این پیکره نشان گر کتاب ارزشمندی است که دو تن از استادان به نام ادبیات ترکی و زبانهای شرقی ترکیه،اخیرا به نگارش در آورده اند...پروفسور بکر شیشمان و پروفسور محمد کوزو باش...و عنوان کتاب این است..شاهنامه و اثر بخشی آن بر فرهنگ و ادبیات ترکی...گزافه نیست گفته شود هیچ اثر ادبی به میزان شاهنامه فردوسی نه جهانگیر شده و نه بر دیگر فرهنگ ها اثر بخش بوده است و بایبد گفت، شاهنامه فردوسی فراگیر ترین اثر فرهنگی -ادبی ایرانی است و نشانی بر غنای فرهنگ ایرانی و البته ترکان عثمانی شاید بیش از هر ملت دیگری از این اثر گرانسنگ ایرانی تاثیر پذیرفته و در راستای مضامین آن نوشته و سروده اند...این دو استاد برجسته ترکیه ای در این کتاب این اثر بخشی را به خوبی نشان داده و گسترش فارسی نویسی را در گستره ترکان عثمانی بدون شاهنامه نا ممکن دانسته اند...
این گونه بود که تا سال 1905 میلادی هیچ ترجمه فراگیری از شاهنامه در عثمانی وجود نداشت و به دلیل آشنایی اصحاب ادب و فضل و خردمندان آن دیار با زبان و ادبیات فارسی به هیچ روی ترجمه این کتاب از فارسی به ترکی عثمانی ضرورتی نداشت و از این روی بود که ترکی زبانی بود که شاهنامه بسیار دیر بدان برگردانده شد.
بر خلاف بیهوده سرایی های جریان رو به اضمحلال و ضد فرهنگی پانترکیسم ،شاهنامه امروز نیز در ترکیه ارج می بیند و بر صدر می نشیند و پژوهشهای مربوط بدان در گستره آکادمیک رواجی تمام و کمال دارد و غالب فرهیختگان امروزی در ترکیه نامهای شاهنامه ای چون جم و فریدون و رستم و بر می گز ینند و این روند در دو دهه اخیر شتابی دو چندان یافته است...یاد آور می شویم که پارسی نویسی و پارسی سرایی همواره در فرهنگ دیوانی -ادبی عثمانی رواجی تمام عیار داشته و تنها از سال 1908 و به قدرت رسیدن ترکان جوان و پانترکن بود که این روند تا اندازه ای مخدوش شد و تغییر خط نیز بدان یاری رسانید..
اما در دو دهه اخیر با اضمحلال پانترکیسم این روند تا حدی کنم شتاب شده و توجه به ریشه های پارسی نویسی در ترکیه و عثمانی مورد توجهی دیگر بار قرار گرفته است...البته می دانید که غالب سلاطین عثمانی به فارسی تسلطی کامل داشته و حتی دیوانهایی نیز بدین زبان دارند که غالبا در وزن مثنوی و غزل است و غالبا متاثر از شاهنامه فردوسی...در ادامه جستاری از پروفسور آیدین شادی از اساتید مسلم ادبیات در ترکیه ارایه می شود که پیرامون آن دسته از سلاطینی توضیح داده که دیوان شعر به زبان فارسی دارند...استاد توس فردوسی بزرگ را پاس می داریم که این گونه فرهنگ ایرانی را جهانی کرده و هنوز از میوه شیرین فرهنگ پربار ایرانی دهانمان را شیرین می کند...علی عجمی آذرابادگانی ایراندوست..24 تیر
1390 http://lisanifarisi.com/category/farsca- divan-sahibi-osmanli-sultanlari/
این گونه بود که تا سال 1905 میلادی هیچ ترجمه فراگیری از شاهنامه در عثمانی وجود نداشت و به دلیل آشنایی اصحاب ادب و فضل و خردمندان آن دیار با زبان و ادبیات فارسی به هیچ روی ترجمه این کتاب از فارسی به ترکی عثمانی ضرورتی نداشت و از این روی بود که ترکی زبانی بود که شاهنامه بسیار دیر بدان برگردانده شد.
بر خلاف بیهوده سرایی های جریان رو به اضمحلال و ضد فرهنگی پانترکیسم ،شاهنامه امروز نیز در ترکیه ارج می بیند و بر صدر می نشیند و پژوهشهای مربوط بدان در گستره آکادمیک رواجی تمام و کمال دارد و غالب فرهیختگان امروزی در ترکیه نامهای شاهنامه ای چون جم و فریدون و رستم و بر می گز ینند و این روند در دو دهه اخیر شتابی دو چندان یافته است...یاد آور می شویم که پارسی نویسی و پارسی سرایی همواره در فرهنگ دیوانی -ادبی عثمانی رواجی تمام عیار داشته و تنها از سال 1908 و به قدرت رسیدن ترکان جوان و پانترکن بود که این روند تا اندازه ای مخدوش شد و تغییر خط نیز بدان یاری رسانید..
اما در دو دهه اخیر با اضمحلال پانترکیسم این روند تا حدی کنم شتاب شده و توجه به ریشه های پارسی نویسی در ترکیه و عثمانی مورد توجهی دیگر بار قرار گرفته است...البته می دانید که غالب سلاطین عثمانی به فارسی تسلطی کامل داشته و حتی دیوانهایی نیز بدین زبان دارند که غالبا در وزن مثنوی و غزل است و غالبا متاثر از شاهنامه فردوسی...در ادامه جستاری از پروفسور آیدین شادی از اساتید مسلم ادبیات در ترکیه ارایه می شود که پیرامون آن دسته از سلاطینی توضیح داده که دیوان شعر به زبان فارسی دارند...استاد توس فردوسی بزرگ را پاس می داریم که این گونه فرهنگ ایرانی را جهانی کرده و هنوز از میوه شیرین فرهنگ پربار ایرانی دهانمان را شیرین می کند...علی عجمی آذرابادگانی ایراندوست..24 تیر
1390 http://lisanifarisi.com/category/farsca-
نظرات