رد شدن به محتوای اصلی

حقوق زنانی که حقوق بشرشان سر از گورستان درآورده است !!

حسنک روحانی ملقب به شیخ اتمی یا همان روباه بنفش یا همان پدر خوانده ی فراماسونری در ایران که از آغاز تا به امروز عهده دار مهم ترین ارکان رژیم منحوس جمهوری اسلامی بوده است و در قالب به اصطلاح رییس جمهور ولایت فقیه رخ عیان نموده، باری یک آخوند است که از آستین استعمار بریتانیا درآمده و هتا آشکارا در آنجا دانشگاه رفته و کلاه دانش آموختگیش در مقطع دکترا را همان انگل ها بر سرش گزاشته اند.


آخوندی دین فروش، گرگی در رخت میش و زوزه کشی که در نمایش جمعه ی رژیم در پسا خیزش دانشجویی در سال هفتاد و هشت، غرا و بلند زوزه کشید که باید معترضان را در همان نمایش جمعه اعدام کنند تا تاثیرش بیشتر باشد !!؛ این دیو هفت سر پنهان که اکنون همه ی نوچه هایش را به کنار زده تا سکان هدایت رژیم را خود در دست گیرد، این آخوند هفت خط مار خورده و افعی شده، این حرامزاده خونخواره افعی که هیچ گاه کبوتر نمی زاید، اکنون در دل های دله ی مشتی ساده لوح احمق ایرانی جایی برای خود باز کرده است و ملیون ها ایرانی که از دم بیشعورهای سیاسیند، به اصطلاح به او رای داده اند و دلشان خوش است که او از صندوق رایی مشروع و دموکراتیک درآمده است. در حالی که در یک رژیم فاشیست مذهبی و یک دیکتاتوری مطلقه ی ولایت فقیه، هتا از برای نان خود محتاج رژیمند و همین مردمی که شرافتشان را به نان تاخت زده اند، این همه جنایات رژیم و کشتارها و ترورها و اعدام ها و شکنجه ها و دست بریدن ها را چشم پوشیده اند و یک زندگی مخملی بی دغدغه را در آغوش امن این جماعت گرگ صفت خزنده ی افعی پیشه کرده اند.


تنها در دوره ی نخست به اصطلاح ریاست جمهوری روباه بنفش، هشتاد زن در ایران الله زده اعدام شدند. این در حالیست که ارقام اصلی بسیار بیشتر از ارقام رسمی و اعلام شده می باشد، چرا که بیشتر اعدام ها در جمهوری اسلامی در خفا و به دور از چشم مردم اجرا می شوند.

روباه بنفش همان آخوندی است که به سفارش فضله آخوندهای قم، از هیچ زنی در کابینه ی فرمایشی و دست نشانده ی خود هم استفاده نکرد.

آمار بالای اعدام زنان در این دوره نشان می دهد که تعویض ظاهری افراد و امید به اصلاحات در ایران؛ سرابی بیش نیست و خط مشی و فلسفه ی جهان بینی این رژیم، دگرش ناپذیر است و تنها راه آزادی ایران، سرنگونی تمامیت ولایت فقیه از ریشه و بن می باشد.

داریوش افشار

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

بس که این ملت خر است

مملکت در دست مشتی خائن غارتگر است بس که این ملت خر است حال روشنفکر بیچاره ز بد هم بد تر است بس که این ملت خر است مغزها له شد به زیر سم ملایان قم وای در عصر اتم صحبت عمامه و تسبیح و ریش و منبر است بس که این ملت خر است هر که حرفی زد ز آزادی دهانش دوختند جان ما را سوختند حرف حق این روز ها گویی گناه منکر است بس که این ملت خر است مملکت افسوس برگشته به صد ها سال پیش حرف عمامه است و ریش گوز من بر ریش هر چه شیخ در هر کشور است بس که این ملت خر است خاک شهر قم گمان داری بشر می پرورد تخم خر میپرورد زانکه هر سو شیخکی بر منبری در عرعر است بس که این ملت خر است ما که می دانیم حال شیخ ها در حجره ها وای بر احوال ما کز تف هم درسها ماتحتشان دائم تر است بس که این ملت خر است شیخ ریقویی که دائم بود دنبال لوات در پی فور و بساط با فلان پاره اش امروز یک شیر نر است بس که این ملت خر است وانکه خیک گنده اش پر بود دائم از عرق چونکه برگشته ورق پیش چشم ملت اکنون بهتر از پیغمبر است بس که این ملت خر است معده هر شیخ چون پ

اسناد شرارت و آدم فروشی محسن مخملباف

" محسن مخملباف " که در سال ۱۳۵۳ به همراه دو نفر دیگر، اقدام به  یورش تروریستی  با چاقو به پاسبان خیابان ایران (مرحوم شامبیاتی) می کنند، در درگیری با وی مجروح و دستگیر می شود. اینک مستندات پرونده ی مخملباف را به نقل از گزارش ساواک و نیز گزارش روزنامه ی اطلاعات در اختیار همگان می گزاریم. همچنین گواهی نزدیکان و قربانیان وی مبنی بر همکاریش با آدمخوار رژیم لاجوردی (فرنشین وقت زندان اوین)، در دستگیری و پرونده سازی برای مخالفان جمهوری اسلامی را نیز مورد بررسی قرار می دهیم. گزارش ساواک از دستگیری محسن مخملباف سازمان اطلاعات و امنيت كشور س. ا. و. ا. ک خيلی محرمانه گزارش بازجویی مشخصات متهم "محسن" فرزند "حسين"، شهرت مخملباف، شماره ی شناسنامه ۶۱۴۴۸ تهران، متولد ۱۳۳۶ تهران، شغل كارگر بازار (پسته ‌فروشی) مغازه ی لطفعليان، سرای پايدار، محل سكونت: تهران خيابان صفاری، كوچه ی يخچال، نبش كوچه، بالای لبنياتی، منزل اجاره‌ ای، مجرد، ميزان تحصيلات سوم متوسطه، دين اسلام، مذهب شيعه اثنا عشری، تابعيت دولت شاهنشاهي ايران، فاقد سابقه ی اتهامی و كيفری از نظر ضد امنيتی م

رونمایی از کس کش اعظم و وروره جادوی پاسدار قالیباف

چندی است که ویدیو کلیپ هایی از فردی منتشر می شود که دقیقن حرف دل رنج دیدگان و مردم ستم دیده ی ایران را می زند. او نقابی بر چهره زده است تا ماهیت درنده ی گرگش را پنهان سازد. "سید محید حسینی" از توله حرامزادگان الله پرست تازی باقی مانده از یورش الله پرستان عرب نخستین به کشورمان می باشد که هم اکنون با داغ اسلام اهریمنی بر دل و پیشانی دعاگوی خویش، سالیان سال است که مشاور مطبوعاتی و رسانه ای پاسدار "قالیباف" در شهرداری رژیم در تهران می باشد. فردی که سیل ارقام نجومی رد و بدل شده ی شهرداری و بده بستان ها و البته رانت خواری شخصی خودش از این موهبت سفره ی نکبت جمهوری اسلامی را دیده و هم از آن خوان پربرکت خمینی حرامزاده، بسیار نوشیده و چشیده. وی در یکی از ویدیو کلیپ هایی که از وی منتشر شده است، با حساب بر روی ساده لوحی مخاطبان خود در سیستان و بلوچستان، از احساسات انسانی آنها سو استفاده کرده و خود را در حالی هم آوا و همراه آنان و شریک درد و رنج و فقرشان جا می زند که تو گویی وی در همه ی این چهل سال عمر نکبتی که از ولایت فقیه گرفته، نه تنها روحش هم از فقر دهشتناک و فاحش د