رد شدن به محتوای اصلی

برخی بلند پایگان حزب کارگر بریتانیا، خواهان برکناری سرکرده ی یهودستیز و تروریست پرور خود شدند

پس از آنکه درباره ی شماری از اظهارات یهود ستیزانه ی سرکرده ی حزب کارگر بریتانیا پرده برداشته شد و شماری از اظهارات او در پشتیبانی از تروریسم الله پرستان فلستینی، علیه اسراییل افشا گشت، شماری از مقامات ارشد حزب کارگر قصد دارند برای برکناری "جرمی کربین" (Jeremy Corbin) از رهبری حزب اقدام کنند.


کربین تاکنون بارها اظهارات یهود ستیزانه داشته و علیه اسراییل سخن گفته است. در هفته های گزشته، شماری از این سخنان انتشار یافت و همچنین آشکار شد که رهبر کنونی حزب کارگر بریتانیا، چند سال پیش در کنار گور تروریست های الله پرست فلستینی که حدود پنجاه سال پیش، ورزشکاران اسراییلی را در المپیاد مونیخ کشتند، حضور یافته و یک حلقه ی بزرگ گل روی گور آنها قرار داده است.

با این همه، برکناری جرمی کربین از رهبری حزب کارگر، کار ساده ای نیست. مستقیم ترین راهی که وجود دارد، برگزاری دوباره ی انتخابات درون حزبی برای گزینش رهبر تازه می باشد. برای رسیدن به این هدف، باید شمار بسیاری از دست اندرکاران حزب کارگر را به لزوم آن معتقد ساخت.

راه دوم آن است که در مجمع عمومی حزب، پیشنهاد رای بی اعتماد به کربین مطرح گردد و از تصویب بگزرد.

برخی بلندپایگان حزب کارگر که از این رفتارهای رهبر خود بسیار خشمگین هستند، می گویند که اگر این راهکارها موثر نیفتد، تنها راهی که برایشان می ماند، آنست که از حزب کارگر کناره گیری کنند و حزب دیگری بر پا سازند که جرمی کربین را حق ورود به آن، نباشد.

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

بس که این ملت خر است

مملکت در دست مشتی خائن غارتگر است بس که این ملت خر است حال روشنفکر بیچاره ز بد هم بد تر است بس که این ملت خر است مغزها له شد به زیر سم ملایان قم وای در عصر اتم صحبت عمامه و تسبیح و ریش و منبر است بس که این ملت خر است هر که حرفی زد ز آزادی دهانش دوختند جان ما را سوختند حرف حق این روز ها گویی گناه منکر است بس که این ملت خر است مملکت افسوس برگشته به صد ها سال پیش حرف عمامه است و ریش گوز من بر ریش هر چه شیخ در هر کشور است بس که این ملت خر است خاک شهر قم گمان داری بشر می پرورد تخم خر میپرورد زانکه هر سو شیخکی بر منبری در عرعر است بس که این ملت خر است ما که می دانیم حال شیخ ها در حجره ها وای بر احوال ما کز تف هم درسها ماتحتشان دائم تر است بس که این ملت خر است شیخ ریقویی که دائم بود دنبال لوات در پی فور و بساط با فلان پاره اش امروز یک شیر نر است بس که این ملت خر است وانکه خیک گنده اش پر بود دائم از عرق چونکه برگشته ورق پیش چشم ملت اکنون بهتر از پیغمبر است بس که این ملت خر است معده هر شیخ چون پ

اسناد شرارت و آدم فروشی محسن مخملباف

" محسن مخملباف " که در سال ۱۳۵۳ به همراه دو نفر دیگر، اقدام به  یورش تروریستی  با چاقو به پاسبان خیابان ایران (مرحوم شامبیاتی) می کنند، در درگیری با وی مجروح و دستگیر می شود. اینک مستندات پرونده ی مخملباف را به نقل از گزارش ساواک و نیز گزارش روزنامه ی اطلاعات در اختیار همگان می گزاریم. همچنین گواهی نزدیکان و قربانیان وی مبنی بر همکاریش با آدمخوار رژیم لاجوردی (فرنشین وقت زندان اوین)، در دستگیری و پرونده سازی برای مخالفان جمهوری اسلامی را نیز مورد بررسی قرار می دهیم. گزارش ساواک از دستگیری محسن مخملباف سازمان اطلاعات و امنيت كشور س. ا. و. ا. ک خيلی محرمانه گزارش بازجویی مشخصات متهم "محسن" فرزند "حسين"، شهرت مخملباف، شماره ی شناسنامه ۶۱۴۴۸ تهران، متولد ۱۳۳۶ تهران، شغل كارگر بازار (پسته ‌فروشی) مغازه ی لطفعليان، سرای پايدار، محل سكونت: تهران خيابان صفاری، كوچه ی يخچال، نبش كوچه، بالای لبنياتی، منزل اجاره‌ ای، مجرد، ميزان تحصيلات سوم متوسطه، دين اسلام، مذهب شيعه اثنا عشری، تابعيت دولت شاهنشاهي ايران، فاقد سابقه ی اتهامی و كيفری از نظر ضد امنيتی م

رونمایی از کس کش اعظم و وروره جادوی پاسدار قالیباف

چندی است که ویدیو کلیپ هایی از فردی منتشر می شود که دقیقن حرف دل رنج دیدگان و مردم ستم دیده ی ایران را می زند. او نقابی بر چهره زده است تا ماهیت درنده ی گرگش را پنهان سازد. "سید محید حسینی" از توله حرامزادگان الله پرست تازی باقی مانده از یورش الله پرستان عرب نخستین به کشورمان می باشد که هم اکنون با داغ اسلام اهریمنی بر دل و پیشانی دعاگوی خویش، سالیان سال است که مشاور مطبوعاتی و رسانه ای پاسدار "قالیباف" در شهرداری رژیم در تهران می باشد. فردی که سیل ارقام نجومی رد و بدل شده ی شهرداری و بده بستان ها و البته رانت خواری شخصی خودش از این موهبت سفره ی نکبت جمهوری اسلامی را دیده و هم از آن خوان پربرکت خمینی حرامزاده، بسیار نوشیده و چشیده. وی در یکی از ویدیو کلیپ هایی که از وی منتشر شده است، با حساب بر روی ساده لوحی مخاطبان خود در سیستان و بلوچستان، از احساسات انسانی آنها سو استفاده کرده و خود را در حالی هم آوا و همراه آنان و شریک درد و رنج و فقرشان جا می زند که تو گویی وی در همه ی این چهل سال عمر نکبتی که از ولایت فقیه گرفته، نه تنها روحش هم از فقر دهشتناک و فاحش د