رد شدن به محتوای اصلی

نخستین باطری ایرانی بود

اولین باطری ایرانی بود

   نوشته شده توسط: محمد امین اعظم زاده    


ایرانیان باستان مخترع باتری
تا چند سال پیش همه تصور می كردند كه پیل الكتریكی را نخستین بار دانشمند ایتالیایی لوییجی گالوانی در سال 1786اختراع كرد. گالوانی از قرار دادن دو فلز در آب نمك جریان برق به دست آورد. اما چقدر مایه تعجب است وقتی می بینیم كه برحسب تصادف، گالوانی هم برای ساختن پیل از همان فلزهایی را استفاده كرد كه 1800 سال پیش از وی ایرانیان برای ساختن پیل به كار برده بودند. پیل مورد استفاده ایرانیان در شهری در اطراف بغداد به دست آمده است.

نخستین بار در سال ۱۳۱۷ خورشیدی ( ۱۹۳۸ میلادی)، ویلهلم کونیگ باستان‌ شناس آلمانی، در نشریه ی کاوش و پیشرفت (Forschungen und Fortschritte) طی مقاله‌ای خبر از وجود باتری های اشکانی می دهد.
ویلهلم کونیگ (Wilhelm Konig)، باستان‌شناس آلمانی که اداره‌ی موزه‌ی ملی عراق را برعهده داشت، به هنگام کاوش در یکی از روستاهای نزدیک بغداد، به کوزه‌ای سفالی به بلندی ۱۴ سانتی‌متر برخورد که استوانه‌ای مسی در خود داشت و آن استوانه نیز میله‌ای آهنی را در برگرفته بود. بررسی‌ها از وجود ماده‌ای اسیدی، مانند سرکه، و نیز خوردگی شیمیایی در آن ظرف سفالی خبر دادند.


نمونه ای از باتری کشف شده


پیش از کونیگ، باستان‌شناسان دیگری نیز قطعه‌های شکسته‌ای از این کوزه‌های رازآمیز را پیدا کرده بودند. با وجود این، تنها او بود که به اهمیت آن‌ها پی برد و در کشف‌های دیگر خود تعداد بیش‌تری از آن‌ها پیدا کرد. بررسی‌ها نشان داد که پیشینه‌ی این باتری‌ها به نزدیک ۲ هزار سال پیش باز می‌گردد؛ یعنی زمانی که اشکانیان بر میانرودان (بین النهرین) فرمانروایی می‌کردند. اشکانیان سومین سلسله از شاهان بزرگ ایران بودند که از ۲۴۸ سال پیش از میلاد تا ۲۲۴ سال پس از میلاد، امپراتوری شکوهمندی در خاور ‌زمین بر پا کرده بودند.
انتشار مقاله‌ی کونیگ در سال ۱۹۴۰، شگفتی باستان‌شناسان و جهانیان را برانگیخت و ایرانیان دو دهه‌ پس از نخستین گزارش کونیگ، یعنی نزدیک ۴۰ سال پیش، برای نخستین بار از این دستاورد تمدنی خود آگاه شدند. البته، به زودی آن را به فراموشی سپردند و در حالی که پژوهشگران هنوز هم پیرامون باتری‌های اشکانی پژوهش می‌کنند، شاید بتوان گفت مگر شمار اندکی از ایرانیان همگی از آن ناآگاه هستند و گاهی نیز از پذیرش آن سرباز می‌زنند. به هر حال، ایرانیان همیشه شگفتی‌ساز بوده‌اند و این هم نمونه‌ای از همین ویژگی آنان است.
جنگ جهانی دوم از ادامه‌ی پژوهش‌ها روی باتری‌های ایرانی جلوگیری کرد، اما پس از آن که ویران‌سازی فروکش کرد و آبادانی بار دیگر رونق گرفت، ویلارد گری(Willard F. M. Gray) از آزمایشگاه ولتاژ بالای شرکت جنرال الکتریک در ماساچوست، چند نمونه از این باتری‌ها ساخت. زمانی که آن‌ها را با الکترولیتی مانند شیره‌ی انگور(سرکه) پر کرد، آن دستگاه‌ها حدود ۲ ولت برق تولید کردند. این آزمایش بر شگفتی پژوهشگران و باستان‌شناسان افزود، چرا که دستگاهی پس از ۲ هزار سال، هنوز کار می‌کند.



نمونه‌ی بازسازی شده باتری ایرانی

ویژگی های باتری اشکانی
این باتری در بردارنده ی یک کوزه سفالی تخم مرغی به ارتفاع 14، قطر 8 و دهانه 3/3 سانتیمتری بود که یک میله ی آهنی به طول 7/5 سانتیمتر به صورت عمودی در قسمت میانی قرار داشت که نقش قطب منفی باتری ( آند ) را بر عهده داشت.
در اطراف میله آهنی یک استوانه مسی به طول 9/8 و قطر 2/6 سانتیمتر قرار داشت که به کمک قیر در جای خود محکم شده بود، در قسمت دهانه ی باتری از قیر برای آب بندی باتری استفاده شده بود. در این باتری احتمالا از آب نمک، سولفات مس، جوهر سرکه، آبلیمو، شراب تند و یا اسید سیتریک ( که در آن دوره شناخته شده بودند ) به عنوان الکترولیت استفاده می شده است.
کاربردهای باتری‌ اشکانی
به ‌راستی چگونه اشکانیان در آن زمان به مفاهیم پایه‌ی الکتریسیته دست پیدا کرده بودند؟ برخی بر این باورند که آنان چنین دانشی نداشتند، زیرا بسیاری از نوآوری‌ها پیش از درک مفاهیم پایه‌ای که آن نوآوری‌ها بر آن‌ها استوار بودند، به دست آمده‌اند. برای مثال، چینی‌ها مدت‌ها پیش از آن‌که اصول سوختن به درستی روشن شود، باروت ساخته بودند و از آن بهره می‌گرفتند. کشف داروهای گیاهی کهن نیز شاهد خوبی بر این ادعاست. همیشه نیاز نیست بدانید چیزی چگونه و چرا کار می‌کند، فقط می‌دانید که کار می‌کند.
در این که باتری‌های ایرانی الکتریسیته تولید می‌کنند، شکی نیست، چرا که دانشجویان زیادی در دانشگاه‌های گوناگون نمونه‌هایی از آن ساخته‌اند و برق تولید کرده‌اند. اما اشکانیان از این دستگاه برای چه کاری بهره می‌گرفتند؟ این دستگاه بسته به نوع محلول الکترولیت، بین ۰/۸ تا ۲ ولت برق تولید می‌کند. تولید برق به دو فلز با پتانسیل الکتریکی متفاوت و محلول دارای یون، به نام الکترولیت، نیاز دارد و همه‌ی این‌ها در این باتری‌ها وجود دارد. با بستن چند باتری از این نوع به هم می‌توان به ولتاژ‌های بالا دست پیدا کرد. اما هنوز سیمی پیدا نشده است که بتوان ثابت کرد که در آن زمان نیز چنین کاری انجام می‌شده است.
شاید باتری‌های پارتی برای آب‌کاری یک فلز روی ظرف‌های فلزی به کار می‌رفته‌اند. نمونه‌ای از این ظرف‌ها در موزه‌ی بغداد پیدا شده است که پیشینه‌ی آن‌ها نیز به همان دوران باتری‌ها باز می‌گردد. آرن اگبریچ(Arne Eggebrecht) چند نمونه بازسازی شده از باتری‌‌ها را به هم وصل کرد و با به کارگیری شیره‌ی انگور به عنوان الکترولیت توانست لایه‌ی نازکی، حدود یک ده‌هزارم میلی‌متر، از نقره به سطح فلز دیگری بنشاند. چندی پیش نیز یك مهندس آمریكایی به نام ویلاردگری ثابت كرد كه این دستگاه عجیب را اشكانیان برای آب دادن فلزات بخصوص طلا و نقره به كار می برده اند. گری در گزارش خود می نویسد: «اشكانیان از اتصال این پیل ها به یكدیگر مقدار قابل توجهی نیروی برق به دست می آوردند و آن را به وسیله دو سیم وارد دستگاه آبكاری كرده و با استفاده از املاح طلا و نقره، دستبندها و زینت آلات خود را آب طلا و نقره می دادند كه امروز این کار را گالوانو پلاستی یا آبكاری الكتریكی می نامند.»

در آن زمان كیمیاگران و جواهرسازان باستانی كه به اینكار می پرداختند ساختمان پیل را نیز مانند سایر معلومات خویش به عنوان یك راز مگو تلقی می کردند و جز به اهل فن به كسی ابراز نمی داشتند و در نتیجه از این اختراع جز  كیمیاگران، دیگران اطلاع نداشتند.

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

بس که این ملت خر است

مملکت در دست مشتی خائن غارتگر است بس که این ملت خر است حال روشنفکر بیچاره ز بد هم بد تر است بس که این ملت خر است مغزها له شد به زیر سم ملایان قم وای در عصر اتم صحبت عمامه و تسبیح و ریش و منبر است بس که این ملت خر است هر که حرفی زد ز آزادی دهانش دوختند جان ما را سوختند حرف حق این روز ها گویی گناه منکر است بس که این ملت خر است مملکت افسوس برگشته به صد ها سال پیش حرف عمامه است و ریش گوز من بر ریش هر چه شیخ در هر کشور است بس که این ملت خر است خاک شهر قم گمان داری بشر می پرورد تخم خر میپرورد زانکه هر سو شیخکی بر منبری در عرعر است بس که این ملت خر است ما که می دانیم حال شیخ ها در حجره ها وای بر احوال ما کز تف هم درسها ماتحتشان دائم تر است بس که این ملت خر است شیخ ریقویی که دائم بود دنبال لوات در پی فور و بساط با فلان پاره اش امروز یک شیر نر است بس که این ملت خر است وانکه خیک گنده اش پر بود دائم از عرق چونکه برگشته ورق پیش چشم ملت اکنون بهتر از پیغمبر است بس که این ملت خر است معده هر شیخ چون پ

اسناد شرارت و آدم فروشی محسن مخملباف

" محسن مخملباف " که در سال ۱۳۵۳ به همراه دو نفر دیگر، اقدام به  یورش تروریستی  با چاقو به پاسبان خیابان ایران (مرحوم شامبیاتی) می کنند، در درگیری با وی مجروح و دستگیر می شود. اینک مستندات پرونده ی مخملباف را به نقل از گزارش ساواک و نیز گزارش روزنامه ی اطلاعات در اختیار همگان می گزاریم. همچنین گواهی نزدیکان و قربانیان وی مبنی بر همکاریش با آدمخوار رژیم لاجوردی (فرنشین وقت زندان اوین)، در دستگیری و پرونده سازی برای مخالفان جمهوری اسلامی را نیز مورد بررسی قرار می دهیم. گزارش ساواک از دستگیری محسن مخملباف سازمان اطلاعات و امنيت كشور س. ا. و. ا. ک خيلی محرمانه گزارش بازجویی مشخصات متهم "محسن" فرزند "حسين"، شهرت مخملباف، شماره ی شناسنامه ۶۱۴۴۸ تهران، متولد ۱۳۳۶ تهران، شغل كارگر بازار (پسته ‌فروشی) مغازه ی لطفعليان، سرای پايدار، محل سكونت: تهران خيابان صفاری، كوچه ی يخچال، نبش كوچه، بالای لبنياتی، منزل اجاره‌ ای، مجرد، ميزان تحصيلات سوم متوسطه، دين اسلام، مذهب شيعه اثنا عشری، تابعيت دولت شاهنشاهي ايران، فاقد سابقه ی اتهامی و كيفری از نظر ضد امنيتی م

رونمایی از کس کش اعظم و وروره جادوی پاسدار قالیباف

چندی است که ویدیو کلیپ هایی از فردی منتشر می شود که دقیقن حرف دل رنج دیدگان و مردم ستم دیده ی ایران را می زند. او نقابی بر چهره زده است تا ماهیت درنده ی گرگش را پنهان سازد. "سید محید حسینی" از توله حرامزادگان الله پرست تازی باقی مانده از یورش الله پرستان عرب نخستین به کشورمان می باشد که هم اکنون با داغ اسلام اهریمنی بر دل و پیشانی دعاگوی خویش، سالیان سال است که مشاور مطبوعاتی و رسانه ای پاسدار "قالیباف" در شهرداری رژیم در تهران می باشد. فردی که سیل ارقام نجومی رد و بدل شده ی شهرداری و بده بستان ها و البته رانت خواری شخصی خودش از این موهبت سفره ی نکبت جمهوری اسلامی را دیده و هم از آن خوان پربرکت خمینی حرامزاده، بسیار نوشیده و چشیده. وی در یکی از ویدیو کلیپ هایی که از وی منتشر شده است، با حساب بر روی ساده لوحی مخاطبان خود در سیستان و بلوچستان، از احساسات انسانی آنها سو استفاده کرده و خود را در حالی هم آوا و همراه آنان و شریک درد و رنج و فقرشان جا می زند که تو گویی وی در همه ی این چهل سال عمر نکبتی که از ولایت فقیه گرفته، نه تنها روحش هم از فقر دهشتناک و فاحش د