رد شدن به محتوای اصلی

توحشی به نام اسلام و اهریمنی به نام خمینی: "جهنمی بر روی زمین"

جنایات رژیم خمینی که کلیت آن بر همه ی آزاد اندیشان و دوستداران میهن آشکار است، دارای ریشه هایی قرآنی و استعماری می باشد که کمتر مورد توجه و واکاوی دقیق از سوی مردم قرار گرفته است؛ هر چند این جنایات و پشتیبانی های جهانی از آن که به شکل پیوسته و از سده ها پیش انجام می شده است، در کشور ما تخم انگلی به نام "دستگاه فقه دینی" را کاشته است که نتیجه ی آن همه بازی های استعماری و سرکوب و جلوگیری از پیشرفت در دانش و تمدن نوین، به شکل سید حرامزاده ای به نام خمینی به ثمر رسید.


"توحشی به نام اسلام و اهریمنی به نام خمینی: "جهنمی بر روی زمین"" عنوان کتابی است که پرتوی اجمالی بر این توطئه ها می افکند. در این کتاب از مندرجات منابعی بهره برداری شده است که پیشتر به شکلی پراکنده در دسترس آویژه مندان قرار گرفته بود، اما تلاش شده که در راستای عنوان کتاب، از طیف گسترده ای از جستارهای آنان استفاده کرده و در یک جا به خوانندگان گفته شود.

این کتاب نخستین کتاب روشنگرانه علیه خمینی و دار و دسته اش نیست، اما ضمن گفتن سخنانی تازه، به مواردی می پردازد که از لحاظ بیان جزییات و اهمیتشان، بازنقل و بازفراوری شده و به عنوان بسته ای کامل دست کم از حیث معرفی این دیو، توانسته باشد مسئولیت روشنگرانه ی خود را انجام داده باشد.

منابعی که از برای نوشتار این کتاب مورد بهره برداری قرار گرفته اند، در ستون سمت چپ وبلاگ و همچنین در این بخش قابل دسترسی و بارگیری هستند.

نوشتار این کتاب در بهار ۲۵۷۴ آغاز شد، اما به دلیل مشغولیت به نوشتار دیگر کتاب ها، پایان آن تا هم اکنون به تعویق افتاده بود که هم اکنون خوشبختم که این دفتر، سرانجام پس از ۲ سال به شکلی رایگان در دسترس اهل کتاب قرار می گیرد.

در راستای ارائه ی این اثر، به ایجاد یک بایگانی برای کتاب های ممنوعه ی سیاسی نیز همت شده است که امیدوارم به تدریج آن را تکمیل کنم. دوستانی که چنین کتاب هایی را در اختیار دارند یا می شناسند، نهایت مرحمت خود را می کنند اگر آن را یا به من معرفی کنند یا برایم بفرستند تا در این بخش جای گیرد.

امیدوارم مطالعه ی این کتاب، بتواند ذهن های بیشتری را نسبت به "توحش اسلام و دیو خمینی" باز و یا بازتر کند. جهت بارگیری این کتاب می توانید به ستون سمت چپ وبلاگ رفته و در زیر بخش "آثار من" آن را بیابید و یا مستقیمن بر روی این پیوند فشار دهید.

داریوش افشار
زمستان ۲۵۷۶

همین جستار در کیهان سوئد

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

بس که این ملت خر است

مملکت در دست مشتی خائن غارتگر است بس که این ملت خر است حال روشنفکر بیچاره ز بد هم بد تر است بس که این ملت خر است مغزها له شد به زیر سم ملایان قم وای در عصر اتم صحبت عمامه و تسبیح و ریش و منبر است بس که این ملت خر است هر که حرفی زد ز آزادی دهانش دوختند جان ما را سوختند حرف حق این روز ها گویی گناه منکر است بس که این ملت خر است مملکت افسوس برگشته به صد ها سال پیش حرف عمامه است و ریش گوز من بر ریش هر چه شیخ در هر کشور است بس که این ملت خر است خاک شهر قم گمان داری بشر می پرورد تخم خر میپرورد زانکه هر سو شیخکی بر منبری در عرعر است بس که این ملت خر است ما که می دانیم حال شیخ ها در حجره ها وای بر احوال ما کز تف هم درسها ماتحتشان دائم تر است بس که این ملت خر است شیخ ریقویی که دائم بود دنبال لوات در پی فور و بساط با فلان پاره اش امروز یک شیر نر است بس که این ملت خر است وانکه خیک گنده اش پر بود دائم از عرق چونکه برگشته ورق پیش چشم ملت اکنون بهتر از پیغمبر است بس که این ملت خر است معده هر شیخ چون پ

اسناد شرارت و آدم فروشی محسن مخملباف

" محسن مخملباف " که در سال ۱۳۵۳ به همراه دو نفر دیگر، اقدام به  یورش تروریستی  با چاقو به پاسبان خیابان ایران (مرحوم شامبیاتی) می کنند، در درگیری با وی مجروح و دستگیر می شود. اینک مستندات پرونده ی مخملباف را به نقل از گزارش ساواک و نیز گزارش روزنامه ی اطلاعات در اختیار همگان می گزاریم. همچنین گواهی نزدیکان و قربانیان وی مبنی بر همکاریش با آدمخوار رژیم لاجوردی (فرنشین وقت زندان اوین)، در دستگیری و پرونده سازی برای مخالفان جمهوری اسلامی را نیز مورد بررسی قرار می دهیم. گزارش ساواک از دستگیری محسن مخملباف سازمان اطلاعات و امنيت كشور س. ا. و. ا. ک خيلی محرمانه گزارش بازجویی مشخصات متهم "محسن" فرزند "حسين"، شهرت مخملباف، شماره ی شناسنامه ۶۱۴۴۸ تهران، متولد ۱۳۳۶ تهران، شغل كارگر بازار (پسته ‌فروشی) مغازه ی لطفعليان، سرای پايدار، محل سكونت: تهران خيابان صفاری، كوچه ی يخچال، نبش كوچه، بالای لبنياتی، منزل اجاره‌ ای، مجرد، ميزان تحصيلات سوم متوسطه، دين اسلام، مذهب شيعه اثنا عشری، تابعيت دولت شاهنشاهي ايران، فاقد سابقه ی اتهامی و كيفری از نظر ضد امنيتی م

رونمایی از کس کش اعظم و وروره جادوی پاسدار قالیباف

چندی است که ویدیو کلیپ هایی از فردی منتشر می شود که دقیقن حرف دل رنج دیدگان و مردم ستم دیده ی ایران را می زند. او نقابی بر چهره زده است تا ماهیت درنده ی گرگش را پنهان سازد. "سید محید حسینی" از توله حرامزادگان الله پرست تازی باقی مانده از یورش الله پرستان عرب نخستین به کشورمان می باشد که هم اکنون با داغ اسلام اهریمنی بر دل و پیشانی دعاگوی خویش، سالیان سال است که مشاور مطبوعاتی و رسانه ای پاسدار "قالیباف" در شهرداری رژیم در تهران می باشد. فردی که سیل ارقام نجومی رد و بدل شده ی شهرداری و بده بستان ها و البته رانت خواری شخصی خودش از این موهبت سفره ی نکبت جمهوری اسلامی را دیده و هم از آن خوان پربرکت خمینی حرامزاده، بسیار نوشیده و چشیده. وی در یکی از ویدیو کلیپ هایی که از وی منتشر شده است، با حساب بر روی ساده لوحی مخاطبان خود در سیستان و بلوچستان، از احساسات انسانی آنها سو استفاده کرده و خود را در حالی هم آوا و همراه آنان و شریک درد و رنج و فقرشان جا می زند که تو گویی وی در همه ی این چهل سال عمر نکبتی که از ولایت فقیه گرفته، نه تنها روحش هم از فقر دهشتناک و فاحش د