جناب اشرف اعظم
از آنجا که حضرت باريتعالی جلشأنه سررشته ترقی و سعادت ممالک محروسه ايران را به کف کفايت ما سپرده و شخص همايون ما را حافظ حقوق قاطبه اهالی ايران و رعايای صديق خودمان قرار داده لهذا در اين موقع که رأی و اراده همايون ما بدان تعلق گرفت که برای رفاهيت و امنيت قاطبه اهالی ايران و تشييد و تأييد مبانی دولت، اصلاحات مقتضيه به مرور در دوائر دولتی و مملکتی به موقع اجرا گذارده شود چنانچه مصمم شديم که مجلس شورای ملی از منتخبين شاهزادگان و علما و قاجاريه و اعيان و اشراف و ملاکين و تجار و اصناف به انتخاب طبقات مرقومه در دارالخلافه تهران تشکيل و تنظيم شود که در مهام امور دولتی و مملکتی و مصالح عامه مشاوره و مداقه لازم را به عمل آورده و به هيأت وزرای دولتخواه ما در اصلاحاتی که برای سعادت و خوشبختی ايران خواهد شد اعانت و کمک لازم را بنمايد و در کمال امنيت و اطمينان عقايد خود را در خير دولت و ملت و مصالح عامه و احتياجات قاطبه اهالی مملکت به توسط شخص اول دولت به عرض برساند که به صحه همايونی موشح و به موقع اجرا گذارده شود.
بديهی است که به موجب اين دستخط مبارک، نظامنامه و ترتيبات اين مجلس و اسباب و لوازم تشکيل آن را موافق تصويب و امضای منتخبين از اين تاريخ مرتب و مهيا خواهد نمود که به صحه ملوکانه رسيده و بعون الله تعالی مجلس شورای مرقومه که نگهبان عدل ماست افتتاح و به اصلاحات لازمه امور مملکت و اجرای قوانين شرع مقدس شروع نمايد و نيز مقرر می داريم که سواد و دستخط مبارک را اعلان و منتشر نماييد تا قاطبه اهالی از نيات حسنه ما که تماماً راجع به ترقی دولت و ملت ايران است کماينبغی مطلع و مرفه الحال مشغول دعاگويی دوام اين دولت و اين نعمت بی زوال باشند.
در قصر صاحبقرانيه به تاريخ چهاردهم شهر جمادی الثانی 1324
....و به دنبال بیش از نیم سده چالش های فکری و تکاپوهای روشنفکری ...نخستین کوشش درون زا و مردمی ملتی به پیشینه ملت ایران. اصلاح گرایی نه از بالا..همچون ژاپن..به واقع در کارنامه ملت ایران این نکته چونان برگ زرینی می درخشد که نخستین ملتی در آسیا بودند که جنبش ملی اصلاح گرایانه و مردم سالارانه را به مدد روشنفکران خویش آفریدند و البته موانع بسیار بود..در زمان ناصر الدین شاه چند تجربه اصلاح گرایانه از بالا ناکام ماند و در استبداد دربار ناصری روشنفکری حداقل در حوزه میدانی مجالی برای بروز نیافت..
اما پس از بر تخت نشستن مظفر الدین شاه،به یکباره کشتیبان را سیاستی دیگر آمد و در سال پایانی زمامداری او،جنبش به راحتی میدانی شد و با کمترین چالش و خون ریزی به شیوه ای آسان به پیروزی رسید...اما دشواری ها بعد ها نمایان شدند...
بر خلاف مظفر الدین شاه که مرد سرکوب نبود فرزندش از جنس دیگری بود و دشواری ها پس از او آغاز شد ....محمد علی میرزا مفهوم حاکمیت ملی را بر نمی تافت و از دیگر سو هنجار شکنی ها و تندروی های گروهی از روشنفکران فضا را آشفته تر می کرد...
آیین مشروطگی دستگاهی خلق الساعه و مکانیکی نبود که به صرف صدور یک فرمان بنیاد شود..مفهومی دینامیک و پویا بود و نیازمند فرهنگی همراستا با آن تا بنیاد هایش قوام گیرد و مستحکم شود...افسوس که در فردای صدور این فرمان ،تندروان قادر نشدند تا به بازتولید یک فضای بهنجار و غیر ساختار شکنانه دست یابند..گویی بر آن بودند تا یک شبه مسیر صد ساله را بپیمایند..تندروی ها به جایی رسید که در متن صد ها نشریه منتشر شده آن روز گاران ،حتی شاه را حرامزاده خواندند و مادرش ام خاقان را روسپی !!!..و نظام دیوانی واپس گرای قجری نیز هیچ اصلاحی را بر نمی تافت و از سلطانیسم ارتجاعی فرو گذار نمی کرد...و این گونه شد که 1285 تا 1300 آشفته بارازی شد که تر و خشک را با هم سوزاند و به اینها بیفزایید رخداد نخستین جنگ جهانی و قحطی مرگبار آن روزگاران..
افسوس که این فرمان از نوشتار به فرهنگ بدل نشد...و مجلس شورای ملی اول که آن کار نامه درخشان را در آیین مشروطگی بر جای گذارده بود در پس مثلث شوم..سیاست بیگانگان روسی ،جهالت دیوان سالاری واپس گرای و روسوفیل قجری و البته تندروی های بیهوده و هنجار شکنی های پاره ای از روشنفکران از میان رفت...
علی عجمی آذرابادگانی ایراندوست..28 تیر 1390
- دریافت پیوند
- X
- ایمیل
- سایر برنامهها
نظرات