رد شدن به محتوای اصلی

پخش نشریات پانترکی به نصف قیمت بازار و جولان مجلات "ستون پنجم" در نواحی مرزی و راهبردی کشور، بیخ گوش جمهوری اسلامی

به تازگی و با گران شدن دلار، چندین مجله ی مشکوک به زبان ترکی استانبولی، در حال نشر در شهرستان های آذری نشین است که با وجود کاغذ درجه یک و گران قیمت و آن هم در اوج گرانی کاغذ و هزینه ی بالا، با نصف قیت تمام شده عرضه می شوند !!


در حالی که هتا نشریات بزرگ خود رژیم که زیر نظر نهادهایی حکومتی مانند صدا و سیما، شهرداری، سازمان تبلیغات کزایی اسلامی و... هستند، شمارگان خود را به شدت کاهش داده و هتا انتشار برخی از آنها با وجود داشتن پشتیبانی مالی هم به تعویق افتاده است، نشریات ستون پنجم تجزیه طلب پانترک، که از سوی ترکیه و جمهوری جعلی آذربایجان پشتیبانی می شوند، بتوانند در تبریز، ارومیه و تهران آنها را با نفیس‌ ترین کاغذ موجود و به کم ترین قیمت، عرضه کنند.

با توجه به اینکه هیچ بنگاهی نمی‌ تواند به زیان خود اقدام و سود اقتصادی را کنار بگزارد، پر آشکار است که معادلات دیگری در کار است. همه ی رد پاها و شواهد حاکی از آن است که دستگاه های اطلاعاتی و جاسوسی رژیم های همسایه، با توجه به تفاوت بهای بالای ریال پشکل جمهوری اسلامی با دلار، با تزریق پول به ستون پنجم خود در درون کشور یعنی همان مزدوران ایرانی نما و پانترک تجزیه طلب، تلاش در راه اندازی یک جریان خزنده ی فروپاشی ملی و گسست قومی دارند. این فرایند ضد ایرانی، هم زمان با افزایش قیمت دلار و کاهش شمارگان نشریات پارسی زبان ظاهر شده است و قطعن تصادفی نیست. در این شرایط، تنها مجلاتی که کمک های مالی خارجی دریافت کرده باشند، قادر به پیمودن راهی وارونه خواهند بود.


یکی از ویژگی های مشترک همه ی این مجلات، تلاش برای پاکیزه سازی دست اندرکاران بیگانه پرستی همچون "تقی رافت"، "سید جعفر پیشه وری" و... و همچنین، اصرار بر ترویج منافع دولت های بیگانه در منطقه است.

این وظیفه ی نهادهای به اصطلاح مسئول رژیم سر تا پا تقصیر جمهوری اسلامی است که هتا با بررسی های آغازین هم تلاش نکردند بدانند چه دست های پنهانی پشت پرده ای این نشریات ضد ایرانی و تجزیه طلبانه را در کشور تولید و منتشر می کنند و اینکه چه پشتیبانی هایی باعث شده هر نسک از مجله ای که قیمت تمام شده ی آن ٢۵ هزار تومان، بدون حساب حق نویسندگان است، با قیمت ١۵ هزار تومان عرضه شود !!

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

بس که این ملت خر است

مملکت در دست مشتی خائن غارتگر است بس که این ملت خر است حال روشنفکر بیچاره ز بد هم بد تر است بس که این ملت خر است مغزها له شد به زیر سم ملایان قم وای در عصر اتم صحبت عمامه و تسبیح و ریش و منبر است بس که این ملت خر است هر که حرفی زد ز آزادی دهانش دوختند جان ما را سوختند حرف حق این روز ها گویی گناه منکر است بس که این ملت خر است مملکت افسوس برگشته به صد ها سال پیش حرف عمامه است و ریش گوز من بر ریش هر چه شیخ در هر کشور است بس که این ملت خر است خاک شهر قم گمان داری بشر می پرورد تخم خر میپرورد زانکه هر سو شیخکی بر منبری در عرعر است بس که این ملت خر است ما که می دانیم حال شیخ ها در حجره ها وای بر احوال ما کز تف هم درسها ماتحتشان دائم تر است بس که این ملت خر است شیخ ریقویی که دائم بود دنبال لوات در پی فور و بساط با فلان پاره اش امروز یک شیر نر است بس که این ملت خر است وانکه خیک گنده اش پر بود دائم از عرق چونکه برگشته ورق پیش چشم ملت اکنون بهتر از پیغمبر است بس که این ملت خر است معده هر شیخ چون پ

اسناد شرارت و آدم فروشی محسن مخملباف

" محسن مخملباف " که در سال ۱۳۵۳ به همراه دو نفر دیگر، اقدام به  یورش تروریستی  با چاقو به پاسبان خیابان ایران (مرحوم شامبیاتی) می کنند، در درگیری با وی مجروح و دستگیر می شود. اینک مستندات پرونده ی مخملباف را به نقل از گزارش ساواک و نیز گزارش روزنامه ی اطلاعات در اختیار همگان می گزاریم. همچنین گواهی نزدیکان و قربانیان وی مبنی بر همکاریش با آدمخوار رژیم لاجوردی (فرنشین وقت زندان اوین)، در دستگیری و پرونده سازی برای مخالفان جمهوری اسلامی را نیز مورد بررسی قرار می دهیم. گزارش ساواک از دستگیری محسن مخملباف سازمان اطلاعات و امنيت كشور س. ا. و. ا. ک خيلی محرمانه گزارش بازجویی مشخصات متهم "محسن" فرزند "حسين"، شهرت مخملباف، شماره ی شناسنامه ۶۱۴۴۸ تهران، متولد ۱۳۳۶ تهران، شغل كارگر بازار (پسته ‌فروشی) مغازه ی لطفعليان، سرای پايدار، محل سكونت: تهران خيابان صفاری، كوچه ی يخچال، نبش كوچه، بالای لبنياتی، منزل اجاره‌ ای، مجرد، ميزان تحصيلات سوم متوسطه، دين اسلام، مذهب شيعه اثنا عشری، تابعيت دولت شاهنشاهي ايران، فاقد سابقه ی اتهامی و كيفری از نظر ضد امنيتی م

رونمایی از کس کش اعظم و وروره جادوی پاسدار قالیباف

چندی است که ویدیو کلیپ هایی از فردی منتشر می شود که دقیقن حرف دل رنج دیدگان و مردم ستم دیده ی ایران را می زند. او نقابی بر چهره زده است تا ماهیت درنده ی گرگش را پنهان سازد. "سید محید حسینی" از توله حرامزادگان الله پرست تازی باقی مانده از یورش الله پرستان عرب نخستین به کشورمان می باشد که هم اکنون با داغ اسلام اهریمنی بر دل و پیشانی دعاگوی خویش، سالیان سال است که مشاور مطبوعاتی و رسانه ای پاسدار "قالیباف" در شهرداری رژیم در تهران می باشد. فردی که سیل ارقام نجومی رد و بدل شده ی شهرداری و بده بستان ها و البته رانت خواری شخصی خودش از این موهبت سفره ی نکبت جمهوری اسلامی را دیده و هم از آن خوان پربرکت خمینی حرامزاده، بسیار نوشیده و چشیده. وی در یکی از ویدیو کلیپ هایی که از وی منتشر شده است، با حساب بر روی ساده لوحی مخاطبان خود در سیستان و بلوچستان، از احساسات انسانی آنها سو استفاده کرده و خود را در حالی هم آوا و همراه آنان و شریک درد و رنج و فقرشان جا می زند که تو گویی وی در همه ی این چهل سال عمر نکبتی که از ولایت فقیه گرفته، نه تنها روحش هم از فقر دهشتناک و فاحش د