رد شدن به محتوای اصلی

بنیان ما در آزادی میهن، اصل عدم تعرض متجاوزانه است

ما نمی توانیم به آنچه بدان تعلق داریم، به خاستگاه و ریشه ی خود متعرض شویم و بدان تجاوز کنیم. این یک اصل است.

بنیان ما در آزادی میهن، اصل عدم تعرض متجاوزانه است
"بُنا" یا "بن یا بنیان نیستی آفند"، همان پارسی فراز "اصل عدم تعرض یا تجاوز" (No Aggression Principle) است که یک مفهوم اخلاقی در فلسفه ی "باورمندی به آزادی فردی و آزادی اراده" (Libertarianism) می باشد و معنا و مفهوم آن اینست که نمی توان با قدرت قهریه و با به کار بردن زور و تجاوز، به موقعیت، سرزمین و... ایی دست یافت که هم اکنون به داد یا بیداد، در دست دیگری (غیر) است. این اصل، یک بنیان کلی و همه شمول (عام) در همه ی زمان ها و مکان ها می باشد.

این وعیده ای دینی نیست، بلکه یک رستگاری اخلاقی انسانیت است که تمدن انسانی بدان دست یافته و چنین نسخه ی گرانسنگی را برای ایجاد تمدن و پیوستگی تمدن بشری پیچیده است.

چنانچه به این سطح از خرد برسیم که نمی توانیم هتا خانه و کاشانه ی خود، که نه با یورش مستقیم دشمن خارجی، که با هم دستی عناصر خیانت پیشه و مزدور و به شکلی با واسطه، به معنای واقعی کلمه اشغال شده است، آن را آزاد نماییم، به درک این بنیان و اصل رسیده ایم. آنچه که تلاش ما در راه آزادی ایران عزیز است، سرفن و مطلقن، بستگی به اراده ی انفرادی تک تک ایرانیان و در نهایت آزادی اراده ی همسو شده ی همه ی ما در براندازی رژیم اهریمنی اسلامی دارد.

این مهم از آنجا جای توضیح و موشکافی دارد که این سخن پیشتر از زبان ولی عهد ایران شاهزاده "رضا پهلوی" هم بیان شده است.

اندیشه ی ما در آزادی میهن، نیازی به کاربرد زور و خشونت ندارد
در واقع، آنچه که ایشان تاکنون بر آن صحه گزاشته و در راستای آن به پیش رفته و برنامه های دقیق و پله به پله ی خویش را برای آزادی سرزمینمان به کار بسته است، اجرای همین بنیان و اصل در زمینه ی مبارزه و پیکار با جمهوری اسلامی بوده است که هدف از آن، نه تصرف و دست اندازی، نه تجاوز و تعرض و نه بیگانه پرستی و باژ به ابرقدرت ها دادن، که چیزی به جز نفس آزادی میهن به منظور ایجاد فرصت برای اراده های آزاد انفرادی و جمعی ایرانیان برای تشکیل و برپایی حکومت ملی با ارزش گیتی گرایی و یا سکولاریسم نبوده است.

این اصل مطلق، این بنیان نژاده، راهنمای ما در آزاد سازی میهن از یوغ ستمگران رژیم توده ای جمهوری اسلامی است.

بر اساس این اصل، همانگونه که پیشتر و بارها، از سوی شخص شاهزاده رضا پهلوی نیز بیان شده است، همه ی آنهایی که به گونه ای از گونه ها (نحوی از انحاء)، در تجاوز و تعرض و یورش به ایران عزیز هم دست بوده و نقش آمر یا عامل را بازی کرده اند، به ذات خود، از آنجا که به این بنیان و اصل باورمند نمی باشند، نمی توانند و دارای این حق نمی باشند که در راه آزادی میهن گام بردارند.

آنچه که اراده ی آزاد ایرانیان خوانده می شود، آزادی تک تک ایرانیان در میل به این اخلاق
در زمینه ی سیاست است که بیان می دارد، اراده ی تک تک ایرانیان در سرنوشت خود و
آینده ی کشور، تنها اصل تعیین کننده و اجرایی است
آنچه که گروهک های تروریستی و تجزیه طلب فداییان و مجاهدین خلق، گروهک های قومگرا، واگرا و تجزیه طلب پانکرد و پان عرب و پانترک و پان... و آنچه که گروهک ها و سازمان های دست نشانده و مزدور و نفوذی ناخوانده، همچون جبهه ی ملی و نهضت آزادی و حزب خائن توده و سازمان پان ایرانیسم حکومتی و... تا به امروز مرتکب آن شده اند، چیزی به جز تجاوز و تعرض به این بنیان و اصل نبوده است و از اینرو، این سازمان ها و نهادها و گروهک ها، نه تنها اکنون حق مطالبه ی آزادی میهن را ندارند، که بر اساس پیشینه ی خیانت ورزانه و تاریک خود، حق عرض اندام در فردای ایران آزاد را نیز نخواهند داشت.

کشور و تاریخ ما، دیگر نیازی به مزدوران روسیه (کمونیست های توده ای) و مزدوران انگل ستان و وابستگان آمریکاییشان در حزب ایران ستیز دمکرات آمریکا را ندارد. ما به میهن پرستان ایرانی نیازمندیم.

اندیشه ی ما، همه باید اندیشه ی آزادی و دادگری و استیناف و احقاق حقوق تک تک ایرانیان برای نسل های کنونی و آینده سازان کشور باشد. درجه ی باورمندی ما به این بنیان و اصل، یعنی بنیان نیستی آفند، تا بدان حد است که تنها اپوزوسیون راستین کشور یعنی پادشاهی خواهان هوادار شاهزاده رضا پهلوی، هتا حاضر به همکاری با اسراییل در جهت افشای ماهیت خرابکارانه و دژخیمانه ی جمهوری اسلامی در جهت میل به دستیابی بمب اتمی هم نشده اند و این رفتار، بازتاب باورمندی کرداری نسبت به این بنیان اخلاقی است.

چنانچه اخلاق را از سیاست جدا کرده و آن را به کناری بگزاریم، بی درنگ در صفوف رنگارنگ متجاوزان و خونخواران تاریخ و خائنان به ایران عزیز قرار خواهیم گرفت.

شاهزاده رضا پهلوی:
حق را باید با اراده ی ملی پس گرفت
چشم بیدار زمانه، خواب های آشفته ای را برای پیروانش تدارک دیده است. این بینایی که متعلق به جبهه ی کوران و انتقام جویان می باشد، نه باوری به انسانیت و نه آویژه و مهری به ایران دارد. هر آنچه که جناح تاریک اندیش بدان دست انداخته و حریصانه و متجاوزانه بدان نگریسته است، یکسره نابود و پریشان شده و به سیه روزی و نکبت و بدبختی درافتاده است.

ما هرگز خواهان براندازی جمهوری اسلامی به بهای جنگ و نابودی کشور نبوده و نیستیم. ما خواهان براندازی جمهوری اسلامی به دست خود ایرانیان هستیم که اراده ی شان را در این راستا، یکپارچه و یک دست کرده باشند، زیرا ما نمی توانیم به خانه و کاشانه ی نیاکانی خود و به هم میهنان و فرهنگ و تمدن خود، تجاوز کرده، با دشمن مسلح و دژخیم هم کاسه و هم دست شویم و علیه ریشه و تبار و بنیان خود، با روشی قهر آمیز و متجاوزانه، مرتکب نبایدها شویم.

بر همه ی هم اندیشان و خردشنوان بایسته است که توضیحات آمده در این دفتر را که نیست جز تبیین راه و منش شاهزاده رضا پهلوی، به مورد اشتراک بگزارند تا پیام خود را هر چه بیشتر به روان و اندیشه ی هم میهنان رسانده و تخم سخن را پراکنده باشیم.

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

بس که این ملت خر است

مملکت در دست مشتی خائن غارتگر است بس که این ملت خر است حال روشنفکر بیچاره ز بد هم بد تر است بس که این ملت خر است مغزها له شد به زیر سم ملایان قم وای در عصر اتم صحبت عمامه و تسبیح و ریش و منبر است بس که این ملت خر است هر که حرفی زد ز آزادی دهانش دوختند جان ما را سوختند حرف حق این روز ها گویی گناه منکر است بس که این ملت خر است مملکت افسوس برگشته به صد ها سال پیش حرف عمامه است و ریش گوز من بر ریش هر چه شیخ در هر کشور است بس که این ملت خر است خاک شهر قم گمان داری بشر می پرورد تخم خر میپرورد زانکه هر سو شیخکی بر منبری در عرعر است بس که این ملت خر است ما که می دانیم حال شیخ ها در حجره ها وای بر احوال ما کز تف هم درسها ماتحتشان دائم تر است بس که این ملت خر است شیخ ریقویی که دائم بود دنبال لوات در پی فور و بساط با فلان پاره اش امروز یک شیر نر است بس که این ملت خر است وانکه خیک گنده اش پر بود دائم از عرق چونکه برگشته ورق پیش چشم ملت اکنون بهتر از پیغمبر است بس که این ملت خر است معده هر شیخ چون پ

اسناد شرارت و آدم فروشی محسن مخملباف

" محسن مخملباف " که در سال ۱۳۵۳ به همراه دو نفر دیگر، اقدام به  یورش تروریستی  با چاقو به پاسبان خیابان ایران (مرحوم شامبیاتی) می کنند، در درگیری با وی مجروح و دستگیر می شود. اینک مستندات پرونده ی مخملباف را به نقل از گزارش ساواک و نیز گزارش روزنامه ی اطلاعات در اختیار همگان می گزاریم. همچنین گواهی نزدیکان و قربانیان وی مبنی بر همکاریش با آدمخوار رژیم لاجوردی (فرنشین وقت زندان اوین)، در دستگیری و پرونده سازی برای مخالفان جمهوری اسلامی را نیز مورد بررسی قرار می دهیم. گزارش ساواک از دستگیری محسن مخملباف سازمان اطلاعات و امنيت كشور س. ا. و. ا. ک خيلی محرمانه گزارش بازجویی مشخصات متهم "محسن" فرزند "حسين"، شهرت مخملباف، شماره ی شناسنامه ۶۱۴۴۸ تهران، متولد ۱۳۳۶ تهران، شغل كارگر بازار (پسته ‌فروشی) مغازه ی لطفعليان، سرای پايدار، محل سكونت: تهران خيابان صفاری، كوچه ی يخچال، نبش كوچه، بالای لبنياتی، منزل اجاره‌ ای، مجرد، ميزان تحصيلات سوم متوسطه، دين اسلام، مذهب شيعه اثنا عشری، تابعيت دولت شاهنشاهي ايران، فاقد سابقه ی اتهامی و كيفری از نظر ضد امنيتی م

رونمایی از کس کش اعظم و وروره جادوی پاسدار قالیباف

چندی است که ویدیو کلیپ هایی از فردی منتشر می شود که دقیقن حرف دل رنج دیدگان و مردم ستم دیده ی ایران را می زند. او نقابی بر چهره زده است تا ماهیت درنده ی گرگش را پنهان سازد. "سید محید حسینی" از توله حرامزادگان الله پرست تازی باقی مانده از یورش الله پرستان عرب نخستین به کشورمان می باشد که هم اکنون با داغ اسلام اهریمنی بر دل و پیشانی دعاگوی خویش، سالیان سال است که مشاور مطبوعاتی و رسانه ای پاسدار "قالیباف" در شهرداری رژیم در تهران می باشد. فردی که سیل ارقام نجومی رد و بدل شده ی شهرداری و بده بستان ها و البته رانت خواری شخصی خودش از این موهبت سفره ی نکبت جمهوری اسلامی را دیده و هم از آن خوان پربرکت خمینی حرامزاده، بسیار نوشیده و چشیده. وی در یکی از ویدیو کلیپ هایی که از وی منتشر شده است، با حساب بر روی ساده لوحی مخاطبان خود در سیستان و بلوچستان، از احساسات انسانی آنها سو استفاده کرده و خود را در حالی هم آوا و همراه آنان و شریک درد و رنج و فقرشان جا می زند که تو گویی وی در همه ی این چهل سال عمر نکبتی که از ولایت فقیه گرفته، نه تنها روحش هم از فقر دهشتناک و فاحش د