رد شدن به محتوای اصلی

روز جهانی قربانیان ناپدید شدگان اجباری (۸ شهریور ماه برابر با ۳۰ آگست)

سر به نیست کردن مخالفان روشی برای اشاعه ارعاب در جوامع انسانی است. روز ۸ شهریور ماه، روز جهانی قربانیان ناپدید شدن های اجباری و روزی برای توجه به سرنوشت افرادی است که در مکان ها و شرایط نامناسب و نا آشنا برای خویشاوندان و نمایندگان قانونی آنها نگهداری می شوند. پیشینه ی این روز به یک سازمان غیر دولتی در کاستاریکا بر می‌ گردد که در زمینه ی  رویارویی با زندان های مخفی و محرمانه، ناپدید شدن های اجباری و آدم ربایی فعال بود. مجمع عمومی ملل متحد در سال ۱۹۹۲، اعلامیه ی حفاظت از تمامی افراد در برابر "ناپدید شدگی" را به تصویب رسانده است. سازمان جهان صلیب سرخ به‌ عنوان یک نهاد غیر دولتی، در این زمینه رسالت خاصی دارد زیرا از راه ردیابی خدمات و فعالیت های ۱۸۹ نهاد صلیب سرخ و هلال‌ احمر سرتاسر جهان، اطلاعاتی در مورد سرنوشت خانواده های زندانیان به دست می آورد.


ناپدید شدن اجباری بارها به‌ عنوان یک راهبرد برای اشاعه ی دهشت و ارعاب در جوامع انسانی به کار گرفته‌ شده است. احساس عدم امنیتی که از راه این عملیات ایجاد می شود، محدود به خویشاوندان نزدیک ناپدید شدگان نیست، بلکه کل هازمان را تحت تاثیر قرار می دهد. آدم‌ ربایی و ناپدیدشده ی تحمیلی، یک مشکل جهانی است و محدود به منطقه ی خاصی نیست. ناپدید شدن اجباری که زمانی بزرگ ترین فراورده ی دیکتاتوری های نظامی بود، امروزه با استفاده از شیوه های نسبتن پیچیده ای از برخوردها و مناقشات درونی اعمال می شود و به‌ ویژه ابزاری برای سرکوب سیاسی مخالفین است.

پیشینه ی این روز به "فدراسیون انجمن های خویشاوندان ناپدید شدگان و بازداشتیان آمریکای لاتین" بازمی‌ گردد که به‌ صورت یک سازمان غیر دولتی در سال ۱۹۸۱ در کاستاریکا و به‌ عنوان انجمن گروه های بومی و منطقه های فعال در زمینه ی رویارویی با زندانی کردن های مخفی و محرمانه، ناپدید شدن‌های اجباری و آدم ربایی، در شماری از کشورهای آمریکای لاتین بنیاد نهاده شده و فعالیت می کردند.

کار در مورد حبس مخفیانه ی انسان ها، یکی از مهم‌ ترین فعالیت های شماری از نهادها و سازمان های جهانی، در حوزه ی حقوق بشر و کمک های انسان دوستانه از جمله نهاد "عفو بین الملل"، "کمیساریای عالی حقوق بشر ملل متحد" و "هیئت جهانی صلیب سرخ" است. روز جهانی ناپدید شدگان، فرصتی برای برجسته کردن فعالیت های این نهادها و افزایش آگاهی هر چه بیشتر مردم و فراخوان برای اهدای کمک ها و فعالیت های داوطلبانه در این زمینه‌ هاست.


از میان این نهادها، سازمان جهانی صلیب سرخ به دلیل وضعیت خاصش به‌ عنوان یک نهاد عالی غیر دولتی و سیاست اکید آن مبنی بر بی طرفیش، امتیاز بالاتری دارد. در برخی موارد صلیب سرخ تنها نهادی است که امکان دسترسی به گروه های خاص زندانیان را می یابد و قادر است دست کم تماس و جستجو در زمینه ی رفتار با زندانیان را دنبال کند. گاه در رابطه با خانواده های تحت تاثیر، پیام‌ های ارسالی از سوی صلیب سرخ تنها اشاره در مورد سرنوشت اینگونه زندانیان بوده است.

در آگست ۲۰۰۸، ائتلاف جهانی علیه ناپدیدشدن تحمیلی که سازمان های متشکل از هموندان خانواده ها و سازمان های حقوق بشری سراسر جهان را گردآورده بودند، دستشان را در دست هم دادند تا یک کمپین جهانی را رقم بزنند و یک کنوانسیون جهانی حفاظت از همه ی افراد در برابر ناپدید شدن اجباری را تصویب کنند.

سرنگون باد رژیم ضد بشری ولایت فقیه و برقرار باد سوسیال سکولار دموکراسی در ایران عزیز

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

بس که این ملت خر است

مملکت در دست مشتی خائن غارتگر است بس که این ملت خر است حال روشنفکر بیچاره ز بد هم بد تر است بس که این ملت خر است مغزها له شد به زیر سم ملایان قم وای در عصر اتم صحبت عمامه و تسبیح و ریش و منبر است بس که این ملت خر است هر که حرفی زد ز آزادی دهانش دوختند جان ما را سوختند حرف حق این روز ها گویی گناه منکر است بس که این ملت خر است مملکت افسوس برگشته به صد ها سال پیش حرف عمامه است و ریش گوز من بر ریش هر چه شیخ در هر کشور است بس که این ملت خر است خاک شهر قم گمان داری بشر می پرورد تخم خر میپرورد زانکه هر سو شیخکی بر منبری در عرعر است بس که این ملت خر است ما که می دانیم حال شیخ ها در حجره ها وای بر احوال ما کز تف هم درسها ماتحتشان دائم تر است بس که این ملت خر است شیخ ریقویی که دائم بود دنبال لوات در پی فور و بساط با فلان پاره اش امروز یک شیر نر است بس که این ملت خر است وانکه خیک گنده اش پر بود دائم از عرق چونکه برگشته ورق پیش چشم ملت اکنون بهتر از پیغمبر است بس که این ملت خر است معده هر شیخ چون پ

اسناد شرارت و آدم فروشی محسن مخملباف

" محسن مخملباف " که در سال ۱۳۵۳ به همراه دو نفر دیگر، اقدام به  یورش تروریستی  با چاقو به پاسبان خیابان ایران (مرحوم شامبیاتی) می کنند، در درگیری با وی مجروح و دستگیر می شود. اینک مستندات پرونده ی مخملباف را به نقل از گزارش ساواک و نیز گزارش روزنامه ی اطلاعات در اختیار همگان می گزاریم. همچنین گواهی نزدیکان و قربانیان وی مبنی بر همکاریش با آدمخوار رژیم لاجوردی (فرنشین وقت زندان اوین)، در دستگیری و پرونده سازی برای مخالفان جمهوری اسلامی را نیز مورد بررسی قرار می دهیم. گزارش ساواک از دستگیری محسن مخملباف سازمان اطلاعات و امنيت كشور س. ا. و. ا. ک خيلی محرمانه گزارش بازجویی مشخصات متهم "محسن" فرزند "حسين"، شهرت مخملباف، شماره ی شناسنامه ۶۱۴۴۸ تهران، متولد ۱۳۳۶ تهران، شغل كارگر بازار (پسته ‌فروشی) مغازه ی لطفعليان، سرای پايدار، محل سكونت: تهران خيابان صفاری، كوچه ی يخچال، نبش كوچه، بالای لبنياتی، منزل اجاره‌ ای، مجرد، ميزان تحصيلات سوم متوسطه، دين اسلام، مذهب شيعه اثنا عشری، تابعيت دولت شاهنشاهي ايران، فاقد سابقه ی اتهامی و كيفری از نظر ضد امنيتی م

رونمایی از کس کش اعظم و وروره جادوی پاسدار قالیباف

چندی است که ویدیو کلیپ هایی از فردی منتشر می شود که دقیقن حرف دل رنج دیدگان و مردم ستم دیده ی ایران را می زند. او نقابی بر چهره زده است تا ماهیت درنده ی گرگش را پنهان سازد. "سید محید حسینی" از توله حرامزادگان الله پرست تازی باقی مانده از یورش الله پرستان عرب نخستین به کشورمان می باشد که هم اکنون با داغ اسلام اهریمنی بر دل و پیشانی دعاگوی خویش، سالیان سال است که مشاور مطبوعاتی و رسانه ای پاسدار "قالیباف" در شهرداری رژیم در تهران می باشد. فردی که سیل ارقام نجومی رد و بدل شده ی شهرداری و بده بستان ها و البته رانت خواری شخصی خودش از این موهبت سفره ی نکبت جمهوری اسلامی را دیده و هم از آن خوان پربرکت خمینی حرامزاده، بسیار نوشیده و چشیده. وی در یکی از ویدیو کلیپ هایی که از وی منتشر شده است، با حساب بر روی ساده لوحی مخاطبان خود در سیستان و بلوچستان، از احساسات انسانی آنها سو استفاده کرده و خود را در حالی هم آوا و همراه آنان و شریک درد و رنج و فقرشان جا می زند که تو گویی وی در همه ی این چهل سال عمر نکبتی که از ولایت فقیه گرفته، نه تنها روحش هم از فقر دهشتناک و فاحش د