رد شدن به محتوای اصلی

آشنایی مختصر با هنری کیسینجر

هنری کیسینجر زاده ی ۱۹۲۳ یک یهودی زاده در آلمان است که پس از پناهندگی در آمریکا به سال ۱۹۴۳ به همراه خانواده اش در پی فرار از آلمان نازی، در ایالات متحده به جایگاه های بزرگ سیاسی، امنیتی و... دست یافت.


- مذاکرات کاهش سلاح های اتمی میان شوروی و ایالات متحده که به پیمان نمک (Salt) نامور گشت. (۱۹۷۲-۱۹۶۹)؛ اما این در حالی است که: او آغازگر یک جنگ اتمی جعلی به منظور پیشبرد نظریه ی بازی منحرف شخصی خود بود. او در حالی مرد ایده ها در در دل سیاست های راهبردی آمریکا بود که با بی رحمی مرتکب جنایات جهانی می شد.

- آغاز روابط ی سیاسی با چین در سال ۱۹۷۲ با کلید زدن دیپلماسی مهبانگ؛ این در حالی است که آغازگر این سیاست نیکسون بود و بیش از این بسیاری از مذاکراتی که وی با چینی ها در پکن کرده بود را تا سال ها پنهان نگاه داشت. یک توتئه شکل گرفته بود که لازم بود مردم جهان و در صدر آنها دولت ها و کشورهای دیگر از آن آگاه نشوند تا به حسب ایجاد شرایط مناسب زمانی، مکانی و امکاناتی و به دست آوردن موقعیت مورد نظر، آنها را خود اعلام کنند و اینگونه است که عملن جهان در کار انجام شده قرار می گیرد. طرف چینی به همان اندازه ی کیسینجر، پنهانکار و توتئه پرداز است. او در دوره ی نیکسون وزیر امور خارجه بود. مشاور امنیت ملی نیز بود.

یکی از نشانه های دیکتاتوری و فاشیسم اینست که قدرت را متمرکز کنند. هنری کیسینجر تا آنجا که توانسته قدرت را در مهوریت خودش و دفتر کارش تمرکز داده:

- نقش موثر در پایان یافتن جنگ ویتنام.

- کیسینجر کسی است که در نامه به اوباما درباره ی ایران به موارد زیر اشاره کرد:

۱. ایران از بابت سرنگونی قذافی قدرتمند خواهد شد، چون فکر می کند رفتار قذافی در برابر آمریکا غلط بود و او دارد مسیر درست را می رود.

۲. پشتیبانی از اسلام پنیری به جای اسلام تاریخی.

۳. با توجه به منافع بسیار آمریکا در خاورمیانه، رفتار آمریکا در بحران های کشورهای منطقه باید بر اساس هویت شخصی و فرهنگی و تاریخ کشور رفتار کنیم.

- امروزه رویه ای از سیاست به نام او سکه زده شده است که آن را “واقعیت گرایی کیسینجری” می نامند و در واقع او یک واقعیت گرای سبکمند است، یعنی ارزیابی های غیر احساسی را در منافع ملی لحاظ می کند.

- نیکسون و کیسینجر علیه هندوستان و بنگلادش، با دیکتاتوری نظامی پاکستان هم دست شدند و با بی رحمی کامل سبب شدند تا ۱۰ ملیون پناهنده ی بنگالی راهی هندوستان شوند. دیکتاتوری مسلمان پاکستان ده ها هزار بنگالی را کشتار کرد و یکی از مهم ترین اهدافشان، کشتار کمینه ی هندوی بر جای مانده در میان بنگالی ها بود. اهمیت قابل توجه راهبردی بنگلادش در نیمروز آسیا را نباید در موضع گیری آمریکا در در زمان صدارت امور خارجه یعنی کیسینجر از خاطر دور داشت که این رویدادها در ۱۹۷۱ انجام گرفت و یک سال پس از آن بود که کیسینجر، این نظریه پرداز اهریمنی توطئه گر جهانی، از حزب جمهوری خواه و در دولت نیکسون با چین وارد مذاکره می گردد. نیکسون از نژاد هندی متنفر بود و کیسینجر به تنور نژادپرستانه ی وی هیزم می ریخت. سخت گیری بر پاکستان برای رویارویی با هندوستانی که به شبهه نظامیان بنگالی کمک می کرد، شوند جنگ شهری در هندوستان شد که با پشتیبانی شوروی، آمریکا در این بین متوجه شکستی راهبردی شد.

- کیسینجر در دسامبر ۱۹۷۱ بر خلاف قانون اساسی ایالات متحده، تسلیحات مخفی آمریکا را در خلال جنگ میان هندوستان و پاکستان در اختیار الله پرستان پاکستانی قرار داد و با همه ی مخالفت های کارکنان کاخ سپید، وزارت امور خارجه و پنتاگون، این کار انجام گرفت.

- او در هیئت روابط خارجه ی سنا درباره ی دست داشتنش در واترگیت شهادت دروغ داد. رسوایی واترگیت مربوط به شنود غیر قانونی دولت ایالات متحده در زمان نیکسون ور کیسینجر است که باعث شد از روزنامه نگاران و مقامات رسمی دولتی جاسوسی شود. او در این کار غیر قانونی نقش کلیدی داشت.

- رابرت موگابه دیکتاتور زیمبابوه در قالب ریاست جمهموری است که از زمان به اصطلاح استقلال این کشور از بریتانیا در ۱۹۸۰، از مصدر قدرت تکان نخورده است. موگابه مورد تایید کیسینجر بود و با مهندسی او به قدرت رسید. او هم علیه سپیدها و هم سیاهان تبعیض ایجاد کرد و مردم از هر دو تیره ی نژادی را در فقر و گرسنگی نگاه داشت. در زمان آپارتاید در آفریقای نیمروزی، خاندان اوپنهایمر چیزی نزدیک به ۸۰ درصد شرکت های ثبت شده در بازار بورس در آفریقای جنوبی و همچنین دیگر صنایع کان کاوری طلا و الماس که کشور بر بنیان آنها استوار است را در اختیار داشتند. آنها همچنین رسانه ها را از راه جلوداران گوناگون در مهار خود داشتند. سپس زمان “دگرش های گسترده” فرارسید و آن هنگامی بود که نلسون ماندلا از زندان آزاد شد و “آزادی” سیاهان بدانها بازگردانده شد. اکنون، پس از این وزش دموکراسی، خاندان اوپنهایمر هنوز چیزی نزدیک به ۸۰ درصد شرکت ها در آفریقای جنوبی را در دست دارند و رسانه هایی که از سوی جلودارانی همچون دوست هنری کیسینجر تونی اُ رایلی (Tony O’Reilly) اداره می شوند؛ بلیونری ایرلندی. اُ رایلی فرنشینی مهار شده از سوی برادری را بر ریاست شرکت سهامی هاینز (Heinz) گمارد و آغاز به خرید روزنامه هایی در سراسر جهان کرد و به دید نمی رسید که پول مانعی برای این کار باشد.

- کیسینجر نیز درست مانند ژرژ بوش، از سوی ملکه ی بریتانیا یعنی الیزابت، مقام شوالیه گری دریافت کرد.


ما بر سر میراث کیسنجری زندگی می کنیم که ما را به دو بخش اساسی جداسازی کرده است. آمریکا بسیار بیشتر از آنکه شخاصی چون کندی را به خود ببیند، امثال موجوداتی چون کیسینجر و نیکسون را تجربه است و به واسطه ی وجود چنین اهریمنانی در سریر قدرت، جهان آشفته و مهندسی شده ی امروز را به میراث برده ایم.

همین جستار در کیهان سوئد

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

بس که این ملت خر است

مملکت در دست مشتی خائن غارتگر است بس که این ملت خر است حال روشنفکر بیچاره ز بد هم بد تر است بس که این ملت خر است مغزها له شد به زیر سم ملایان قم وای در عصر اتم صحبت عمامه و تسبیح و ریش و منبر است بس که این ملت خر است هر که حرفی زد ز آزادی دهانش دوختند جان ما را سوختند حرف حق این روز ها گویی گناه منکر است بس که این ملت خر است مملکت افسوس برگشته به صد ها سال پیش حرف عمامه است و ریش گوز من بر ریش هر چه شیخ در هر کشور است بس که این ملت خر است خاک شهر قم گمان داری بشر می پرورد تخم خر میپرورد زانکه هر سو شیخکی بر منبری در عرعر است بس که این ملت خر است ما که می دانیم حال شیخ ها در حجره ها وای بر احوال ما کز تف هم درسها ماتحتشان دائم تر است بس که این ملت خر است شیخ ریقویی که دائم بود دنبال لوات در پی فور و بساط با فلان پاره اش امروز یک شیر نر است بس که این ملت خر است وانکه خیک گنده اش پر بود دائم از عرق چونکه برگشته ورق پیش چشم ملت اکنون بهتر از پیغمبر است بس که این ملت خر است معده هر شیخ چون پ

اسناد شرارت و آدم فروشی محسن مخملباف

" محسن مخملباف " که در سال ۱۳۵۳ به همراه دو نفر دیگر، اقدام به  یورش تروریستی  با چاقو به پاسبان خیابان ایران (مرحوم شامبیاتی) می کنند، در درگیری با وی مجروح و دستگیر می شود. اینک مستندات پرونده ی مخملباف را به نقل از گزارش ساواک و نیز گزارش روزنامه ی اطلاعات در اختیار همگان می گزاریم. همچنین گواهی نزدیکان و قربانیان وی مبنی بر همکاریش با آدمخوار رژیم لاجوردی (فرنشین وقت زندان اوین)، در دستگیری و پرونده سازی برای مخالفان جمهوری اسلامی را نیز مورد بررسی قرار می دهیم. گزارش ساواک از دستگیری محسن مخملباف سازمان اطلاعات و امنيت كشور س. ا. و. ا. ک خيلی محرمانه گزارش بازجویی مشخصات متهم "محسن" فرزند "حسين"، شهرت مخملباف، شماره ی شناسنامه ۶۱۴۴۸ تهران، متولد ۱۳۳۶ تهران، شغل كارگر بازار (پسته ‌فروشی) مغازه ی لطفعليان، سرای پايدار، محل سكونت: تهران خيابان صفاری، كوچه ی يخچال، نبش كوچه، بالای لبنياتی، منزل اجاره‌ ای، مجرد، ميزان تحصيلات سوم متوسطه، دين اسلام، مذهب شيعه اثنا عشری، تابعيت دولت شاهنشاهي ايران، فاقد سابقه ی اتهامی و كيفری از نظر ضد امنيتی م

رونمایی از کس کش اعظم و وروره جادوی پاسدار قالیباف

چندی است که ویدیو کلیپ هایی از فردی منتشر می شود که دقیقن حرف دل رنج دیدگان و مردم ستم دیده ی ایران را می زند. او نقابی بر چهره زده است تا ماهیت درنده ی گرگش را پنهان سازد. "سید محید حسینی" از توله حرامزادگان الله پرست تازی باقی مانده از یورش الله پرستان عرب نخستین به کشورمان می باشد که هم اکنون با داغ اسلام اهریمنی بر دل و پیشانی دعاگوی خویش، سالیان سال است که مشاور مطبوعاتی و رسانه ای پاسدار "قالیباف" در شهرداری رژیم در تهران می باشد. فردی که سیل ارقام نجومی رد و بدل شده ی شهرداری و بده بستان ها و البته رانت خواری شخصی خودش از این موهبت سفره ی نکبت جمهوری اسلامی را دیده و هم از آن خوان پربرکت خمینی حرامزاده، بسیار نوشیده و چشیده. وی در یکی از ویدیو کلیپ هایی که از وی منتشر شده است، با حساب بر روی ساده لوحی مخاطبان خود در سیستان و بلوچستان، از احساسات انسانی آنها سو استفاده کرده و خود را در حالی هم آوا و همراه آنان و شریک درد و رنج و فقرشان جا می زند که تو گویی وی در همه ی این چهل سال عمر نکبتی که از ولایت فقیه گرفته، نه تنها روحش هم از فقر دهشتناک و فاحش د