رد شدن به محتوای اصلی
ای ایران، فریاد مشترک ایرانیان


<< این نوشته برگرفته از تارنمای شخصی "هوشمگ سامانی" است. وی آهنگ ساز و روزنامه نگار معاصر است. در این تارنما به خاطر نوشته ی گران سنگش ازو بسیار سپاس گزارم، هرچند بدون اجازه ی وی این مطلب را درج کرده ام، چنانچه ایشان خواستار برداشتنش باشد، این کار انجام خواهد گرفت. >>
http://hooshang-samani.blogfa.com


آیا می‌توان یك ترانه یا سرود به زبان فارسی ساخت كه همه‌ ایرانیان فارغ از نژاد و مذهب، مخاطبش باشند؟ این پرسشی بود که سال ها ذهنم را به خود مشغول کرده بود و پاسخ محکمی برایش نمی یافتم تا اینکه پاییز سال 1382 در هفته نامه مهر مطلبی کوتاه با عنوان "راز ماندگاری سرود ای ایران" نوشتم.


گر چه برای خودم راضی کننده نبود ولی سال بعد وقتی با کندوکاوی بیشتر در پی چون و چرای آن بودم، متوجه شدم که سال 1383 درست شصت سال از پیدایش سرود می گذرد. مطلب را با شوق بیشتری نوشتم و به روزنامه همشهری رفتم. اما صفحه موسیقی فقط روزهای سه شنبه در می آمد و من اصرار داشتم روز دوشنبه 27 مهرماه 1383 درست برابر با شصتمین سالروز تولد سرود، این مطلب چاپ شود.


سید ابوالحسن مختاباد دبیر صفحه موسیقی با دکتر ناصر کرمی مدیرصفحات "ایرانشهر" روزنامه همشهری که بیشتر مطالب مربوط به شهر تهران را پوشش می داد، صحبت کرد و نتیجه همان بود که انتظار داشتم. "ای ایران شصت ساله شد". این تیتری بود که روزنامه همشهری در روز تولد آن سرود جاودانی رقم زد.

 تقریباً همزمان با آن، سایت رادیو بی بی سی هم مطلب نسبتاً متفاوتی به قلم سید ابوالحسن مختاباد درج کرد که برد جهانی خوبی داشت و تقریباً همه سایت های ایرانی تبار، آن را بازتاب دادند. با فاصله اندکی پس از چاپ مطلب، روزنامه پرمخاطب شرق نیز مطلب متفاوتی در همین خصوص به چاپ رساند و چند روزنامه کوچک هم صرفاً به نقل قول از این و آن پرداختند.


ارکستر موسیقی ملی هم به رهبری فرهاد فخرالدینی روز جمعه پیش از چاپ مطلب همشهری، در بخش پایانی اجرایش، با ذکر اینکه شصتمین سال پیدایش سرود ای ایران است، آن را با گروه کر 800 نفره تالار وحدت! نواخت. بعداً مختاباد به من گفت که آن شب در تالار بوده و خود را به پشت صحنه رسانده است تا سالروز تولد سرود را به جناب فخرالدینی گوشزد کند.


پس از این جریان جالب مطبوعاتی، من پاسخ پرسش همیشگی ام را یافتم.
ای ایران همان ترانه یا سرود فارسی زبانی بود که همه‌ ایرانیان فارغ از نژاد و مذهب می توانند مخاطبش باشند. یکی دو ماه بعد یکی از تهیه کنندگان تلویزیون از طریق فاضل جمشیدی با من تماس گرفت و به کلبه زیر زمینی ام در دروازه دولت آمد و پیشنهاد ساخت یک مستند تلویزیونی در خصوص سرود ای ایران را داد. در همان جلسه بخش های زیادی از سناریو را به اتفاق مرور کردیم.


برای تکمیل کار لازم بود از نزدیکان روح الله خالقی اطلاعات بگیرم. در نتیجه چندین ایمیل با گلنوش خالقی دختر گرامی استاد که ساکن آمریکاست، رد و بدل کردم. با نیکرویی پذیرفت و قول همکاری داد ولی نمی دانم چه شد حضرات تلویزیون یک باره عقب نشینی کردند و کار به جایی نرسید!؟ اینک همزمان با 27 مهر 1386 که شصت و سومین سالروز تولد "ای ایران" را پشت سر می گذاریم، آن مطلب پیشین را که اشکالاتی هم داشت، به همراه چند نمونه صوتی و کلی دخل و تصرف بازنویسی کردم که می خوانید.


دکتر حسین گل گلاب


استفاده از عنصر فرهنگی و مشخصاً موسیقی، به مثابه حربه ای برای مبارزه و اعتراض، حركتی بود كه از نهضت مشروطیت آغازیدن گرفت و در دهه های پر تب و تاب قرن اخیر بارها خود را نشان داد. تصنیف معروف از خون جوانان وطن ساخته عارف قزوینی را می توان نخستین نمونه از آثار موسیقایی با گرایش میهنی قلمداد كرد. وجه مشخصه تمام آثار ملی، میهنی و حماسی در حوزه موسیقی، پیدایش بسترهای مناسب برای آفرینش هنری است، به طوریكه همان آثار در شرایط معمولی امكان وجود نمی یافتند.


بر این اساس سوم شهریور سال 1320 خورشیدی، سرآغاز تحولات عمیق در تمام شئون زندگی ایرانیان می شود. ارتش سه كشور متفق در جنگ جهانی دوم، طبق یك نقشه از پیش تعیین شده و پنهانی، خاك ایران را از شمال و جنوب مورد تعرض نظامی قرار می دهند و این در حالی است كه دولت ایران، بارها موضع بی طرفی خود را به طرفین جنگ اعلام كرده است. در فاصله چند روز نقاط مهم كشور از جمله پایتخت به صحنه ای برای رژه چكمه پوشان روس، انگلیس و آمریكا تبدیل می شود؛


صحنه ای كه برای هر ایرانی غیرتمند، دردآور و خفت بار است. آنان كه اسلحه ای در دست دارند و برای دفاع از خاك میهن منتظر بخشنامه نیستند، مختصر مقاومتی می كنند. بیشترین مقاومت از سوی سپاه لرستان گزارش می شود. گر چه تلاش پراكنده آنان در مقابل ارتش مجهز متفقین راه به جایی نمی برد.


كمی این سوتر و در قلب پایتخت، اهل فرهنگ و هنر نیز دست كمی از سربازان مرزی ندارند و به همان مقدار از اشغال نظامی كشور تلخ كامند، پس دست به اسلحه خود می برند و حماسه ای جاودان خلق می شود. شادروان دكتر حسین گل گلاب ترانه سرای معروف و زنده یاد روح الله خالقی آهنگساز نامی در فضای دردآلود اشغال میهن، می سرایند و می سازند:


ای ایران، ای مرز پرگهر


ای خاكت سرچشمه هنر


دور از تو اندیشه بدان


پاینده مانی و جاودان

زنده یاد استاد غلامحسین بنان

 شرایط ویژه كشور در سال های پس از شهریور 1320، مجال بروز به ای ایران را نمی دهد تا اینكه 27 مهر 1323 در تالار دبستان نظامی - دانشكده افسری فعلی واقع در خیابان سپه - كنسرت انجمن موسیقی ملی به رهبری خالقی برگزار می شود و ای ایران از بطن مادر هنر به یاری فرزندان ایرانی بیرون می آید تا شاید قدری از آثار مخرب تجاوز كمرنگ شود.


خالق آهنگ، زنده یاد خالقی می گوید "در آن وقت كشور ما را قوای انگلیس، روس و آمریكا اشغال كرده بودند و جنگ بین الملل دوم هنوز دوام داشت. تظاهرات ملی نمی شد، زیرا وضع آماده نبود، ولی آهنگ و شعر این سرود، احساسات ملی را سخت برانگیخت و مخصوصا در مقابل خارجیان كه در آن مجلس كنسرت بودند از طرف ایرانیان تظاهرات بیشتری شد و اولین ضربه ای بود كه به طور غیر مستقیم بر پیكر ارتش خارجی كه ناخوانده میهمان ما بودند، زده شد."




زنده یاد خالقی در مقدمه سرود، هنرمندانه از یك انگاره به ظاهر بختیاری بهره برده است ولی در واقع بختیاری نیست. این انگاره در اصل یک ملودی مذهبی از موسیقی تعزیه حر است که با پرداختی بسیار هنرمندانه در مقدمه ای ایران به کار رفته است و تشخیص آن چندان دشوار نیست. آنچه باعث شد در مطلب پیشین این انگاره را ملهم از یک ملودی بختیاری تصور کنم، تصنیفی با عنوان "لاله سر" به معنی لاله سرخ است که با تنظیم محمد علی کیانی نژاد و صدای محمد ملک مسعودی در نوار زیبای "مندیر" اجرا شده است. این تصنیف به درستی بر گرفته از همان ملودی آشنای تعزیه حر است که با کلامی بدین مطلع آغاز می شود:


آمد و میدان حر دلاور


با خود و نیزه و خنجر


روح الله خالقی



 آهنگ یاد شده در تعزیه های مناطق مرکزی ایران رواج دارد و چنانکه آقای کیانی نژاد می گفت، محمد ملک مسعودی آن را به وی پیشنهاد داده است تا با یک شعر بختیاری تنظیم و تلفیق گردد. در اینجا برای آنکه مقایسه این قطعه با مقدمه سرود ای ایران آسان تر شود، من سرعت اجرای آن را کمی تند کرده ام تا با سرعت ای ایران یکی شود.


برخلاف غالب آثار ماندگار كه گذر زمان مهر ماندگاری بر آنها می زند، ای ایران كه رنگ اعتقاد یكتا پرستانه ایرانیان را در خود دارد، خیلی زود و در همان روز تولدش معروف و ماندگار شد. چنانكه روح الله خالقی در كتاب سرگذشت موسیقی ایران می نویسد "آهنگ این سرود با آن همه تاثیر موجب شد كه وزیر فرهنگ، هیأت نوازندگان را به مركز پخش صدا فرستاد و صفحه ای از این سرود ضبط شد تا همه روزه از رادیو تهران پخش شود.


" از آن پس ای ایران به زمزمه همیشگی ایرانیان تبدیل شد و در بزن گاه های مختلف خود را نشان داد. ویژگی كلام سرود چه از نظر مفهوم و چه از نظر روانی اشعار به همه گروه های سنی این امكان را می داد كه دست كم، بند اول آن را به خاطر بسپارند و به هنگام لزوم زمزمه کنند. چنانكه به جرات می توان گفت این تنها شعر و سرودی است كه میلیون ها ایرانی آن را در حافظه خویش ثبت كرده اند.


به همین دلیل در فرصت های مختلف، یكی از تقاضاهای شنوندگان از رادیو و تلویزیون، پخش سرود ای ایران است. اركستر موسیقی ملی به رهبری فرهاد فخرالدینی هم در یك پیمان نانوشته ملزم به اجرای چندین باره این سرود شده است، چنانكه رهبر اركستر می گوید "وقتی مردم در پایان كنسرت ها، اجرای سرود را درخواست می كنند، ما نمی توانیم اجرا نكنیم."




با تشکر فراوان از عرفان خسروی که شناسنامه این نمونه را به من یادآوری کردند. تنظیم آن توسط خانم گلنوش خالقی صورت گرفته است.






استفاده از فواصل پرشی چهارم و پنجم، در كنار ریتم پر تب و تاب، هیجان سرود را تضمین می كند. به كار گرفتن فاصله پرشی ششم کوچک نیز بدعتی در موسیقی ایرانی به حساب می آید که رنگ و بویی حماسی دارد. این اتفاق در روی عبارت "دور از تو اندیشه بدان" رخ می دهد. علاوه بر این نحوه تلفیق شعر و آهنگ در بیان مفهوم و ایجاد ارتباط با شنونده حرف نخست را می زند. برای نمونه آنجا كه شعر از نظر مفهومی دشمن را مورد خطاب قرار می دهد، آهنگ نیز به نقطه اوج می رود تا خطاب قرار دادن دشمن توام با فریاد باشد.

زنده یاد استاد بنان

 ای دشمن ار تو سنگ خاره ای من آهنم


بهره گیری از تكنیك دو صدایی و سازگار با موسیقی ایرانی، نفوذ كلام را قوت می بخشد. یعنی وقتی گروه كر مردان مصرع "ای دشمن ار تو سنگ خاره ای من آهنم" را سر می دهند، پیش از آنكه هجای دوم آهنم ادا شود، گروه كر زنان همان مصرع را با تغییری اندك چنین آغاز می كنند "دشمن ار تو سنگ خاره ای من آهنم".


از نظر جامعه شناسی و توجه به اینكه وطن برای زن و مرد ارزش یكسانی دارد و در مقوله دفاع از وطن، زنان پا به پای مردان و معمولاً پیرو آنان حركت می كنند، زیبایی سرود بیش از پیش خودنمایی می كند، اما وقتی نوبت به مصرع پایانی بیت آخر می رسد، زن و مرد به طور همصدا و همزمان صدا سر می دهند:

 پاینده باد خاك ایران ما




نزدیك به 30 سال پیش از تولد ای ایران، عارف قزوینی چند تصنیف ملی میهنی ساخته بود و از این منظر "ای ایران" اولین نبود، اما ریتم تند و حماسی آن در مقایسه با آثار عارف كه دارای ریتمی آرام و نوحه وار بودند، جلای دیگری به آن داد و حتی نسل پس از خالقی نیز خواسته و ناخواسته از سرود ماندگار او الهام گرفتند. اعضای كانون چاووش در فاصله سال های 56 تا 61 با خلق آثار حماسی و انقلابی، خاطره "ای ایران" خالقی را در اذهان زنده كردند و این در حالی بود كه تاثیر پذیری آنها از كار خالقی به ویژه در خصوص ریتم و ضرباهنگ كاملا مشهود بود. ای ایران چه در حوزه کلام و چه در حوزه آهنگ، منبعی برای وام گیری هنرمندان شعر و موسیقی شد. نمونه های زیادی از تأثیر پذیری مستقیم و غیر مستقیم آن را در شصت سال اخیر شاهد بوده ایم. حتی فعالان حوزه موسیقی پاپ که جنس موسیقی شان با ای ایران تفاوت قابل ملاحظه ای دارد، از این سرود جاودانی بهره خود را برده اند.




خالقی در مقدمه این سرود پاساژ زیبایی را به کار برده است که در بیشتر اجراها با همان دقت شنیده می شود ولی در کمال تعجب برخی از نمونه های صوتی آشکارا در آن دست برده اند.
حتی اجراهای ارکستر موسیقی ملی به رهبری فرهاد فخرالدینی که خود یکی از نوازندگان ارکستر خالقی است، پاساژ متفاوتی را به گوش می رساند و این موضوع در زمانه ای که ثبت و ضبط به دقت بالایی رسیده است، جای تعجب دارد.


آوانگاری اصل پاساژ بر اساس نمونه منتشر شده، زیر نظر گلنوش خالقی بدین صورت است. علاوه بر این به چهار نمونه صوتی از پاساژ مربوطه گوش دهید که اولی نوع تغییر یافته و سه تای دیگر نوع اصلی را بیان می کنند.




ایران بی گمان گفتنی های زیادی دارد. اینكه دقیقا در چه مقطعی ساخته شد؟ آیا پیش از آن، ذهنیتی برای این كار وجود داشت؟
دكتر گل گلاب، و روح الله خالقی چگونه با هم همكاری می كردند؟ چه كسی پیشنهاد آن را داده بود؟ و بسیاری پرسش های دیگر كه برای نسل حاضر و نسل های بعد ممكن است پیش بیاید. شاید بازماندگان این دو بزرگوار بتوانند در این خصوص كمكی بكنند.


آنچه مسلم است ای ایران حاصل عشق و ایران دوستی چند هنرمند پاك سیرت بود كه در فضایی ویژه، مجال بروز یافت و بر مصداق آنچه از دل برآید لاجرم بر دل نشیند، بر دل ها نشست. یافتن رمز توفیق آن كاری چند جانبه است و حوزه های مختلف اجتماعی، سیاسی، روانشناسی و... را در می نوردد، اما از نگاه شعر و موسیقی شاید بتوان این موارد را بر شمرد.


دکتر حسین گل گلاب




مشخصات شعر


۱- سلیس و روان و به دور از واژگان دشوار كه تقریبا تمام گروه های سنی قادر به درك مفاهیم آن هستند.


۲- توصیف مفهوم و زیبایی های عنصر وطن كه به طور طبیعی برای شهروندان هر كشوری دلپذیر است.


۳- دوری از هر گونه گرایش سیاسی، مذهبی و قومی.






مشخصات آهنگ


۱- ریتم دو چهارم با سرعت نسبتا زیاد كه حالتی بسیار حماسی دارد و رژه سربازان را تداعی می كند.


۲-گردش زیبای نغمات در فواصل دستگاه شور و آواز دشتی كه برای گوش های ایرانی جذبه زیادی دارد. زنده یاد خالقی در كتاب سرگذشت موسیقی ایران به فراگیر بودن دستگاه شور و علاقه وافر ایرانیان به آن اشاره كرده است.


۳- تلفیق درست واژه ها با نغمات موسیقی بی آنكه به هم بریزد یا ادای كلام نامفهوم باشد.


4ـ بهره‌گیری از نوعی دوصدایی با مشاركت گروه كر زن و مرد و سازگار با ویژگی‌های موسیقی ایرانی كه باعث نفوذ كلام بر جان شنونده می‌شود.






ای ایـران ای مـرز پـر گُهر........ ای خاکت سرچـــشمه هنر
دور از تو اندیـشــۀ بــــدان ......... پایـنـده مـانــی و جـاودان


ای دشمن ار تو سنگ خاره ای من آهنم
جـان مـن فــدای خــاک پــاک مـیــهــنـم


مهر تو چـون شـد پیشه ام
دور از تو نیست اندیشه ام


در راه تو کی ارزشی دارد این جان ما
پاینده باد خاک ایران ما


*******


سنگ كوهت دُر و گوهر است ........ خاك دشتت بهتر از زر است
مهرت از دل كی برون كـنم ....... برگو بی مهر تو چون كنم


تا گردش جهان و دور آسمان بپاست
نور ایزدی همیشه رهنمای ماست


مهر تو چـون شـد پیشه ام
دور از تو نیست اندیشه ام


در راه تو کی ارزشی دارد این جان ما
پاینده باد خاک ایران ما








زنده یاد استاد غلامحسین بنان








زنده یاد روح الله خالقی



نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

بس که این ملت خر است

مملکت در دست مشتی خائن غارتگر است بس که این ملت خر است حال روشنفکر بیچاره ز بد هم بد تر است بس که این ملت خر است مغزها له شد به زیر سم ملایان قم وای در عصر اتم صحبت عمامه و تسبیح و ریش و منبر است بس که این ملت خر است هر که حرفی زد ز آزادی دهانش دوختند جان ما را سوختند حرف حق این روز ها گویی گناه منکر است بس که این ملت خر است مملکت افسوس برگشته به صد ها سال پیش حرف عمامه است و ریش گوز من بر ریش هر چه شیخ در هر کشور است بس که این ملت خر است خاک شهر قم گمان داری بشر می پرورد تخم خر میپرورد زانکه هر سو شیخکی بر منبری در عرعر است بس که این ملت خر است ما که می دانیم حال شیخ ها در حجره ها وای بر احوال ما کز تف هم درسها ماتحتشان دائم تر است بس که این ملت خر است شیخ ریقویی که دائم بود دنبال لوات در پی فور و بساط با فلان پاره اش امروز یک شیر نر است بس که این ملت خر است وانکه خیک گنده اش پر بود دائم از عرق چونکه برگشته ورق پیش چشم ملت اکنون بهتر از پیغمبر است بس که این ملت خر است معده هر شیخ چون پ

اسناد شرارت و آدم فروشی محسن مخملباف

" محسن مخملباف " که در سال ۱۳۵۳ به همراه دو نفر دیگر، اقدام به  یورش تروریستی  با چاقو به پاسبان خیابان ایران (مرحوم شامبیاتی) می کنند، در درگیری با وی مجروح و دستگیر می شود. اینک مستندات پرونده ی مخملباف را به نقل از گزارش ساواک و نیز گزارش روزنامه ی اطلاعات در اختیار همگان می گزاریم. همچنین گواهی نزدیکان و قربانیان وی مبنی بر همکاریش با آدمخوار رژیم لاجوردی (فرنشین وقت زندان اوین)، در دستگیری و پرونده سازی برای مخالفان جمهوری اسلامی را نیز مورد بررسی قرار می دهیم. گزارش ساواک از دستگیری محسن مخملباف سازمان اطلاعات و امنيت كشور س. ا. و. ا. ک خيلی محرمانه گزارش بازجویی مشخصات متهم "محسن" فرزند "حسين"، شهرت مخملباف، شماره ی شناسنامه ۶۱۴۴۸ تهران، متولد ۱۳۳۶ تهران، شغل كارگر بازار (پسته ‌فروشی) مغازه ی لطفعليان، سرای پايدار، محل سكونت: تهران خيابان صفاری، كوچه ی يخچال، نبش كوچه، بالای لبنياتی، منزل اجاره‌ ای، مجرد، ميزان تحصيلات سوم متوسطه، دين اسلام، مذهب شيعه اثنا عشری، تابعيت دولت شاهنشاهي ايران، فاقد سابقه ی اتهامی و كيفری از نظر ضد امنيتی م

رونمایی از کس کش اعظم و وروره جادوی پاسدار قالیباف

چندی است که ویدیو کلیپ هایی از فردی منتشر می شود که دقیقن حرف دل رنج دیدگان و مردم ستم دیده ی ایران را می زند. او نقابی بر چهره زده است تا ماهیت درنده ی گرگش را پنهان سازد. "سید محید حسینی" از توله حرامزادگان الله پرست تازی باقی مانده از یورش الله پرستان عرب نخستین به کشورمان می باشد که هم اکنون با داغ اسلام اهریمنی بر دل و پیشانی دعاگوی خویش، سالیان سال است که مشاور مطبوعاتی و رسانه ای پاسدار "قالیباف" در شهرداری رژیم در تهران می باشد. فردی که سیل ارقام نجومی رد و بدل شده ی شهرداری و بده بستان ها و البته رانت خواری شخصی خودش از این موهبت سفره ی نکبت جمهوری اسلامی را دیده و هم از آن خوان پربرکت خمینی حرامزاده، بسیار نوشیده و چشیده. وی در یکی از ویدیو کلیپ هایی که از وی منتشر شده است، با حساب بر روی ساده لوحی مخاطبان خود در سیستان و بلوچستان، از احساسات انسانی آنها سو استفاده کرده و خود را در حالی هم آوا و همراه آنان و شریک درد و رنج و فقرشان جا می زند که تو گویی وی در همه ی این چهل سال عمر نکبتی که از ولایت فقیه گرفته، نه تنها روحش هم از فقر دهشتناک و فاحش د