رد شدن به محتوای اصلی

بهره برداری و بهره کشی جمهوری اسلامی از نوجوانان در جنگ

رژیم ولایت فقیه که بر اساس فقه اسلامی، دیه ی خون فرد مقتول را با حیوان سنجیده و ملاک این ارزیابی برای این امور قضایی این رژیم، “تعداد شتر” می باشد، دارای مرامی مذهبی می باشد که از دید اعتقادی به سرکردگان رژیم و پیروانش این اجازه را می دهد تا بتوانند بدون دغدغه ی وجدانی و عاطفی، از جان انسان ها بهره کشی کنند. در این میان، جان انسان مومنی که با میزان تعداد شتر سنجیده می شود، در صورت مرگ در هنگام کشت و کشتار و جنگ یا هر آنچه که در راه اسلام و قرآن تبیین شده باشد، “شهادت” محسوب گشته و فرد مومن مستقیمن به بهشت رهسپار می گردد.

پوشینه ی پشت کتاب اعتراض
در این راستا، رژیم اسلامی حاکم بر ایران، از معیارهای حقوق بشر و پیمان نامه ی حقوق کودکان پیروی نکرده و با تشویق و جذب نیروهای نظامی به عنوان “کودک سرباز”، مرتکب “جنایت جنگی” شده است.

کودکان ۱۱ سال به بالا از سوی مساجد جذب می شدند که البته مستقیما قشر مذهبی و مستضعف و کم درآمد و فقیر جامعه را هدف می گیرد. در این هنگام، کودکانی که در اثر داشتن خانواده هایی مذهبی و بُر خوردن در فرهنگ و محیطی آلوده به مذهب انقلابی، در حالی جذب به اصطلاح “بسیج نوجوانان” می شدند که فرزندان سرکردگان رژیم در بهترین شرایط زیسته و هتا برای خوش گزرانی و یا تحصیل راهی کشورهای اروپایی و آمریکا می شدند.

با این حال، اقدام به تشویق و گرفتن کودک سرباز، به عنوان یکی از جنایت های جنگی و تاریخی جمهوری اسلامی مطرح است که تاکنون در هازمان ایرانی در درون مرز، هیچ واکنش منفی ایی را برنینگیخته است و این این خونریزی و جوان کشی هم در حال فراموشی است و هم تبدیل به یک رویه ی سازمان دهی شده است.

از همان آغاز، ولایت فقیه این جنبه از رفتارهای ضد انسانی خود را در قالب درس و پس از جنگ تئوریزه کرد و برای زنده نگاه داشتن این آتش، در مدارس آغاز به تدریس درسی با عنوان “آمادگی دفاعی” داد. هدف از این برنامه، مغزشویی کودکان در سنین راهنمایی بود تا از لحاظ روانی، آنها را آماده ی پذیرش خشونت در قالب نیرویی شبه نظامی موسوم به “مقاومت بسیج” کند. در این درس ها به کودکان دوره ها و اموری را آموزش می دادند که هر سربازی در دوران آموزشی خود در پادگان می آموزد. در این راستا، هتا در تشکیل صفوف الزامی انظباطی در مدرسه ها، کودکان مجبور بودند که به شیوه ای نظامی، “از جلو نظام” دهند تا شرایط محیط پادگانی برای کودکان معصوم فراهم شود و ذهنیت آنان برای جذب در نهادهای تروریستی ایی همچون بسیج و سپاه، آماده گردد.


مردم ایران که از دید اعتقادی مسلمان بوده و هویت اسلامی خود را در دیوی به نام خمینی می جستند، با اعتماد به دستگاه دین فروش ولایت فقیه و به کنار نهادن خرد و عشق به فرزندان خود، اجازه دادند تا نهادهای رژیم ذهن کودکان و خانواده هایشان را دستکاری کرده و آنها را به پذیرش این امر محکوم کند که نجات ایران و انقلابی که انجام شده است، در دست آنان و طبقه ی مستضعفی است که بار انجام آن انقلاب را بر دوشش گزاشته اند. با این رویکرد، خانواده های بسیاری خودخواسته فرزندان پسر نوجوان خود را به بسیج محلات در مساجد فرستادند که بیشتر این کودکان یا در جنگ کشته شدند یا به اسارت دشمن درآمدند. نتیجه آنکه، خشونت در این بعد نیز در جامعه ی ایرانی نهادینه شد و با بازی با باورهای مذهبی مردم، خمینی توانست تا آینده ی خانواده هایی که آنها را “مستضعف” می خواند، از آنها بگیرد. جالب اینست که خمینی بر اساس نص صریح قرآن، به مردمی که آنها را مستضعف و ستم کشیده خطاب می کرد، هزاران وعده ی نان و آب داده بود و اینکه آینده ی بسیار خوبی برایشان خواهد ساخت.

حسن جنگجو که بر خلاف خواست خود و به اصرار پدر در جنگ حضور یافت
از اینرو این جنایت صرفا دارای بعدی اسلامی و اعتقادی نیست، بلکه یک جنایت سازمان دهی شده و در واقع یک نسل کشی خاموش نیز هست که رژیم به شکلی سازمان یافته و مهندسی و مطالعه شده آن را انجام داده و همچنان ادامه می دهد؛ و از آنجا که گله های اوباش سپاهی و مزدوران فکل کراواتی خمینی زاده، درک و سواد چنین مطالعاتی را نداشته اند، باید رد پای این توطئه علیه نوجوانان ایرانی را دارای ریشه ای خارجی دانست که از پیش طراحی شده بوده است. یعنی طرحی که کودکان این نسل از مردم انقلاب زده که چشم و گوش بسته به خمینی باورمند شده اند را به این چالش بکشد که نوجوانان خود را به جای مدرسه، بازی، هنر آموزی و آموزش های اخلاقی، نشاط آور و...، راهی پادگان ها و بسیج مساجد و سپس قربانگاه های خط مقدم کنند.

این مغزشویی و این جنایت، در نوع خود بسیار قابل بررسی و دهشتناک است.

همین جستار در کیهان سوئد

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

بس که این ملت خر است

مملکت در دست مشتی خائن غارتگر است بس که این ملت خر است حال روشنفکر بیچاره ز بد هم بد تر است بس که این ملت خر است مغزها له شد به زیر سم ملایان قم وای در عصر اتم صحبت عمامه و تسبیح و ریش و منبر است بس که این ملت خر است هر که حرفی زد ز آزادی دهانش دوختند جان ما را سوختند حرف حق این روز ها گویی گناه منکر است بس که این ملت خر است مملکت افسوس برگشته به صد ها سال پیش حرف عمامه است و ریش گوز من بر ریش هر چه شیخ در هر کشور است بس که این ملت خر است خاک شهر قم گمان داری بشر می پرورد تخم خر میپرورد زانکه هر سو شیخکی بر منبری در عرعر است بس که این ملت خر است ما که می دانیم حال شیخ ها در حجره ها وای بر احوال ما کز تف هم درسها ماتحتشان دائم تر است بس که این ملت خر است شیخ ریقویی که دائم بود دنبال لوات در پی فور و بساط با فلان پاره اش امروز یک شیر نر است بس که این ملت خر است وانکه خیک گنده اش پر بود دائم از عرق چونکه برگشته ورق پیش چشم ملت اکنون بهتر از پیغمبر است بس که این ملت خر است معده هر شیخ چون پ

اسناد شرارت و آدم فروشی محسن مخملباف

" محسن مخملباف " که در سال ۱۳۵۳ به همراه دو نفر دیگر، اقدام به  یورش تروریستی  با چاقو به پاسبان خیابان ایران (مرحوم شامبیاتی) می کنند، در درگیری با وی مجروح و دستگیر می شود. اینک مستندات پرونده ی مخملباف را به نقل از گزارش ساواک و نیز گزارش روزنامه ی اطلاعات در اختیار همگان می گزاریم. همچنین گواهی نزدیکان و قربانیان وی مبنی بر همکاریش با آدمخوار رژیم لاجوردی (فرنشین وقت زندان اوین)، در دستگیری و پرونده سازی برای مخالفان جمهوری اسلامی را نیز مورد بررسی قرار می دهیم. گزارش ساواک از دستگیری محسن مخملباف سازمان اطلاعات و امنيت كشور س. ا. و. ا. ک خيلی محرمانه گزارش بازجویی مشخصات متهم "محسن" فرزند "حسين"، شهرت مخملباف، شماره ی شناسنامه ۶۱۴۴۸ تهران، متولد ۱۳۳۶ تهران، شغل كارگر بازار (پسته ‌فروشی) مغازه ی لطفعليان، سرای پايدار، محل سكونت: تهران خيابان صفاری، كوچه ی يخچال، نبش كوچه، بالای لبنياتی، منزل اجاره‌ ای، مجرد، ميزان تحصيلات سوم متوسطه، دين اسلام، مذهب شيعه اثنا عشری، تابعيت دولت شاهنشاهي ايران، فاقد سابقه ی اتهامی و كيفری از نظر ضد امنيتی م

رونمایی از کس کش اعظم و وروره جادوی پاسدار قالیباف

چندی است که ویدیو کلیپ هایی از فردی منتشر می شود که دقیقن حرف دل رنج دیدگان و مردم ستم دیده ی ایران را می زند. او نقابی بر چهره زده است تا ماهیت درنده ی گرگش را پنهان سازد. "سید محید حسینی" از توله حرامزادگان الله پرست تازی باقی مانده از یورش الله پرستان عرب نخستین به کشورمان می باشد که هم اکنون با داغ اسلام اهریمنی بر دل و پیشانی دعاگوی خویش، سالیان سال است که مشاور مطبوعاتی و رسانه ای پاسدار "قالیباف" در شهرداری رژیم در تهران می باشد. فردی که سیل ارقام نجومی رد و بدل شده ی شهرداری و بده بستان ها و البته رانت خواری شخصی خودش از این موهبت سفره ی نکبت جمهوری اسلامی را دیده و هم از آن خوان پربرکت خمینی حرامزاده، بسیار نوشیده و چشیده. وی در یکی از ویدیو کلیپ هایی که از وی منتشر شده است، با حساب بر روی ساده لوحی مخاطبان خود در سیستان و بلوچستان، از احساسات انسانی آنها سو استفاده کرده و خود را در حالی هم آوا و همراه آنان و شریک درد و رنج و فقرشان جا می زند که تو گویی وی در همه ی این چهل سال عمر نکبتی که از ولایت فقیه گرفته، نه تنها روحش هم از فقر دهشتناک و فاحش د