت ویژه ی آخوندی خود را مدیون شاهنشاه آریامهر فرمانده ی کل قوای نیروهای مسلح شاهنشاهی نمی داند. از این ناسپ...