رد شدن به محتوای اصلی

گشایش ذوب آهن آریامهر در روز ۲۳ اُم اسپند ماه ۱۳۴۶ ف.خ.

سخنرانی اعلا حضرت محمد رضا شاه پهلوی در هنگامه ی گشایش کارخانه ی
ذوب آهن اسپهان 
اعلا حضرت "محمد رضا شاه پهلوی" آریامهر شاهنشاه ایران، کارخانه ی ذوب آهن آریامهر را در روز ۲۳ اُم اسپند ماه ۱۳۴۶ فرار خورشیدی،  با دستان خود گشایش فرمودند و نخستین لوحه ی زرین کارخانه ی ذوب آهن را در درون جعبه‌ ای در دل زمین جای دادند. بر روی آن لوحه ی زرین، چنین نقش بسته بود:

به یاری ایزد توانا
ما محمد رضا پهلوی آریامهر شاهنشاه ایران
نخستین کارخانه ی ذوب آهن ایران را به نام آریامهر بنیاد نهادیم
یکهزار و سیصد و چهل و شش خورشیدی

داشتن کارخانه ی ذوب آهن، یکی از آرزوهای اعلا حضرت رضا شاه بزرگ بود، زیرا که کارخانه ی ذوب آهن نخستین و بنیادی‌ ترین گام در جهت گسترش پای‌ ساخت‌ های کشور ایران بود. از کشور ایران در درازای ۱۳۰ سال سلطنت بیگانه ی مغول قاجار بر کشورمان، تنها ویرانه‌ ای با بیماری های گوناگون و مردمی بی سواد بر جای مانده بود. بیشتر مردم ایران کشاورزانی بودند که بر روی زمین‌ هایی کار می‌ کردند که خانواده ی قاجار مغول، آن زمین‌های کشاورزی ایران را میان خود بخش کرده بودند و خود را مالکان بزرگ می‌ نامیدند. این فئودال‌ های قاجاری، مالک زمین و جان رعیت‌ ها یا برزگران ایرانی بودند. در چنین کشوری، رضا شاه بزرگ، نخستین شاهنشاه ایرانی پس از یورش تازیان متجاوز الله پرست، با رای مردم ایران و تصویب مجلس شورای ملی، شاهنشاه ایران شد. همین مجلس شورای ملی و نمایندگان ملت ایران، سرانجام دودمان منفور مغول قاجار را منقرض کردند و پادشاهی را به رضا شاه پهلوی تحویل دادند و بنیان ایران نوین آغاز گردید.

اعلا حضرت محمد رضا شاه پهلوی در حال گفت و شنود با مهندسان کارخانه ی نوبنیاد
ذوب آهن اسپهان
۳ اُم دی ماه ۱۳۰۶ فرار خورشیدی، قانون کوتاه کردن زمان مناقصه ی ابزار و ساختمان ذوب آهن از مجلس شورای ملی گزشت. در روز ۱۱ اُم دی ماه، از سوی دولت آگهی مناقصه ی ذوب آهن در ایران چاپ شد. ۱۴ اُم دی ماه از سوی وزارت خارجه، آگهی مناقصه ی کارخانه ی ذوب آهن ایران در روزنامه‌ های برجسته ی آلمان، فرانسه و انگل ستان به چاپ رسید. پیش از این، طرح ذوب آهن و بنیان کارخانه ی ذوب آهن در شمال کشور، برای ساختن خط راه‌ آهن برنامه ریزی شده بود. این کار با تصویب ساختمان راه آهن میان خرمشهر و بندر خورموسا (بندر شاهپور) از سوی مجلس شورای ملی آغاز شد. از یارانه ی ۴،۵ ملیون تومانی که برای این کار ویژه شده بود، کارشناسان آلمانی استخدام شدند تا درباره ی ساخت و راه اندازی کارخانه ی ذوب آهن در ایران، بررسی‌ های مورد نیاز را انجام دهد. سرانجام طرح ذوب آهن به پایان سال ۱۳۰۷ ف. خ. فرا افکنده شد.

۲۱ اُم آبان ماه ۱۳۱۶ ف. خ.، نخستین قرارداد برای ساختن کارخانه ی ذوب آهن ایران در کرج با شرکت "دماگ - کروپ" آلمان، پس از سال‌ ها بررسی و ارزیابی، موافقت نامه‌ ای میان دولت شاهنشاهی ایران و کنسرسیوم آلمانی (دماگ - کروپ) برای ساختن دو کوره با تولید روزانه ی ۱۵۰ تن، کارخانه ی فولاد، یک دستگاه نورد، ریخته‌ گری، ابزار آهن ورزیده یا آهن نرم چکش خورده، خرد کننده ی ذغال سنگ، یک نیروگاه و صنعت‌های وابسته چون آهک، آمونیاک و بنزول، قیر و چدن بسته شد و قرار بر این شد که در درازنای سه سال، ساختن کارخانه ی ذوب آهن پایان یابد و ۱۲۰۰ کارگر به استخدام کارخانه درآیند.

آیت الله آخوند "خمینی حرامزاده" مزدور نفوذی انگل ستان و فاحشه ی بریتانیا در ایران
و عامل ایجاد هر گونه تفرقه در کشور، در پی سرنگونی حکومت قانونی پادشاهی مشروطه در ایران
کار از روی برنامه پیش می‌ رفت تا اینکه در سال ۱۳۲۰ فرار خورشیدی، هنگامی که ارتش های اشغالگر شوروی و انگل ستان ایران را بمباران کردند و کشور ایران را به اشغال نظامی استعماری خود درآوردند، هنوز کارخانه ی ذوب آهن ناتمام بود. این بدان معنا بود که همه ی طرح کارخانه ی ذوب آهن به خطر افتاده است، زیرا که پیوندها با آلمان بریده شده بود که منجر به نابودی پروژه شد. بخشی از دستگاه های کارخانه ی ذوب آهن، در کشتی‌ هایی به سوی بندرهای کشور ایران در راه بودند که از سوی ارتش متفقین مصادره شد و بخشی دیگر در کشور آلمان ماند و هرگز به ایران تحویل داده نشد.

انگل ستان بدین راه، توانسته بود جلوی ایجاد سنگ بنای صنعتی شدن ایران را بگیرد.

اعلا حضرت محمد رضا شاه پهلوی به توضیحات آقای شیبانی فرنشین کارخانه ی ذوب آهن
اسپهان گوش می سپارند
در روز ۳ اُم شهریور ماه ۱۳۲۰ ف. خ.، ارتش دو کشور استعمارگر شوروی و انگل ستان، شهرهای بی پدافند ایران را در شمال و جنوب بمباران کردند و بسیاری از مردم میهنمان را کشتند و ویرانی های بسیار به بار آوردند و خاک ایران را اشغال کردند. "استالین" پافشاری کرد که رضا شاه بزرگ باید از ایران بیرون رود وگرنه شاهنشاهی را از ایران برخواهد انداخت. رضا شاه بزرگ در روز ۲۵ اُم شهریور ماه ۱۳۲۰ فرار خورشیدی کناره‌ گیری خود از شاهنشاهی را اعلام کرد و ولی عهد جوان ایران محمد رضا شاه پهلوی، شاهنشاه ایران شد.

۳۱ اُم خرداد ماه ۱۳۴۴ ف. خ.، اعلا حضرت همایون محمد رضا شاه پهلوی و علیا حضرت شهبانو، به فراخوان هیئت فرنشینی شورای عالی اتحاد جماهیر شوروی، به مسکو پرواز کردند. "عباس آرام" وزیر امور خارجه ی ایران و رایزن شوروی در تهران، زمینه‌ های سفر شاهنشاه آریامهر را به شوروی و گفتگوها برای بنیاد نهادن کارخانه ی ذوب آهن در ایران، در برابر صادر کردن گاز به شوروی را فراهم ساخته بودند. در فرودگاه مسکو، "آناستاس ایوانوویچ میکویان" صدر هیئت فرنشینی اتحاد جماهیر شوروی، "الکسی کاسیگین"، "برژنف" و دیگر بزرگان شوروی، برای پیشباز شاهنشاه ایران و شهبانو در فرودگاه مسکو چشم به راه ورود اعلا حضرتان بودند. ۱۳ اُم مهر ماه ۱۳۴۴ فرار خورشیدی، موافقت‌ نامه ی ایران و شوروی درباره بنیاد کارخانه ی ذوب‌ آهن و کارخانه‌ های دستگاه سازی و لوله‌ کشی گاز و صادرات گاز نفت ایران به شوروی دستینه شد.

بازدید شاهنشاه و شهبانو از کوره ی کارخانه ی
ذوب آهن اسپهان 
در روز ۲۳ اُم اسپند ماه ۱۳۴۶ فرار خورشیدی، شاهنشاه آریامهر و علیا حضرت شهبانو فرح پهلوی، برای بنیاد کارخانه ی ذوب آهن آریامهر، ساعت ۹ بامداد به اسپهان وارد شدند و مورد پیشباز استاندار و سران و بزرگان قرار گرفتند. پس از اجرای آیین احترام نظامی و گزارش نظامی فرمانده ی توپخانه، "همایونفر" استاندار اسپهان، گزارشی به پیشگاه اعلا حضرتان داد. نزدیک به ساعت ۹ و ۴۵ دقیقه، شاهنشاه و شهبانو با بالگرد از فرودگاه اسپهان پرواز کردند و در پهنه ی کارخانه در ۴۵ کیلومتری جاده ی اسپهان - شهر کرد، در "ریزلنجان" فرود آمدند و مورد پیشباز نخست وزیر "امیرعباس هویدا"، "ریاضی" فرنشین مجلس شورای ملی، "شریف امامی" فرنشین مجلس سنا، وزیران، ارتشبدان ارتش، نمایندگان دو مجلس و شماری از سران و بزرگان کشوری و لشگری و هزاران تن از اهالی ریزلنجان قرار گرفتند.

نخست اعلا حضرتان از نمایشگاهی که در پهنه ی کارخانه بر پا شده بود، بازدید کردند. سپس شاهنشاه آریامهر و شهبانو، به جایگاه جای دهی لوحه ی بنیانگزاری کارخانه ی ذوب آهن در زیر زمین رفتند. دکتر "عالی خانی" وزیر اقتصاد و دکتر "شیبانی" مدیر عامل شرکت ملی ذوب آهن ایران، گزارش‌ هایی پیش از برنشاندن لوحه ی زرین کارخانه به دست دادند. نخست عالیخانی وزیر اقتصاد در گزارش خود گفت:

"با پیدایش این یگان صنعتی غول آسا، نه تنها به گونه ی بی‌ سابقه‌ ای بر قدرت صنعتی و فنی کشور افزوده می‌ شود، بلکه چهره ی مناطق مرکزی ایران دگرگونی شگرفی می‌ یابد. به خاطر این طرح، برنامه‌ های زیرسازی بزرگی به صورت ساختمان سد شاه عباس بزرگ، راه آهن اسپهان به یزد و کرمان، گسترش شبکه ی برق و غیره، در سراسر این منطقه در دست اجراست".

به فرمان اعلا حضرت شاهنشاه، بتون ریزی کوره ی کارخانه ی ذوب آهن اسپهان انجام گرفت
سپس شیبانی مدیر عامل شرکت ذوب آهن ایران نیز، گزارشی به پیشگاه شاهنشاه و شهبانو به دست داد و با گفتن رقم‌ هایی، بزرگی این طرح را یادآورشد:

"پهنه ی درونی کارخانه ۷۰۰ هکتار، حجم عملیات خاکریزی و خاک برداری بیش از ۱۴ ملیون متر مکعب، ساختمان‌ های فلزی و آرماتور و فلزات گوناگون ۱۴۵.۰۰۰ تن، ماشین آلات کار گزاشته بیش از ۸۰.۰۰۰ تن، لوله کشی درون کارخانه ۱۴۳۰ کیلومتر و سیم کشی و کابل کشی درون کارخانه ۳۸۰۰ کیلومتر می‌ باشد. با به راه افتادن کارخانه ی ذوب آهن، بیش از ۲۴.۰۰۰ تن به کار گماشته خواهند شد که از بیش از ۲۵۰۰ تن از دانش‌ آموختگان دانشگاه‌ ها و ۱۶.۰۰۰ تن تکنیسین و کارگر زبده و بیش از ۵۰۰۰ تن کارگار ساده خواهند بود.


پس از شنیدن گزارش‌ ها، شاهنشاه با دستان خود نخستین لوحه ی زرین بنیانگزاری کارخانه ی ذوب آهن را در درون جعبه‌ ای در دل زمین جای دادند و در جایگاه ویژه برنشاندند. بر روی لوحه ی زرین چنین نقش بسته بود:

به یاری ایزد توانا
ما محمدرضا پهلوی آریامهر شاهنشاه ایران
نخستین کارخانه ذوب آهن ایران را به نام آریامهر بنیاد نهادیم
یکهزار و سیصد و چهل و شش خورشیدی


سرانجام شاهنشاه یکی از آرمان‌ های ملی و آرزوهای دیرین هر ایرانی را جامه ی کردار پوشاند. در این روز، بزرگ ترین گام برای صنعتی کردن کشور برداشته شد که سرافرازی و سربلندی هر ایرانی را در بر دارد. آنگاه شاهنشاه آریامهر پروانه ی بتون‌ ریزی در جایگاه بنای کوره ی بزرگ ذوب آهن را دادند. در این زمان، اشک از چشمان باشندگان سرازیر شد. شاهنشاه و شهبانو با ریختن سکه‌ های زر و سیم در جای کوره ی بلند ذوب آهن، بیاناتی ایراد فرمودند:

"امروز برای ملت ایران روز مبارک و میمونی است، زیرا یکی از آرزوهای دیرین ملی، به خواست خداوند متعال برآورده شده است. استقلال ما در صنایع توام است با استقلال ما در سیاست. ما مشغول پی ریزی پایه‌های استقلال صنعتی کشور هستیم و ذوب آهن که رشته ی وسیعی از صنایع فلزی است، استقلال ما را تا درجه ی زیادی تامین می‌ کند. صنایع پتروشیمی، ماشین سازی و آلومینیوم نیز، به مقدار وسیعی وسایل پیشرفت و ترقی این مملکت را فراهم خواهد کرد. مژده ی دیگری که باید به ملت ایران بدهیم، وجود معادن مس است که به مقدار قابل توجه و متنابهی در ایران موجود است".

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

بس که این ملت خر است

مملکت در دست مشتی خائن غارتگر است بس که این ملت خر است حال روشنفکر بیچاره ز بد هم بد تر است بس که این ملت خر است مغزها له شد به زیر سم ملایان قم وای در عصر اتم صحبت عمامه و تسبیح و ریش و منبر است بس که این ملت خر است هر که حرفی زد ز آزادی دهانش دوختند جان ما را سوختند حرف حق این روز ها گویی گناه منکر است بس که این ملت خر است مملکت افسوس برگشته به صد ها سال پیش حرف عمامه است و ریش گوز من بر ریش هر چه شیخ در هر کشور است بس که این ملت خر است خاک شهر قم گمان داری بشر می پرورد تخم خر میپرورد زانکه هر سو شیخکی بر منبری در عرعر است بس که این ملت خر است ما که می دانیم حال شیخ ها در حجره ها وای بر احوال ما کز تف هم درسها ماتحتشان دائم تر است بس که این ملت خر است شیخ ریقویی که دائم بود دنبال لوات در پی فور و بساط با فلان پاره اش امروز یک شیر نر است بس که این ملت خر است وانکه خیک گنده اش پر بود دائم از عرق چونکه برگشته ورق پیش چشم ملت اکنون بهتر از پیغمبر است بس که این ملت خر است معده هر شیخ چون پ

اسناد شرارت و آدم فروشی محسن مخملباف

" محسن مخملباف " که در سال ۱۳۵۳ به همراه دو نفر دیگر، اقدام به  یورش تروریستی  با چاقو به پاسبان خیابان ایران (مرحوم شامبیاتی) می کنند، در درگیری با وی مجروح و دستگیر می شود. اینک مستندات پرونده ی مخملباف را به نقل از گزارش ساواک و نیز گزارش روزنامه ی اطلاعات در اختیار همگان می گزاریم. همچنین گواهی نزدیکان و قربانیان وی مبنی بر همکاریش با آدمخوار رژیم لاجوردی (فرنشین وقت زندان اوین)، در دستگیری و پرونده سازی برای مخالفان جمهوری اسلامی را نیز مورد بررسی قرار می دهیم. گزارش ساواک از دستگیری محسن مخملباف سازمان اطلاعات و امنيت كشور س. ا. و. ا. ک خيلی محرمانه گزارش بازجویی مشخصات متهم "محسن" فرزند "حسين"، شهرت مخملباف، شماره ی شناسنامه ۶۱۴۴۸ تهران، متولد ۱۳۳۶ تهران، شغل كارگر بازار (پسته ‌فروشی) مغازه ی لطفعليان، سرای پايدار، محل سكونت: تهران خيابان صفاری، كوچه ی يخچال، نبش كوچه، بالای لبنياتی، منزل اجاره‌ ای، مجرد، ميزان تحصيلات سوم متوسطه، دين اسلام، مذهب شيعه اثنا عشری، تابعيت دولت شاهنشاهي ايران، فاقد سابقه ی اتهامی و كيفری از نظر ضد امنيتی م

رونمایی از کس کش اعظم و وروره جادوی پاسدار قالیباف

چندی است که ویدیو کلیپ هایی از فردی منتشر می شود که دقیقن حرف دل رنج دیدگان و مردم ستم دیده ی ایران را می زند. او نقابی بر چهره زده است تا ماهیت درنده ی گرگش را پنهان سازد. "سید محید حسینی" از توله حرامزادگان الله پرست تازی باقی مانده از یورش الله پرستان عرب نخستین به کشورمان می باشد که هم اکنون با داغ اسلام اهریمنی بر دل و پیشانی دعاگوی خویش، سالیان سال است که مشاور مطبوعاتی و رسانه ای پاسدار "قالیباف" در شهرداری رژیم در تهران می باشد. فردی که سیل ارقام نجومی رد و بدل شده ی شهرداری و بده بستان ها و البته رانت خواری شخصی خودش از این موهبت سفره ی نکبت جمهوری اسلامی را دیده و هم از آن خوان پربرکت خمینی حرامزاده، بسیار نوشیده و چشیده. وی در یکی از ویدیو کلیپ هایی که از وی منتشر شده است، با حساب بر روی ساده لوحی مخاطبان خود در سیستان و بلوچستان، از احساسات انسانی آنها سو استفاده کرده و خود را در حالی هم آوا و همراه آنان و شریک درد و رنج و فقرشان جا می زند که تو گویی وی در همه ی این چهل سال عمر نکبتی که از ولایت فقیه گرفته، نه تنها روحش هم از فقر دهشتناک و فاحش د