نگاهی به زندگانی روزبه پسر دادویه (عبدالله ابن مقفع)
( عبدالله بن مقفع ) روزبه پسر دادويه , يكي از برگردان کنندگان( مترجمان) بزرگ و دانشمندان بنام ايران در سده دوم هجري ، در فيروزآباد پارس بهدنيا آمد.
او تا زمانی که تغییر دین نداده بود , همچنان به روزبه نامور بود. پس از مسلمان شدن ، نام عبد اللّه و کنیه ابو محمد برگزید. ولادتش در حدود 106 هجری ، در گور (فیروز آباد فارس) رخ داده است. در کودکی با پدر به بصره رفت وزبان تازی را به خوبی آموخت و به استادی رسید وي زبان پهلوي را نیز بهخوبي ميدانست .
برخی نوشته اند که ابن مقفع فقط ظاهراً مسلمان شده بودهاست و در واقع زرتشتی بوده. بعضی نیز ادعا میکنند که عقاید مانوی داشتهاست.
روزبه سرانجام به خاطر باورهای زرتشتی - مانوی خود در سال ۱۴۲ هجری ( ۷۶۰ میلادی )، به شهادت رسید.
حمداالله مستوفی در کتاب تاریخ گزیده برگ 687 می نویسد:
ابن مقفع عبدالله ابن عبدالرحمن الفارسی صاحب الکلیله معاصر ابو دوانیق و پسرش مهدی بود ( خلیفه های عباسی) . در عهد هادی جهت آنکه نقیض قرآن انشا میکرد کشته شد .
وقتی خلیفه دستور دارد ابن مقفع را قطعه قطعه کنند و در تنور بیندازند، خطاب به خلیفه گفت: تو مرا می کشی و با کشتن من هزار نفر را کشته ای، اما اگر یکصد تن مانند تو (خلیفه) کشته شوند، جبران یکنفر را نخواهند کرد.
روزبه هم با امویان و هم با عباسیان ارتباط داشته و در هر دو روزگار به دبیری پرداخته است. نام پدر ابن مقفع در واقع داذویه بوده، ابن ندیم نام اسلامی پدر او را اشتباها"مبارک ذکر کرده که برگردان تازی روزبه است، داذویه که از بزرگان و نجیب زادگان پارس بود، زمانی که حجاج بن یوسف بر عراق حکم میراند، از جانب وی مأمور خراج پارس شد، برخی از نویسندگان متعصب اسلامی بدلیل دشمنی با روزبه نوشته اند که : دادویه در کار اموال، ناروایی کرد و حجاج او را چندان شکنجه داد تا دستش مقفع (فلج و ناقص ) گشت. کلمه «مقفع» لقبی برای داذویه شد و فرزندش روزبه، ابن مقفع خوانده شد.
روزبه (ابن مقفع ) از جمله برجسته ترین مترجمان و متفکران ایرانی در قرن دوم هجری است.
اندیشه های پیشرفته او از خواندن باب برزویه طبیب که به نظر میرسد خود، آنرا به کلیله و دمنه افزوده است بخوبی آشکار می شود .
روزبه کتابهای زیادی از پهلوی به تازی برگردانید. از میان کتابهایی که روزبه ترجمه کرد میتوان از کلیله و دمنه، تاجنامه انوشیروان، آییننامه، سخنوری بزرگ (الأدب الکبیر) و سخنوری خُرد (الأدب الصغیر) نام برد. نوشتارهای تازی ابن مقفع بسیار شیوا بوده و نثر وی سرمشق سخندانان و نویسندگان تازی نوِیس و تازی زبان بودهاست .
استاد ذبیح الله صفا در کتاب حماسه سرائی در ایران از قول مسعودی مینویسند که ابن مقفع کتابهای دیگری بنامهای خدای نامک (سیرالملوک) , سکزیین, پیکار , آئین نامه و گاهنامه را نیز از پهلوی به تازی برگردانیده بوده (حماسه سرائی در ایران برگهای 46 , 47 , 56 و 99
نظرات