رد شدن به محتوای اصلی
ابوريحان محمد بن احمد بيرونى
(351-427 خورشیدی)، دانشمند برجسته‌ى ايرانى، در رشته‌هاى گوناگون دانش، رياضى، جغرافيا، زمين‌شناسى، مردم‌شناسى، فيزيک و فلسفه، سرآمد روزگار خود بود.

زندگى‌نامه
در 18 دى‌ماه 351 خورشيدى در شهرکاث، از شهرهاى ولايت خوارزم، به دنيا آمد. پدرش، ابوجعفر احمد بن على انديجانى، اخترشناس دربار خوارزم‌شاه در رصدخانه‌ى گرگانج بود و مادرش، مهرانه، پيشينه‌ى مامايى داشت. چنان که خود گفته است، پدرش را در پى بدگويى حسودان از دربار راندند و به ناچار در يکى از روستاهاى پيرامون خوارزم ساکن شدند و چون براى مردم روستا بيگانه بودند، به بيرونى شهرت پيدا کردند.

آشنايى بيرونى با امير نصر منصور بن عراقى باعث راه‌يابى او به دربار خوارزم‌شاه و مدرسه‌ى سلطانى خوارزم شد که امير نصر آن را بنيان‌گذارى کرده بود. اما پس از چند سال در پى فروپاشى حکومت خاندان آل عراق بر خوارزم، به رى و سپس گرگان رفت و کتاب آثارالباقيه را در آن‌جا به نام شمس المعالى قابوس وشمگير نوشت.

بيرونى بين 38 سالگی به خوارزم بازگشت و مدتى را در دربار ابوالعباس مأمون ابن خوارزم بزيست. در زمان شورش خوارزم و لشکرکشى سلطان محمود غزنوى به خوارزم در آن‌جا بود و سلطان محمود او را در بهار46 ساله گی اش به غزنه برد. بيرونى در لشکرکشى‌ها محمود به هندوستان همراه او بود و در اين سفرها با دانشمندان هندى آشنا شد و با آنان به گفت و گو نشست. زبان سانسکريت آموخت و اطلاعات لازم براى نگارش کتاب تحقيق ما للهند را فراهم کرد. بيرونى در 77 سالگى در غزنه درگذشت.


پژوهش‌ها
از جمله‌ى پژوهش‌هاى بيرونى مى‌توان به اين‌ها اشاره کرد:

1. شرح‌شمار هندى
2. مجموع گندم‌هايى که به تصاعد هندسى در خانه‌هاى شطرنج گذاشته شود
3. تثليث زاويه و ديگر مسأله‌هايى که با پرگار و ستاره حل نمى‌شود
4. پايه‌ريزى روشى براى رسم کردن نقشه‌هاى جغرافيايى به نام قاعده‌ى تسطيح کره بر سطح مستوى
5. پژوهش در جرم مخصوص(چگالى) و تعيين دقيق جرم مخصوص 18 سنگ گرانبها و فلز
6. بيان علمى چاه‌هاى آرتزين بر اساس قانون ظرف‌هاى مرتبط
7. پژوهش‌هايى در حساب سال و ماه قوم‌هاى گوناگون
8. رصد ماه‌گرفت، خورگرفت، سياره‌ها و ستارگان
9. اندازه‌گيرى دقيق طول و عرض جغرافيايى چند شهر
10 ساختن ابزارهاى اخترشناسى و چند ابزار علمى ديگر
11. اندازه‌گيرى دقيق شعاع، قطر، محيط و مساحت زمين
12. تعيين فاصله‌ى بسيارى از شهرهاى آباد زمان خود

پژوهش‌هاى زمين‌شناسى
1. چگالى کانى‌ها. ابوريحان در کتاب الجماهر فى معرفه الجواهر به شرح فلزها و جواهرهاى قاره‌هاى آسيا، اروپا و آفريقا مى‌پردازد و ويژگى‌هاى فيزيکى ماند بو، رنگ، نرمى و زبرى حدود 300 نوع کانى و مواد ديگر را شرح مى‌دهد و نظريه‌ها و گفتارهاى دانشمندان يونانى و اسلامى را درباره‌ى آن‌ها بيان مى‌کند.
او چگالى‌سنج دقيقى اختراع کرد و چگالى کانى‌هاى شناخته شده را اندازه‌گيرى کرد. اندازه‌گيرى‌هاى او با اندازه‌گيرى‌هاى امروزى، که با ابزارهاى پيشرفته انجام مى‌شود، چندان اختلاف ندارد.

 چاه‌هاى آرتزين:

 بيرونى در آثار الباقيه درباره‌ى فوران آب از برخى چشمه‌ها و چاه‌ها چنين مى‌گويد: "اما فوران چشمه‌ها و صعود آب به سمت بالا، علتش اين است که خزانه‌ى آن از خود چشمه‌ها بالاتر جاى دارد، مانند فوران معمولى و گرنه آب هرگز به سوى بالا جز اين که منبع آن بالاتر باشد، نخواهد رفت … بسيارى از مردم که چون علت امرى طبيعى را ندانند، به همين اندازه کفايت مى‌کنند که بگوييد الله اعلم، مطلبى را که ما گفته‌ايم انکار کرده‌اند و يکى از آنان با من به منازعه پرداخت … البته ممکن است آب به قله‌ى کوه هم برود، به شرط آن که قله‌ى کوه از منبع و مخزن آب، پايين‌تر باشد."


3. اندازه‌گيرى قطر و محيط زمين. در کتاب قانون مسعودى نوشته است: " در سرزمين هند، کوهى را مشرف بر صحراى هموارى يافتم که هموارى آن همسان هموارى سطح دريا بود.
 بر قله‌ى آن محل برخورد ظاهرى آسمان با زمين، يعنى دايره‌ى افق را اندازه گرفتم که از خط مشرق و مغرب به اندازه‌ى اندکى کم‌تر از ثلث و ربع درجه، انحطاط داشت و من آن را 34 دقيقه محسوب داشتم.

 سپس از تفاع کوه را از طريق رصد کردن قله‌ى آن از دو نقطه الحجر اين قله، که بر يک امتداد بودند، اندازه گرفتم که مساوى ششصد و پنجاه و دو ذراع در آمد … و چون حساب کردم، تقريبا 58 ميل درآمد و از اين‌جا به درستى اندازه‌گيرى منجمان مأمون اطمينان يافتم." او در پايان کتاب اسطرلاب، روش رياضى به دست آوردن شعاع، محيط، مساحت و حجم کره‌ى زمين ر شرح داده است.

4. پژوهش‌هاى ديگر. شرح گردش زمين به دور خودش؛ بيان اين که دره‌ى سند را بايد دريايى کهن دانست که با مواد رسوبى پر شده است.

نگارش‌ها
نوشته‌هاى ابوريحان را بيش از 153 دانسته‌اند که بيش‌تر آن‌ها به زبان عربى بوده و 115 اثر پيرامون رياضى بوده است. از ميان همه‌ى آثار بيرونى، فقط 35 اثر باقى مانده است. او کتاب‌هايى را نيز از سانسکريت به عربى ترجمه کرده و نامه‌نگارى‌هاى مشهورى با ابوعلى‌سينا داشته است.

مهم‌ترين نوشته‌هاى او عبارت‌اند از:
1. آثار الباقيه عن قرون الخاليه؛ اين اثر به کوشش اکبر دانا سرشت منتشر شده است(انتشارات انجمن آثار ملى، 1353)
2. تحقيق ما للهند؛ اين اثر به کوشش اکبر دانا سرشت منتشر شده است(انتشارات ابن‌سينا، 1353)
3. قانون مسعودى
4. التفهيم لاوائل الصناعه التنجيم؛ اين اثر به زنده‌ياد جلال‌الدين همايى تصحيح و منتشر شده است(انتشارات بابک، چاپ سوم، 1362).
5. الجماهر فى معرفه الجواهر
6. تحديد نهايات الاماکن لتصحيح مسافات المساکن؛ اين اثر به کوشش احمد آرام ترجمه و منتشر شده است(انتشارات دانشگاه تهران، 1352).
7. تحرير استخراج الاوتار؛ اين اثر به کوشش ابولقاسم قربانى منتشر شده است(انتشارات انجمن آثار ملى، 1355).
منبع :
1. مصاحب و همکاران، مقاله‌ى ابوريحان بيرونى، دايره‌المعارف فارسى(جلد اول)
2. معتمدى، اسفنديار. ابوريحان و ريحانه. انتشارات مدرسه‌ى برهان، چاپ اول 1380
3. حسينى، احمد. کانى‌ها. انتشارات مدرسه‌ى برهان، چاپ دوم 1382



نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

بس که این ملت خر است

مملکت در دست مشتی خائن غارتگر است بس که این ملت خر است حال روشنفکر بیچاره ز بد هم بد تر است بس که این ملت خر است مغزها له شد به زیر سم ملایان قم وای در عصر اتم صحبت عمامه و تسبیح و ریش و منبر است بس که این ملت خر است هر که حرفی زد ز آزادی دهانش دوختند جان ما را سوختند حرف حق این روز ها گویی گناه منکر است بس که این ملت خر است مملکت افسوس برگشته به صد ها سال پیش حرف عمامه است و ریش گوز من بر ریش هر چه شیخ در هر کشور است بس که این ملت خر است خاک شهر قم گمان داری بشر می پرورد تخم خر میپرورد زانکه هر سو شیخکی بر منبری در عرعر است بس که این ملت خر است ما که می دانیم حال شیخ ها در حجره ها وای بر احوال ما کز تف هم درسها ماتحتشان دائم تر است بس که این ملت خر است شیخ ریقویی که دائم بود دنبال لوات در پی فور و بساط با فلان پاره اش امروز یک شیر نر است بس که این ملت خر است وانکه خیک گنده اش پر بود دائم از عرق چونکه برگشته ورق پیش چشم ملت اکنون بهتر از پیغمبر است بس که این ملت خر است معده هر شیخ چون پ

اسناد شرارت و آدم فروشی محسن مخملباف

" محسن مخملباف " که در سال ۱۳۵۳ به همراه دو نفر دیگر، اقدام به  یورش تروریستی  با چاقو به پاسبان خیابان ایران (مرحوم شامبیاتی) می کنند، در درگیری با وی مجروح و دستگیر می شود. اینک مستندات پرونده ی مخملباف را به نقل از گزارش ساواک و نیز گزارش روزنامه ی اطلاعات در اختیار همگان می گزاریم. همچنین گواهی نزدیکان و قربانیان وی مبنی بر همکاریش با آدمخوار رژیم لاجوردی (فرنشین وقت زندان اوین)، در دستگیری و پرونده سازی برای مخالفان جمهوری اسلامی را نیز مورد بررسی قرار می دهیم. گزارش ساواک از دستگیری محسن مخملباف سازمان اطلاعات و امنيت كشور س. ا. و. ا. ک خيلی محرمانه گزارش بازجویی مشخصات متهم "محسن" فرزند "حسين"، شهرت مخملباف، شماره ی شناسنامه ۶۱۴۴۸ تهران، متولد ۱۳۳۶ تهران، شغل كارگر بازار (پسته ‌فروشی) مغازه ی لطفعليان، سرای پايدار، محل سكونت: تهران خيابان صفاری، كوچه ی يخچال، نبش كوچه، بالای لبنياتی، منزل اجاره‌ ای، مجرد، ميزان تحصيلات سوم متوسطه، دين اسلام، مذهب شيعه اثنا عشری، تابعيت دولت شاهنشاهي ايران، فاقد سابقه ی اتهامی و كيفری از نظر ضد امنيتی م

رونمایی از کس کش اعظم و وروره جادوی پاسدار قالیباف

چندی است که ویدیو کلیپ هایی از فردی منتشر می شود که دقیقن حرف دل رنج دیدگان و مردم ستم دیده ی ایران را می زند. او نقابی بر چهره زده است تا ماهیت درنده ی گرگش را پنهان سازد. "سید محید حسینی" از توله حرامزادگان الله پرست تازی باقی مانده از یورش الله پرستان عرب نخستین به کشورمان می باشد که هم اکنون با داغ اسلام اهریمنی بر دل و پیشانی دعاگوی خویش، سالیان سال است که مشاور مطبوعاتی و رسانه ای پاسدار "قالیباف" در شهرداری رژیم در تهران می باشد. فردی که سیل ارقام نجومی رد و بدل شده ی شهرداری و بده بستان ها و البته رانت خواری شخصی خودش از این موهبت سفره ی نکبت جمهوری اسلامی را دیده و هم از آن خوان پربرکت خمینی حرامزاده، بسیار نوشیده و چشیده. وی در یکی از ویدیو کلیپ هایی که از وی منتشر شده است، با حساب بر روی ساده لوحی مخاطبان خود در سیستان و بلوچستان، از احساسات انسانی آنها سو استفاده کرده و خود را در حالی هم آوا و همراه آنان و شریک درد و رنج و فقرشان جا می زند که تو گویی وی در همه ی این چهل سال عمر نکبتی که از ولایت فقیه گرفته، نه تنها روحش هم از فقر دهشتناک و فاحش د