رد شدن به محتوای اصلی

رژیم دو روزنامه نگار دیگر را به زندان انداخت

به تازگی دو تن دیگر از روزنامه نگاران ایرانی از سوی رژیم ولایت فقیه دستگیر و زندانی شده اند؛ جرم آنها البته، نوشتن و آزادی بیان است. یغما فشخامی که ده روز پس از ساسان آقایی دستگیر می شود، دو روزنامه نگاری هستند که به ترتیب در روزنامه ی "روزان" به عنوان خبرنگار و روزنامه ی "اعتماد" کار می کردند. یغما فشخامی در محل کار خود و در "سایت دیده بان ایران" از سوی "حفاظت اطلاعات قوه ی قضاییه" دستگیر می شود. این دستگیری در پی انتشار ویژه نامه ای از سوی روزان درباره ی آخوند منتظری رخ داده است اما مزدوران رژیم علت دستگیری را "بیان مطالبی از گروه‌ های منحرف و مخالف اسلام" عنوان کرده اند.


ساسان آقایی معاون سردبیر روزنامه ی اعتماد نیز، از سوی مزدوران همین نهاد دستگیر شده است. این روزنامه نگار منتقد، نه برانداز رژیم که یک اصلاح طلبی حکومتی است که سال ها در این توهم خود به تلاش می پرداخته که بلکه بتوان ساختار رژیم خونریز ولایت فقیه را از درون درست کرد و سر و سامانی به آن داد. اکنون پس از سر به سنگ خوردنش، شاید دیگرانی که همچنان مانند وی فکر می کنند، سر عقل بیایند. وی همچنین وبلاگ نویس کنشگر مسائل سیاسی به ویژه روابط ایران و آمریکا و از هواداران لیرالیسم است که شاید بتوان وی را فردی مسلمان، حکومتی و در عین خواه لیبرال نامید، مانند اسلاف خود همچون مهدی بازرگان و ابوالحسن بنی صدر به ترتیب نخست وزیر و رییس جمهوری ولایت فقیه که هر دو نیز برای همیشه از ساختار قدرت جمهوری اسلامی حذف شدند.


ساسان آقایی در زنجیره رویدادها و انتخابات نمایشی ولایت فقیه در سال ۸۸، از هوادارن آخوند عبدالله نوری بود که یک اصلاح طلب حکومتی و نماینده ی ویژه ی خمینی حرامزاده در سپاه پاسداران و جهان سازندگی بوده است.

لازم به ذکر است که سیل دستگیری های تازه ی روزنامه نگاران و وبلاگ نویسان ایرانی در سال ۹۶، نتیجه ی اعتدال روباه بنفش و دخالت های همیشگی و نهادینه ی ارکان امنیتی و اطلاعاتی در دیگر مشاغل و پیشه ها از جمله امور رسانه ای است.

مرگ بر جمهوری اسلامی شعار نیست، یک هنجار است.

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

بس که این ملت خر است

مملکت در دست مشتی خائن غارتگر است بس که این ملت خر است حال روشنفکر بیچاره ز بد هم بد تر است بس که این ملت خر است مغزها له شد به زیر سم ملایان قم وای در عصر اتم صحبت عمامه و تسبیح و ریش و منبر است بس که این ملت خر است هر که حرفی زد ز آزادی دهانش دوختند جان ما را سوختند حرف حق این روز ها گویی گناه منکر است بس که این ملت خر است مملکت افسوس برگشته به صد ها سال پیش حرف عمامه است و ریش گوز من بر ریش هر چه شیخ در هر کشور است بس که این ملت خر است خاک شهر قم گمان داری بشر می پرورد تخم خر میپرورد زانکه هر سو شیخکی بر منبری در عرعر است بس که این ملت خر است ما که می دانیم حال شیخ ها در حجره ها وای بر احوال ما کز تف هم درسها ماتحتشان دائم تر است بس که این ملت خر است شیخ ریقویی که دائم بود دنبال لوات در پی فور و بساط با فلان پاره اش امروز یک شیر نر است بس که این ملت خر است وانکه خیک گنده اش پر بود دائم از عرق چونکه برگشته ورق پیش چشم ملت اکنون بهتر از پیغمبر است بس که این ملت خر است معده هر شیخ چون پ

اسناد شرارت و آدم فروشی محسن مخملباف

" محسن مخملباف " که در سال ۱۳۵۳ به همراه دو نفر دیگر، اقدام به  یورش تروریستی  با چاقو به پاسبان خیابان ایران (مرحوم شامبیاتی) می کنند، در درگیری با وی مجروح و دستگیر می شود. اینک مستندات پرونده ی مخملباف را به نقل از گزارش ساواک و نیز گزارش روزنامه ی اطلاعات در اختیار همگان می گزاریم. همچنین گواهی نزدیکان و قربانیان وی مبنی بر همکاریش با آدمخوار رژیم لاجوردی (فرنشین وقت زندان اوین)، در دستگیری و پرونده سازی برای مخالفان جمهوری اسلامی را نیز مورد بررسی قرار می دهیم. گزارش ساواک از دستگیری محسن مخملباف سازمان اطلاعات و امنيت كشور س. ا. و. ا. ک خيلی محرمانه گزارش بازجویی مشخصات متهم "محسن" فرزند "حسين"، شهرت مخملباف، شماره ی شناسنامه ۶۱۴۴۸ تهران، متولد ۱۳۳۶ تهران، شغل كارگر بازار (پسته ‌فروشی) مغازه ی لطفعليان، سرای پايدار، محل سكونت: تهران خيابان صفاری، كوچه ی يخچال، نبش كوچه، بالای لبنياتی، منزل اجاره‌ ای، مجرد، ميزان تحصيلات سوم متوسطه، دين اسلام، مذهب شيعه اثنا عشری، تابعيت دولت شاهنشاهي ايران، فاقد سابقه ی اتهامی و كيفری از نظر ضد امنيتی م

رونمایی از کس کش اعظم و وروره جادوی پاسدار قالیباف

چندی است که ویدیو کلیپ هایی از فردی منتشر می شود که دقیقن حرف دل رنج دیدگان و مردم ستم دیده ی ایران را می زند. او نقابی بر چهره زده است تا ماهیت درنده ی گرگش را پنهان سازد. "سید محید حسینی" از توله حرامزادگان الله پرست تازی باقی مانده از یورش الله پرستان عرب نخستین به کشورمان می باشد که هم اکنون با داغ اسلام اهریمنی بر دل و پیشانی دعاگوی خویش، سالیان سال است که مشاور مطبوعاتی و رسانه ای پاسدار "قالیباف" در شهرداری رژیم در تهران می باشد. فردی که سیل ارقام نجومی رد و بدل شده ی شهرداری و بده بستان ها و البته رانت خواری شخصی خودش از این موهبت سفره ی نکبت جمهوری اسلامی را دیده و هم از آن خوان پربرکت خمینی حرامزاده، بسیار نوشیده و چشیده. وی در یکی از ویدیو کلیپ هایی که از وی منتشر شده است، با حساب بر روی ساده لوحی مخاطبان خود در سیستان و بلوچستان، از احساسات انسانی آنها سو استفاده کرده و خود را در حالی هم آوا و همراه آنان و شریک درد و رنج و فقرشان جا می زند که تو گویی وی در همه ی این چهل سال عمر نکبتی که از ولایت فقیه گرفته، نه تنها روحش هم از فقر دهشتناک و فاحش د