رد شدن به محتوای اصلی

پزشک کهریزک که بود ؟!

زنده یاد پزشک رامین پور اندرجانی...


زاده ی ۱۹ خرداد ۱۳۶۲ در یکی از محله‌ های شمال غربی شهر تبریز، پزشک و سرباز وظیفه بود. بر فارسی و ترکی و به زبان‌های انگلیسی و فرانسوی هم تسلط داشت و به شعر و ادبیات علاقه‌ مند بود. هفت سال در مرکز استعدادهای درخشان تبریز تحصیل کرد؛ در ۱۳ سالگی برنده ی جایزه شعرای جوان شد و در پانزده سالگی مقام نخست جشنواره ی علمی خوارزمی را کسب کرد. در سال ۱۳۸۰ با رتبه ی ۱۰۶۹ وارد دانشکده ی پزشکی اردبیل شد و با انتقال به دانشگاه تبریز در سال ۱۳۸۷ با عنوان شاگرد اول از این دانشکده دانش آموخته شد.

در سال ۱۳۸۷ به عنوان پزشک وظیفه به فاتب (فرماندهی انتظامی تهران بزرگ) معرفی شد و یک روز در هفته برای معاینه زندانیان به بازداشتگاه کهریزک اعزام می‌ شد. او در ناآرامی‌ های پس از به اصطلاح انتخابات خرداد ۱۳۸۸ در مدت سه هفته چار بار برای درمان بازداشت‌ شدگان به بازداشتگاه کهریزک فراخوانده شد.

بر اساس کیفر خواست دادگاه متهمان کهریزک، در پی درگزشت سه تن از بازداشت‌ شدگان در کهریزک، مسئولان آن بازداشتگاه تلاش کردند برای سرپوش گزاشتن روی علت مرگ آنان، پزشک وظیفه ی مامور در کهریزک را مجبور کنند در گزارشش علت درگزشت قربانیان را مننژیت ذکر کند، اما او نپذیرفت و پس از آن پای او به عنوان شاهد به پرونده کشیده شد.

در جریان تحقیقات نمایندگان در خصوص کشتار و شکنجه در بازداشتگاه کهریزک، او با حضور در کمیته ی ویژه ی مجلس شورای اسلامی چنین شهادت داد:
"محسن روح‌ الامینی را با وضعیت اسفباری پس از شکنجه‌ های جسمی شدید دو روز پیش از مرگش نزد من آورده بودند. حال جسمی او بسیار وخیم بود و امکانات پزشکی من هم بسیار محدود، ولی آنچه توانستم برای نجات وی انجام دهم، کردم. در همان زمان بود که از سوی مسئولان کهریزک تهدید شدم که در صورت توضیح علت جراحات وارده بر مجروحان کهریزک، از ادامه زندگی باز خواهم ماند...
روز پزشک و یاد و نام یادگار رامین پور اندر جانی و همه ی پزشکان آزاده گرامی باد 



نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

بس که این ملت خر است

مملکت در دست مشتی خائن غارتگر است بس که این ملت خر است حال روشنفکر بیچاره ز بد هم بد تر است بس که این ملت خر است مغزها له شد به زیر سم ملایان قم وای در عصر اتم صحبت عمامه و تسبیح و ریش و منبر است بس که این ملت خر است هر که حرفی زد ز آزادی دهانش دوختند جان ما را سوختند حرف حق این روز ها گویی گناه منکر است بس که این ملت خر است مملکت افسوس برگشته به صد ها سال پیش حرف عمامه است و ریش گوز من بر ریش هر چه شیخ در هر کشور است بس که این ملت خر است خاک شهر قم گمان داری بشر می پرورد تخم خر میپرورد زانکه هر سو شیخکی بر منبری در عرعر است بس که این ملت خر است ما که می دانیم حال شیخ ها در حجره ها وای بر احوال ما کز تف هم درسها ماتحتشان دائم تر است بس که این ملت خر است شیخ ریقویی که دائم بود دنبال لوات در پی فور و بساط با فلان پاره اش امروز یک شیر نر است بس که این ملت خر است وانکه خیک گنده اش پر بود دائم از عرق چونکه برگشته ورق پیش چشم ملت اکنون بهتر از پیغمبر است بس که این ملت خر است معده هر شیخ چون پ

اسناد شرارت و آدم فروشی محسن مخملباف

" محسن مخملباف " که در سال ۱۳۵۳ به همراه دو نفر دیگر، اقدام به  یورش تروریستی  با چاقو به پاسبان خیابان ایران (مرحوم شامبیاتی) می کنند، در درگیری با وی مجروح و دستگیر می شود. اینک مستندات پرونده ی مخملباف را به نقل از گزارش ساواک و نیز گزارش روزنامه ی اطلاعات در اختیار همگان می گزاریم. همچنین گواهی نزدیکان و قربانیان وی مبنی بر همکاریش با آدمخوار رژیم لاجوردی (فرنشین وقت زندان اوین)، در دستگیری و پرونده سازی برای مخالفان جمهوری اسلامی را نیز مورد بررسی قرار می دهیم. گزارش ساواک از دستگیری محسن مخملباف سازمان اطلاعات و امنيت كشور س. ا. و. ا. ک خيلی محرمانه گزارش بازجویی مشخصات متهم "محسن" فرزند "حسين"، شهرت مخملباف، شماره ی شناسنامه ۶۱۴۴۸ تهران، متولد ۱۳۳۶ تهران، شغل كارگر بازار (پسته ‌فروشی) مغازه ی لطفعليان، سرای پايدار، محل سكونت: تهران خيابان صفاری، كوچه ی يخچال، نبش كوچه، بالای لبنياتی، منزل اجاره‌ ای، مجرد، ميزان تحصيلات سوم متوسطه، دين اسلام، مذهب شيعه اثنا عشری، تابعيت دولت شاهنشاهي ايران، فاقد سابقه ی اتهامی و كيفری از نظر ضد امنيتی م

رونمایی از کس کش اعظم و وروره جادوی پاسدار قالیباف

چندی است که ویدیو کلیپ هایی از فردی منتشر می شود که دقیقن حرف دل رنج دیدگان و مردم ستم دیده ی ایران را می زند. او نقابی بر چهره زده است تا ماهیت درنده ی گرگش را پنهان سازد. "سید محید حسینی" از توله حرامزادگان الله پرست تازی باقی مانده از یورش الله پرستان عرب نخستین به کشورمان می باشد که هم اکنون با داغ اسلام اهریمنی بر دل و پیشانی دعاگوی خویش، سالیان سال است که مشاور مطبوعاتی و رسانه ای پاسدار "قالیباف" در شهرداری رژیم در تهران می باشد. فردی که سیل ارقام نجومی رد و بدل شده ی شهرداری و بده بستان ها و البته رانت خواری شخصی خودش از این موهبت سفره ی نکبت جمهوری اسلامی را دیده و هم از آن خوان پربرکت خمینی حرامزاده، بسیار نوشیده و چشیده. وی در یکی از ویدیو کلیپ هایی که از وی منتشر شده است، با حساب بر روی ساده لوحی مخاطبان خود در سیستان و بلوچستان، از احساسات انسانی آنها سو استفاده کرده و خود را در حالی هم آوا و همراه آنان و شریک درد و رنج و فقرشان جا می زند که تو گویی وی در همه ی این چهل سال عمر نکبتی که از ولایت فقیه گرفته، نه تنها روحش هم از فقر دهشتناک و فاحش د