رد شدن به محتوای اصلی

دیکتاتوری که در زمان فرار با بالگرد از پشت بام، مادر ۱۰۳ ساله اش را در قصر خود جا گزاشت

دیکتاتورهای تاریخ بشری همگی دارای سه ویژگی مشترک بوده اند که در نهایت منجر به سقوطشان شده است:

- از تاریخ و سرنوشت دیکتاتورهای دیگر پند نگرفتند
- اطرافشان تهی از انسانهای خردمند، و مملو از افراد فرومایه و پست بوده است که قبل از همه او را تنها می گذاشتند
- بطرز بیمار گونه ای خود را شکست ناپذیر می پنداشتند


در تاریخ معاصر جهان از موسولینی تا هیتلر, از چائوشسکو تا صدام حسین و از قدافی تا بن علی, حتی روز قبل از سقوط نیز تصور سرنوشت شومی که تاریخ و خشم مردم برایشان رقم زد را بر نمی تافتند .

از دیدنی ترین لحظات تاریخ برای یک نظاره گر, مشاهده غافلگیر شدن دیکتاتورهاست , و دیکتاتور همیشه غافلگیر می شود.

صبح روز ۲۱ دسامبر سال ۱۹۸۹ زوج دیکتاتور رومانیِ، نیکولای چائوشسکو رئیس جمهور و دبیرکل حزب کمونیست و همسرش النا چائوشسکو که از جمله سمت معاون نخست وزیر را در دیکتاتوری همسرش عهده دار بود، در حالی که بیش از ۱۱۰ هزار نفر از مردم با در دست داشتن عکسهای خود آنها و نشان های حزب کمونیست رومانی در مرکز شهر بخارست ایستاده بودند خطاب به آنان بمانند همیشه از پیشرفت‌های سوسیالیستی سخن می راندند.


در حالی که مردم در آغاز عکس العملی نسبت به این سخنان از خود نشان ندادند، اما ناگهان جو تغییر کرد و نیکولای و النا با هو کردن‌های مردم و شعار «مرگ بر دیکتاتور» روبرو شدند . دیکتاتور که بهت زده شده بود، بدون هیچ برنامهٔ از پیش تعیین شده‌ای نخست اعلام کرد که ۱۰۰ لی بر حقوق کارگران خواهد افزود. همسر چائوشسکو، النا، که در کنارش ایستاده بود به کمک‌اش شتافت و به او گفت: «با مردم صحبت کن، با مردم صحبت کن». چائوشسکو نیز در عکس‌العمل به وضعیت در میدان به مردم می‌گفت: «آرام باشید، آرام باشید ».

روز بعد، ۲۲ دسامبر، نیکولاب چائوشسکو در نشست کمیتهٔ مرکزی حزب کمونیست خبر «خودکشی» وزیر دفاع که گفته شد «خیانت کرده است» را به اطلاع اعضا رساند. بعدا مشخص شد که وزیر دفاع به دلیل امتناع از دستور سرکوب و کشتار مردم توسط اعضای حزب کمونیست به قتل رسیده ‌است . حوالی ساعت نه و نیم صبح مرکز بخارست مملو از تظاهرکنندگان شده بود. چائوشسکو یک بار دیگر هم تلاش کرد که با سخنرانی از بالکن ساختمان ریاست جمهوری مردم را به آرامش دعوت کند، اما جمعیت خشمگین تلاش او را ناموفق گذاشتند . نیکولای و النا دستور به گلوله بستن مردم که اینبار از سوی نیروهای پلیس مخفی مخوف «سکوریتاته» به مرحله اجرا گذاشته شد را صادر کردند.


اما آرام کردن جرقه خشم مردمی که برای دهه ها از ظلم و تحقیر و فقر و گرسنگی و چپاول کشورشان به ستوه آمده بودند اینبار با گلوله بستن نتیجه نداد و جمعیت خشمگین با وجود تیراندازی مستقیم «سکوریتاته» که منجر به کشته و زخمی شدن بسیاری از مردم شد سرانجام موفق به رخنه به کاخ ریاست جمهوری شدند. النا و نیکولای چائوشسکو که وحشت زده شاهد رخنه مردم خشمگین به درون ساختمان کاخ ریاست جمهوری بودند، دستور فرود یک هلی کوپتر به پشت بام کاخ ریاست جمهوری را دادند و تنها لحظاتی قبل از تسخیر ساختمان توسط مردم موفق به فرار شدند.

فیلم زیر مورخ ۲۶ دسامبر سال ۱۹۸۹ و سه روز پس از فرار نیکولای چائوشسکو و النا چائوشسکو را نشان می دهد که مردم نیروهای مجروح «سکوریتاته» که خلع سلاح شده بودند را تحویل بیمارستان ها می دادند، اما برای جلوگیری از فرارشان دست هایشان را به تخت های بیمارستان قفل می کردند.


در میان آنها پیرزن ۱۰۳ ساله ای نیز جهت ثبت در تاریخ مقابل دوربین قرار داده شد. این زن ۱۰۳ ساله را در حالی که در قصر زوج دیکتاتور بدنبال غذا و دارو میگشت دستگیر کرده بودند. این زن مادر النا چائوشسکو بود. النا چائوشسکو چنان از خشم یکباره مردم غافلگیر شده بود که حتی فرصت نکرد مادر ۱۰۳ ساله اش را بهنگام فرار همراه خود ببرد.

مادر ۱۰۳ ساله النا چائوشسکو سه روز پس از این فیلمبرداری مرد. النا و نیکولای نیز در روز ۲۵ دسامبر سال ۱۹۸۹ در یک دادگاه مردمی به جرم «سوء استفاده از قدرت, خیانت به ملت رومانی و سرکوب و کشتار شهروندانی که تنها خواسته شان آزادی بود» محاکمه و محکوم به تیرباران شدند که همان روز به مرحله اجرا گذاشته شد.

رومانی خونین ترین سرنوشت در راه رهایی از چنگال کمونیسم
تقدیر بر آن بود تا خونین ترین حوادث در جریان سرنگونی کمونیسم در اروپای شرقی در رومانی رقم بخورد. نیکولای چائوشسکو تنها رهبر در اروپای شرقی بود که حاضر به پذیرش حکم تاریخ نشد و در برابر جنبش آزادیخواهی ملتش مقاوت کرد و در نتیجه تبدیل به تنها رهبر کمونیست اروپای شرقی گردید که گرفتار خشم ملتش شد و به همراه همسرش به طرز خونینی تیرباران شد و جان باخت.


نیکولای چائوشسکو دیکتاتور رومانی در سال ۱۹۶۵ از سوی حزب کمونیست به "ریاست جمهوری" این کشور منصوب شد. او بهمراه همسرش النا که از جمله سمت معاون نخست وزیر را عهده دار بود بمدت ۲۴ سال خود را بعنوان "رهبری" که مردم رومانی هیچ نقشی در انتخابش نداشتند بر آنان تحمیل کرد. چائوشسکو بمانند هر دیکتاتور دیگری تصور می کرد که شکست ناپذیر است و با اتکا بر نیروی نظامی و نیز پلیس مخفی مخوفش "سکوریتاته" قادر است مردمی را که تشنه آزادی اند تا ابد مجبور به پذیرش رهبری خود کند.


گره خوردن روزهای پایانی نیکولای چائوشسکو با نام ایران
در ۱۷ دسامبر سال ۱۹۸۹ و در حالیکه نیکولای چائوشسکو در بازدید رسمی از ایران بسر می برد و بعنوان اولین رئیس جمهور یک کشور خارجی بر روی آرامگاه روح الله خمینی تاج گل می نهاد، مردم شهر کوچک "تیمی سوآرا" در رومانی در تظاهراتی صلح جویانه خواستار حقوق انسانی خود شدند.

النا چائوشسکو همسر دیکتاتور, و معاون نخست وزیر, در حالیکه چائوشسکو در ایران مشغول یک دیدار رسمی بود دستور کشتار و سرکوب تظاهرکنندگان آزادیخواه شهر "تیمی سوآرا" را صادر نمود. به گفته ای هزار تن از تظاهرکنندگان در این سرکوب جان باختند.

چائوشسکو پس از بازگشت از مسافرت رسمی از ایران , ضمن حمایت از کشتار تظاهرکنندگان شهر "تیمی سوآرا" آنان را "خرابکاران خارجی" خواند که "قادر به دیدن پیشرفتهای مردم رومانی نیستند".

روز ۲۱ دسامبر سال ۱۹۸۹ نیکولای چائوشسکو به همراه همسرش النا چائوشسکو و دیگر سران حکومتش در بالکن قصر کمیته مرکزی حزب کمونیست رومانی ظاهر شد و در یک سخنرانی از جمله به قیام مردم آزادیخواه در شهر "تیمی سو آرا" توهین کرد.

اما در میان شگفتی جهانیان, صدها هزار نفر از مردمی که با در دست داشتن عکسهای چائوشسکو و دیگر سمبلهای حزب کمونیست رومانی جهت شنیدن سخنان وی در میدان مقابل قصر گرد آمده بودند ناگهان "رهبر" را هو کردند.

نیکولای چائوشسکو و همسرش النا لحظاتی ناباورانه از بالکن قصر شاهد منظره ای بودند که در تصورهیچ کس نمی گنجید. نیروهای امنیتی به سوی مردم آتش گشودند و تعدادی را به قتل رسانده و زخمی نمودند. اما جلوگیری از خیزش چند صد هزار نفری مردم هیچ سلاحی و با هیچ نیروی امنیتی امکانپذیر نبود.


روز بعد (۲۲ دسامبر) مردم با نیروهای امنیتی درگیر شدند و سرانجام وارد ساختمان کاخ ریاست جمهوری شدند و آن را به تصرف خود در آوردند. چائشوسکو و النا با وحشت و از پشت بام قصر با هلیکوپتر از دست مردم جان بدر بردند و به سمت کاخ تابستانی خود رفتند. ساعت ۱۳ رادیو و تلویزیون به دست مردم افتاد و «میرسا دنیسکو» شاعر دگراندیشی که در حبس خانگی بسر می‌برد در یک سخنرانی خبر فرار دیکتاتور را اعلام کرد. یک ساعت بعد ایون ایلیسکو خبر تشکیل «جبهه نجات ملی» را اعلام کرد.

سرگرد مالوتان خلبان هلی‌کوپتری که چائوشسکو و همسرش با آن موفق به فرار شدند پس از اینکه آگاه شد در پایتخت انقلاب شده‌است آنها را به بهانه اینکه بزودی مورد حمله پدافند هوائی قرار خواهند گرفت فریب داد و در نزدیکی اتوبان شماره هفت پیاده کرد.

محافظان زوج چائوشسکو جلوی دو اتومبیل را گرفتند تا از اتومبیلشان استفاده کنند. راننده اتومبیل دوم که یک دوچرخه ساز بود به آنها اطمینان داد که مرکز دفع آفات نباتی مخفیگاه خوبی برای آنها خواهد بود. اما رئیس اداره در انبار را قفل کرد و سپس به نیروهای ارتش اطلاع داد. پس از آن نیروهای ارتش به فرماندهی افسری به نام دینو، چائوشسکو و همسرش را به پادگان «تارگوویستر» منتقل کردند.

در روز ۲۴ دسامبر «جبههٔ نجات» تصمیم به محاکمه چائوشسکو گرفت. فردای آن روز، ۲۵ دسامبر، دادگاه نظامی تشکیل و زوج دیکتاتور در آنبه جرم «سوء استفاده از قدرت, خیانت به ملت رومانی و سرکوب و کشتار شهروندانی که تنها خواسته شان آزادی بود» به اعدام محکوم شدند. ساعت ۳ بعد ازظهر همان روز حکم از طریق تیرباران به اجرا درآمد و دو روز بعد فیلم اجرای حکم از تلویزیون های سراسر جهان پخش شد.


فیلمبردار در لحظات قبل از اعدام, تصویر را بر روی دستبند طلای گرانبهای همسر رئیس جمهور و صدر هیئت رئیسه حزب "کمونیست" رومانی زوم کرده بود که از پشت بسته شده بود.

دادستان در دادگاه به چائوشسکو گفته بود: "تو بهتر بود در همان ایران باقی می ماندی, جای تو در همان جا بود".

صحنه محاکمه و سپس تیرباران زوج دیکتاتور رومانی و مقاومت آنها قبل از اجرای حکم از تلویزیون های جهان پخش شد. نیکولای و النا چائوشسکو حتی تا آخرین لحظات قبل از تیرباران قادر به باورکردن این واقعیت نبودند که تومار حکومتشان به این سرعت درهم پیچیده شده است.


میهمان حکومت اسلامی قبل از تیرباران
چائوشسکو تنها مدت کوتاهی قبل از روز اعدامش بعنوان "رئیس جمهور رومانی" میهمان حکومت اسلامی ایران بود.

چائوسشکو در مسافرتش به ایران پس از دیدار با مقامات بلند پایه جمهوری اسلامی, از جمله علی اکبر هاشمی رفسنجانی رئیس جمهور و علی اکبر ولایتی وزیر امور خارجه, بر روی آرامگاه آیت الله خمینی بنیانگزار جمهوری اسلامی نیز تاج گل نهاد. اما تنها چند روز پس از این "ادای احترام" به آیت الله خمینی در مقابل دوربین تلویزیونهای جهانیان به همراه همسرش تیرباران شد.

نیکولای چائوشسکو در کنار علی اکبر ولایتی وزیر امور خارجه وقت در تهران

در پی این رسوایی سیاسی و اعتراضات شدید نسبت به دستگاه سیاست خارجی، جمشید گوهری سفیر وقت ایران در رومانی از کار خود برکنار و "همه کاسه کوزه ها بر سر او شکسته شد". در حکم برکناری سفیر صادر شده از سوی وزارت امور خارجه آمده بود:

"چون سفیر جمهوری اسلامی ایران در رومانی گزارش جامعی درباره اوضاع داخلی رومانی در آستانه سفر چائوشسکو به تهران نداشته است، از کار برکنار و وی برای توضیح به تهران فراخوانده می‌شود."


پس از اعدام نیکولای چائوشسکو تصاویر بازدید رسمی او از ایران بدون سرو صدا از همه جا حذف شد, چون اولین تاج گلی که یک رهبر منفور و معدوم کمونیست بر آرامگاه روح الله خمینی قرار داده بود دیگر جز رسوایی دارای ارزش دیگری نبود. چائوشسکو دیکتاتور رومانی تنها "رئیس جمهور" جهان بشمار می رود که بواسطه زمان طولانی حکومت دیکتاتوری اش هم میهمان رسمی پادشاه و ملکه ایران در زمان حکومت شاهنشاهی و هم میهمان حکومت اسلامی بوده است.

و چنین شد عاقبت دیکتاتوری که گرفتار خشم ملت خود گردید. پس از اعدام دیکتاتور نوبت به فرزندان و دیگر حامیان و سرکوب کنندگان خیزش آزادی خواهی رومانی رسید که یکی پس از دیگری به دستهای عدالت سپرده شدند.

از جمله "نیکو چائوشسکو" پسر ۳۸ ساله زوج دیکتاتور که او نیز بالافصله پس از فرار پردش دستگیر شد بواسطه جرائم متعدد در رابطه با نقض حقوق بشر که با سوء استفاده از موقعیت پدرش در دوران حکومت او مرتکب شده بود به ۲۰ سال زندان محکوم شد. «نیکو چائوشسکو» در سال ۱۹۹۲ بواسطه دلایل انسانی و بیماری اش از زندان آزاد شد و چهار سال بعد در سن ۴۵ سالگی درگذشت.



پس از اعدام زوج دیکتاتور رومانی, فیلم و تصاویری که از فقر, نکبت و گرسنگی مردم این کشور و بخصوص گزارشی از کودکان عقب مانده ای که زنجیر به پایشان در مدفوع خود غلط میزدند در جهان منتشر شد و تاثر دنیایی را برانگیخت. این در حالی بود که دیکتاتور کمونیست و خانواده اش از چنان زندگی تجملی بهره مند بودند که با زندگی پادشاهان نیز قابل مقایسه نبود.

نمایی از داخل قصر نیوکلای و النا چائوشسکو که تبدیل به موزه شده است

اینک نزدیک به ۳۰ سال پس از سرنگونی نیکولای و النا, مردم رومانی دارای دولتی دمکراتیک, کشوری آزاد و از اعضای اتحادیه اروپا هستند. آینده ای که حتی تصورش در دوران سیاه کمونیسم برای ملت رومانی غیر ممکن بود.

منبع: استکهلمیان

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

بس که این ملت خر است

مملکت در دست مشتی خائن غارتگر است بس که این ملت خر است حال روشنفکر بیچاره ز بد هم بد تر است بس که این ملت خر است مغزها له شد به زیر سم ملایان قم وای در عصر اتم صحبت عمامه و تسبیح و ریش و منبر است بس که این ملت خر است هر که حرفی زد ز آزادی دهانش دوختند جان ما را سوختند حرف حق این روز ها گویی گناه منکر است بس که این ملت خر است مملکت افسوس برگشته به صد ها سال پیش حرف عمامه است و ریش گوز من بر ریش هر چه شیخ در هر کشور است بس که این ملت خر است خاک شهر قم گمان داری بشر می پرورد تخم خر میپرورد زانکه هر سو شیخکی بر منبری در عرعر است بس که این ملت خر است ما که می دانیم حال شیخ ها در حجره ها وای بر احوال ما کز تف هم درسها ماتحتشان دائم تر است بس که این ملت خر است شیخ ریقویی که دائم بود دنبال لوات در پی فور و بساط با فلان پاره اش امروز یک شیر نر است بس که این ملت خر است وانکه خیک گنده اش پر بود دائم از عرق چونکه برگشته ورق پیش چشم ملت اکنون بهتر از پیغمبر است بس که این ملت خر است معده هر شیخ چون پ

اسناد شرارت و آدم فروشی محسن مخملباف

" محسن مخملباف " که در سال ۱۳۵۳ به همراه دو نفر دیگر، اقدام به  یورش تروریستی  با چاقو به پاسبان خیابان ایران (مرحوم شامبیاتی) می کنند، در درگیری با وی مجروح و دستگیر می شود. اینک مستندات پرونده ی مخملباف را به نقل از گزارش ساواک و نیز گزارش روزنامه ی اطلاعات در اختیار همگان می گزاریم. همچنین گواهی نزدیکان و قربانیان وی مبنی بر همکاریش با آدمخوار رژیم لاجوردی (فرنشین وقت زندان اوین)، در دستگیری و پرونده سازی برای مخالفان جمهوری اسلامی را نیز مورد بررسی قرار می دهیم. گزارش ساواک از دستگیری محسن مخملباف سازمان اطلاعات و امنيت كشور س. ا. و. ا. ک خيلی محرمانه گزارش بازجویی مشخصات متهم "محسن" فرزند "حسين"، شهرت مخملباف، شماره ی شناسنامه ۶۱۴۴۸ تهران، متولد ۱۳۳۶ تهران، شغل كارگر بازار (پسته ‌فروشی) مغازه ی لطفعليان، سرای پايدار، محل سكونت: تهران خيابان صفاری، كوچه ی يخچال، نبش كوچه، بالای لبنياتی، منزل اجاره‌ ای، مجرد، ميزان تحصيلات سوم متوسطه، دين اسلام، مذهب شيعه اثنا عشری، تابعيت دولت شاهنشاهي ايران، فاقد سابقه ی اتهامی و كيفری از نظر ضد امنيتی م

رونمایی از کس کش اعظم و وروره جادوی پاسدار قالیباف

چندی است که ویدیو کلیپ هایی از فردی منتشر می شود که دقیقن حرف دل رنج دیدگان و مردم ستم دیده ی ایران را می زند. او نقابی بر چهره زده است تا ماهیت درنده ی گرگش را پنهان سازد. "سید محید حسینی" از توله حرامزادگان الله پرست تازی باقی مانده از یورش الله پرستان عرب نخستین به کشورمان می باشد که هم اکنون با داغ اسلام اهریمنی بر دل و پیشانی دعاگوی خویش، سالیان سال است که مشاور مطبوعاتی و رسانه ای پاسدار "قالیباف" در شهرداری رژیم در تهران می باشد. فردی که سیل ارقام نجومی رد و بدل شده ی شهرداری و بده بستان ها و البته رانت خواری شخصی خودش از این موهبت سفره ی نکبت جمهوری اسلامی را دیده و هم از آن خوان پربرکت خمینی حرامزاده، بسیار نوشیده و چشیده. وی در یکی از ویدیو کلیپ هایی که از وی منتشر شده است، با حساب بر روی ساده لوحی مخاطبان خود در سیستان و بلوچستان، از احساسات انسانی آنها سو استفاده کرده و خود را در حالی هم آوا و همراه آنان و شریک درد و رنج و فقرشان جا می زند که تو گویی وی در همه ی این چهل سال عمر نکبتی که از ولایت فقیه گرفته، نه تنها روحش هم از فقر دهشتناک و فاحش د