رد شدن به محتوای اصلی

کراوات، هراوات، خراوات؛ یعنی دوستــــــانه !!

پژوهشگر انگل ایسی، نوئل مالكوم در كتاب خود به اسم "تاریخچه مختصر بوسنی" مطالعه ذی‌قیمتی در مورد روابط ایرانیان و گذشته اقوام یوگوسلاوی سابق انجام داده است. وی در این كتاب می‌نویسد: "واژه كراوات، یا هراوات (Hravat) در زبان صربی" ریشه در این زبان ندارد.

این واژه از شبیه به نامی ایرانی ‌است كه كه در لوحی سنگی در ناحیه یونانی‌نشین جنوب روسیه یافته شده است. ریشه آن نام، خراوات ("Khoravat") در اوستا به معنای "دوستانه" است. مطالعات تاریخی نشان می‌دهد كه نژاد فعلی كرواسی، كرواتها، از ۱۷۰۰ سال پیش شروع به مهاجرات از سرزمین مادریشان، ایران به سمت كرواسی، صربستان و بوسنی مهاجرت نموده‌اند. احتمالاً علت این مهاجرت سركوب مومنین به آئین مانوی در دوران ساسانیان بوده است.

بر مبنای اسناد قدیمی، اقوام صرب و كروات دارای اصلیت ایرانی هستند كه بعدها به اقوام اسلاو ملحق شده‌اند. نوئل مالكوم معتقد است كه تئوری‌های جدید در این زمینه با شواهد تاریخی مطابقت دارد. برخی از تئوریسین‌های ملی‌گرای كروات، ترجیح می‌دهند كه اصلیت خود را با ایرانیان مرتبط سازند تا همسایگان اسلاو خود. چنین تئوری‌هایی خصوصاً در زمان جنگ جهانی دوم، در هنگامی كه نژاد ایرانیان در طبقه‌بندی نژادها از سوی آلمانیان بالاتر از نژاد اسلاو قرار گرفت، تقویت شد. 

هرچند بر طبق نظر مالكوم، هم كروات‌ها و هم صرب‌ها مهاجرینی از ایران بوده‌اند كه تقریباً به صورت همزمان از ایران به بالكان مهاجرت كرده‌اند .یك نكته كاملاً مشخص است: مهاجرین اولیه برای آنكه از سایر اقوام آن ناحیه تمیز داده شوند خود را "خراوات" یا همان كروات می‌نامیده‌اند.همچنین این مهاجران ایرانی تبار، برای آنكه وجه تمایز خود را از نشان دهند، دستمالی بدور گردنشان می‌بستند، چیزی كه بعدها محبوبیتی جهانی یافت و به كراوات مشهور گشت. در سال 1656، لوئی چهاردهم، هنگی از داوطلبان كروات را در ارتش خود تشكیل داد.

اعضای این هنگ، برسم پیشینیان خود، دستمالی ابریشمین را بدور گردن خود می‌بستند كه در انتهای آن گره‌ای داشت. همچنین این دستمال برای بستن زخم مجروحین مورد استفاده قرار می‌گرفت. از آن به بعد این حمایل ابریشمی به عنوان بخشی از زیور نظامی در ارتش فرانسه پذیرفته شد و واژه ’a la croate’ وارد زبان فرانسه گشت. 170 سال بعد بستن كراوات به گردن رسمی جهان شمول گردید.

کراوات
در فرهنگ‌های انگلیسی و فرانسه می‌نویسند که واژه‌ی «کراوات» از نیمه‌ی دوم قرن هفدهم در زبان فرانسه رواج گرفته است؛ چون سربازان کروآت (اهل کرواسی) که در هنگ پادشاهی کروآت در زمان «لوئی چهاردهم» بودند دستمال گردن می‌بستند و این رسم از آن دوره آغاز یافته است.

برای همین مردم فرانسه دستمال گردن را از روی نام این سربازان، «کراوات» نامنهادند!
پس واژه‌ی «کراوات» و رسم بستن آن پیشینه‌ی کلاسیک (یونانی و لاتین) ندارد و به همین سبب بوده که اروپاییان «ریشه‌ی عامیانه» برای آن ساخته و آن را به سربازان کروآت نسبت داده‌اند.
در اوستا (وندیداد - فرگرد 14 - بند 9) دوازده چیز را که مرد جنگی به آن‌ها نیازمند است نام می‌برد و می‌گوید:
«... هفتم زره، هشتم کـُئـِرس، ...»
این واژه از ریشه‌ی کـُـئـِرت است و در برابر آن در پهلوی «گریوپان» آمده است و در شرح آن می‌گویند که «کُئرت» به زره بسته می‌شود.
با یک نگاه به نگاره‌ای که در تخت جمشید کنده شده (شکل 1) و به نظر«هرتسفلد» که آن را در Iran in the Ancient East - fig. 402 آورده است؛ پاپک پدر اردشیر است که رخت مادی بر تن دارد. به خوبی روشن می‌شود که «کئرت» کدامست و واژه‌ی کراوات از کجا گرفته شده است.


شکل 1


این کراوات بیشتر به صورت پهن‌تر و پیش سینه‌ای دیده می‌شود که پادشاهان و بزرگان سپاه می‌بستند و در همه‌ی صورت‌های کنده شده روی سنگ و سکه‌های باستانی یافت می‌شود.
برای نمونه سنگ نگاره‌ای را در طاق بستان (شکل 2) می‌توان آورد.


شکل 2

این پیش سینه که تا دوره‌ی صفویه و بعد از آن هم رسم بوده (شکل 3) که در صورت‌های شاه عباس دیده می‌شود؛ همان است که به زبان فرانسه «cuirasse»می‌گویند که از «corazza» ایتالیایی گرفته شده است و ریشه‌ی آن «کئرس» اوستایی است.


شکل 3


بنا به گفته‌ی اروپاییان «cuirasse» از قرن پانزدهم در اروپا رواج گرفته شده و چون پیشینه‌ی کلاسیک نداشته برای آن ریشه‌ تراشیده‌اند و آن را از واژه‌ی حدسی«coracea» که در لاتین نیست گمان کرده‌اند و آن را ز ریشه‌ی لاتینی «coriaceus» به معنی «چرمی» و از ریشه‌ی لاتینی «corium» یعنی «چرم»دانسته و ناچار شده‌اند بگویند که این قسمت زره را در ابتدا از چرم می‌ساخته‌اند!!!
در مازندران تا چند سال پیش که هنوز لباس‌های محلی می‌پوشیدند، رسم بود که داماد شب عروسی، دستمال گردن سرخ یا سبز ببندد و این رسم مانند حلقه‌ای که به انگشت می‌کنند علامت دلبستگی به چیزیست.

به نظر نگارنده کراوات هم در ایران باستان مانند «کـُستی» علامت دینی و بستگی به جایی بوده است.
«کستی» رشته‌ای بوده که به کمر می‌بستند و کراوات رشته‌ای بوده که «بر گردنم لفکنده دوست»؛ بی‌جهت نبود که وقتی بستن کراوات دوباره در ایران رسم شد آن را «زُنـّار» نام نهادند.


برگرفته از مجموعه کتاب‌های ایران کوده - جزوه‌ی شماره‌ی 3 برگ 30 تا 32 - گردآورنده : محمد مقدم (استاد زبان اوستایی و فارسی باستان در دانشگاه تهران)؛ تهران امرداد 1314 یزدگردی


گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
www.seemorgh.com/culture

نظرات

‏ناشناس گفت…
بزرگی و عظمت تمدن و فرهنگ ایران باعث شده بنیان گزار علم و فرهنگ در دنیا شود و بی دیلیل نیست هر چیز بزرگ و پسندیده ای ریشه در ما ایرانیان دارد
اما الان وضع ما این چنین نخواهد ماند

جاوید کوروش بزرگ
جاویدان باد همیشه مردم ایران قدرشناس عدالت و معرفت و شجاعان که پشت همنوعان خود را خالی نمی کنند

پست‌های معروف از این وبلاگ

بس که این ملت خر است

مملکت در دست مشتی خائن غارتگر است بس که این ملت خر است حال روشنفکر بیچاره ز بد هم بد تر است بس که این ملت خر است مغزها له شد به زیر سم ملایان قم وای در عصر اتم صحبت عمامه و تسبیح و ریش و منبر است بس که این ملت خر است هر که حرفی زد ز آزادی دهانش دوختند جان ما را سوختند حرف حق این روز ها گویی گناه منکر است بس که این ملت خر است مملکت افسوس برگشته به صد ها سال پیش حرف عمامه است و ریش گوز من بر ریش هر چه شیخ در هر کشور است بس که این ملت خر است خاک شهر قم گمان داری بشر می پرورد تخم خر میپرورد زانکه هر سو شیخکی بر منبری در عرعر است بس که این ملت خر است ما که می دانیم حال شیخ ها در حجره ها وای بر احوال ما کز تف هم درسها ماتحتشان دائم تر است بس که این ملت خر است شیخ ریقویی که دائم بود دنبال لوات در پی فور و بساط با فلان پاره اش امروز یک شیر نر است بس که این ملت خر است وانکه خیک گنده اش پر بود دائم از عرق چونکه برگشته ورق پیش چشم ملت اکنون بهتر از پیغمبر است بس که این ملت خر است معده هر شیخ چون پ

اسناد شرارت و آدم فروشی محسن مخملباف

" محسن مخملباف " که در سال ۱۳۵۳ به همراه دو نفر دیگر، اقدام به  یورش تروریستی  با چاقو به پاسبان خیابان ایران (مرحوم شامبیاتی) می کنند، در درگیری با وی مجروح و دستگیر می شود. اینک مستندات پرونده ی مخملباف را به نقل از گزارش ساواک و نیز گزارش روزنامه ی اطلاعات در اختیار همگان می گزاریم. همچنین گواهی نزدیکان و قربانیان وی مبنی بر همکاریش با آدمخوار رژیم لاجوردی (فرنشین وقت زندان اوین)، در دستگیری و پرونده سازی برای مخالفان جمهوری اسلامی را نیز مورد بررسی قرار می دهیم. گزارش ساواک از دستگیری محسن مخملباف سازمان اطلاعات و امنيت كشور س. ا. و. ا. ک خيلی محرمانه گزارش بازجویی مشخصات متهم "محسن" فرزند "حسين"، شهرت مخملباف، شماره ی شناسنامه ۶۱۴۴۸ تهران، متولد ۱۳۳۶ تهران، شغل كارگر بازار (پسته ‌فروشی) مغازه ی لطفعليان، سرای پايدار، محل سكونت: تهران خيابان صفاری، كوچه ی يخچال، نبش كوچه، بالای لبنياتی، منزل اجاره‌ ای، مجرد، ميزان تحصيلات سوم متوسطه، دين اسلام، مذهب شيعه اثنا عشری، تابعيت دولت شاهنشاهي ايران، فاقد سابقه ی اتهامی و كيفری از نظر ضد امنيتی م

رونمایی از کس کش اعظم و وروره جادوی پاسدار قالیباف

چندی است که ویدیو کلیپ هایی از فردی منتشر می شود که دقیقن حرف دل رنج دیدگان و مردم ستم دیده ی ایران را می زند. او نقابی بر چهره زده است تا ماهیت درنده ی گرگش را پنهان سازد. "سید محید حسینی" از توله حرامزادگان الله پرست تازی باقی مانده از یورش الله پرستان عرب نخستین به کشورمان می باشد که هم اکنون با داغ اسلام اهریمنی بر دل و پیشانی دعاگوی خویش، سالیان سال است که مشاور مطبوعاتی و رسانه ای پاسدار "قالیباف" در شهرداری رژیم در تهران می باشد. فردی که سیل ارقام نجومی رد و بدل شده ی شهرداری و بده بستان ها و البته رانت خواری شخصی خودش از این موهبت سفره ی نکبت جمهوری اسلامی را دیده و هم از آن خوان پربرکت خمینی حرامزاده، بسیار نوشیده و چشیده. وی در یکی از ویدیو کلیپ هایی که از وی منتشر شده است، با حساب بر روی ساده لوحی مخاطبان خود در سیستان و بلوچستان، از احساسات انسانی آنها سو استفاده کرده و خود را در حالی هم آوا و همراه آنان و شریک درد و رنج و فقرشان جا می زند که تو گویی وی در همه ی این چهل سال عمر نکبتی که از ولایت فقیه گرفته، نه تنها روحش هم از فقر دهشتناک و فاحش د