رد شدن به محتوای اصلی

جایزه ی نوبل برای از ما بهتران

هنگامی که به شما می گفتند فلان دوقتور و محندث زیر نور چراغ برق کوچه یا شمع
درس خوانده و چیزی شده، داشتند به شما دروغ می گفتند
جایزه ی نوبل به ابرمغزهایی تعلق گرفته است که مسیر دانش را با اکتشافات و اهتراعات خود، به سوی تمدن بشری سوق داده اند؛ این همه ی ماجرا نیست، زیرا نوبل بازی یک تبعیض آشکار و یک استعمار فرانوین است.

کشور هندوستان با داشتن نزدیک به ۱.۵ ملیارد جمعیت و تاریخی به دیرینگی تمدن نانوشته و سانسور شده ی بشری، هتا یک محقل علمی و دانشورزانه همچون نوبل را هم دارا نیست. این در حالیست که کشور کوچکی همچون سوئد با داشتن جمعیتی نزدیک به ۱۰ ملیون و مساحتی خنده دار در قیاس با شبه قاره ی هندوستان، محفل علمی نوبلی را به نام خود سکه زده است که پادشاه این کشور آن را فرنشینی می کند.

چگونه است که رییس جمهور نمادین هندوستان، رییس جمهور چین یک ملیارد و خورده ای چین، مرکز فناوری های دیجیتالی آسیا یعنی ژاپن و کره ی جنوبی و روسیه، با آن همه عرض اندام اقتصادی و علمی و سیاسی و نظامی، هتا یک محفل مشابه نوبل را هم دارا نمی باشند ؟؟

حضرت مولانا:
هیچ کس بی استاد پیش خود چیزی نشد
هیچ آهن بی آهنگر خنجر تیزی نشد
چرا خاورزمین سانسور و سرکوب می شود ؟؟

در فیلمی که از برای به اصطلاح روشنفکر و مبارز هندوستان "ماهاتما گاندی" ساخته اند، وی در حالی مشغول به اصطلاح مبارزه با انگل ستان استعمارگر اشغالگر تا دندان مسلح و چیره است که در راهپیمایی خود و هم پالگی هایش، فریاد می زند که چون هندوستان جزوی از جهانگیری خونین انگل ستان است، پس او حق دارد که راهپیمایی کند !! هم او بود که سرانجام با بهانه ی استقلال هندوستان از انگل ستان خزنده، سبب شد که بنگلادش و پاکستان و سری لانکا بنا بر نقشه ی پیر استعمار از این کشور باستانی تجزیه شوند تا جای پایی برای بازی های آینده ی قدرت های انگل ساکسونی فراهم آید.

بر روی هر پول امروزی هندوستان، تنها نقش آن میمون دست آموز انگل ستان، یعنی ماهاتما گاندی را می بینید و این یک فاشیسم و دیکتاتوری آشکار است.

فقر یعنی مهار انسان و مهار انسان یعنی فقر و تکرار این چرخه یعنی
آفرینش بدبختی و تداوم سیه روزی
انگل ستان با تردستی اسلامی خود، هم اسلام فقاهتی را در چارچوب دم و دستگاه آخوندی به وجود آورد و هم صدها فرقه و مسلک صوفی و درویشی را همچون گله ی ماران به جان آسیا و خاورمیانه انداخت. این انگل ستان است که همه ی شرارت ها و بدبختی ها را بر سر مردم جهان، به ویژه آسیاییان و آفریقاییان و بومیان آمریکا و استرالیا آورده است.

در این میان، نقش خدای موهوم تماشاچی نیز، نقش یک اولولک سر لته بیشتر نبوده است و زورمندان و اشغالگران برده دار، به خوبی به وهمی بودن موجودیت خدا آگاه بوده اند و چون مردمان در ناآگاهی و بی خردی غرقه شده اند، برایشان به جای چراغ دانش و خرد، دین و فرقه تراشیده اند تا آنان را با خشتک دین بارگی خود مشغول سازند.

فناوری های نوین که امروزه همه ی جهان را در بر گرفته است، تنها سرچشمه ای باختر زمینی دارند، همانگونه که همه ی دین های کثافت و انسان ستیز، سرچشمه ای آسیایی و خاورمیانه ای.

بنیانگزاران جایزه های تاق و جفت جهانی که در ثروت
و خوشی، آروق های حقوق بشری می زنند، چشمشان
را بر روی واقعیت هایی که جلوی چشمتان و در زندگی
دردمندتان است را، مصلحتانه و مردم فریبانه بسته اند
این یک الگو برای سرکوب و مهار بشریت و قلع و قمع آزادی انسان هایی است که به جرم نداشتن خون اروپایی، برای صدها سال پیاپی مستعمره و برده شده اند. فراورده های فناوری در اختیار مردم قرار می گیرد، اما خود فناوری نه. این تبعیض با این روش جااندازی و مستمر شده است و سبب گشته تا باختر زمین با قدرت ویرانگر و یکه تاز اقتصادی، سیاسی و علمیش، بتواند بر سر جان و مال و تمدن و تاریخ و سرنوشت و آینده ی مشرق زمین، نقش تعیین کننده و تصمیم گیرنده داشته باشد.

جمهوری اسلامی انگل ستان و شخص فاحشه ی بریتانیا ملکه الیزابت چندم، آن سوسمار خزنده ی انسان نما، همان دجال خانه ی اهریمن پرستی است که اخوان المسلمین را از یکسو و فرقه ی شیطان پرستی "آلیستر کراولی" را از سویی دیگر راه می اندازد.

این کثافت خانه ی انگل ستان است که تا گردن در خون انسان ها غرقه است.


در حالی که اوج مطالبات ملت های در رنجی همچون ایران، به نان بخور و نمیر و کار و مسائل جنسی فروافتاده است، هیچ کس را در هیچ رسانه ای نمی بینید که دیگر نسبت به تداوم و استمرار این استعمار فرانوین انگل ستان حرامزاده معترض شود و هتا کوچک ترین سخنی از آن به میان آورد. این رییس جمهور رژیم اسلامی است اما، که با وقاحت ویژه ی آخوندی، در برابر "ترزا می" پیره مترسک ساق لخت انگل ها می نشیند و خنده ی پدرخواندگی سرمی دهد !!

دشمن خود را بشناس، زیرا اهریمن در خوش چهره ترین و فریبنده ترین شکل بر انسان ظاهر شده است.

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

بس که این ملت خر است

مملکت در دست مشتی خائن غارتگر است بس که این ملت خر است حال روشنفکر بیچاره ز بد هم بد تر است بس که این ملت خر است مغزها له شد به زیر سم ملایان قم وای در عصر اتم صحبت عمامه و تسبیح و ریش و منبر است بس که این ملت خر است هر که حرفی زد ز آزادی دهانش دوختند جان ما را سوختند حرف حق این روز ها گویی گناه منکر است بس که این ملت خر است مملکت افسوس برگشته به صد ها سال پیش حرف عمامه است و ریش گوز من بر ریش هر چه شیخ در هر کشور است بس که این ملت خر است خاک شهر قم گمان داری بشر می پرورد تخم خر میپرورد زانکه هر سو شیخکی بر منبری در عرعر است بس که این ملت خر است ما که می دانیم حال شیخ ها در حجره ها وای بر احوال ما کز تف هم درسها ماتحتشان دائم تر است بس که این ملت خر است شیخ ریقویی که دائم بود دنبال لوات در پی فور و بساط با فلان پاره اش امروز یک شیر نر است بس که این ملت خر است وانکه خیک گنده اش پر بود دائم از عرق چونکه برگشته ورق پیش چشم ملت اکنون بهتر از پیغمبر است بس که این ملت خر است معده هر شیخ چون پ

اسناد شرارت و آدم فروشی محسن مخملباف

" محسن مخملباف " که در سال ۱۳۵۳ به همراه دو نفر دیگر، اقدام به  یورش تروریستی  با چاقو به پاسبان خیابان ایران (مرحوم شامبیاتی) می کنند، در درگیری با وی مجروح و دستگیر می شود. اینک مستندات پرونده ی مخملباف را به نقل از گزارش ساواک و نیز گزارش روزنامه ی اطلاعات در اختیار همگان می گزاریم. همچنین گواهی نزدیکان و قربانیان وی مبنی بر همکاریش با آدمخوار رژیم لاجوردی (فرنشین وقت زندان اوین)، در دستگیری و پرونده سازی برای مخالفان جمهوری اسلامی را نیز مورد بررسی قرار می دهیم. گزارش ساواک از دستگیری محسن مخملباف سازمان اطلاعات و امنيت كشور س. ا. و. ا. ک خيلی محرمانه گزارش بازجویی مشخصات متهم "محسن" فرزند "حسين"، شهرت مخملباف، شماره ی شناسنامه ۶۱۴۴۸ تهران، متولد ۱۳۳۶ تهران، شغل كارگر بازار (پسته ‌فروشی) مغازه ی لطفعليان، سرای پايدار، محل سكونت: تهران خيابان صفاری، كوچه ی يخچال، نبش كوچه، بالای لبنياتی، منزل اجاره‌ ای، مجرد، ميزان تحصيلات سوم متوسطه، دين اسلام، مذهب شيعه اثنا عشری، تابعيت دولت شاهنشاهي ايران، فاقد سابقه ی اتهامی و كيفری از نظر ضد امنيتی م

رونمایی از کس کش اعظم و وروره جادوی پاسدار قالیباف

چندی است که ویدیو کلیپ هایی از فردی منتشر می شود که دقیقن حرف دل رنج دیدگان و مردم ستم دیده ی ایران را می زند. او نقابی بر چهره زده است تا ماهیت درنده ی گرگش را پنهان سازد. "سید محید حسینی" از توله حرامزادگان الله پرست تازی باقی مانده از یورش الله پرستان عرب نخستین به کشورمان می باشد که هم اکنون با داغ اسلام اهریمنی بر دل و پیشانی دعاگوی خویش، سالیان سال است که مشاور مطبوعاتی و رسانه ای پاسدار "قالیباف" در شهرداری رژیم در تهران می باشد. فردی که سیل ارقام نجومی رد و بدل شده ی شهرداری و بده بستان ها و البته رانت خواری شخصی خودش از این موهبت سفره ی نکبت جمهوری اسلامی را دیده و هم از آن خوان پربرکت خمینی حرامزاده، بسیار نوشیده و چشیده. وی در یکی از ویدیو کلیپ هایی که از وی منتشر شده است، با حساب بر روی ساده لوحی مخاطبان خود در سیستان و بلوچستان، از احساسات انسانی آنها سو استفاده کرده و خود را در حالی هم آوا و همراه آنان و شریک درد و رنج و فقرشان جا می زند که تو گویی وی در همه ی این چهل سال عمر نکبتی که از ولایت فقیه گرفته، نه تنها روحش هم از فقر دهشتناک و فاحش د