رد شدن به محتوای اصلی

چند نکته پیرامون جشن نوروز


چند نکته پیرامون جشن نوروز

مسئله تحویل سال و به رسمیت نشناختن نوروز در دین زرتشتی
رضا مرادی غیاث آبادی
برگرفتهٔ ویرایش‌شده‌ای از گفتگو با آقای نادر صدیقی، رادیو فردا


پیشینه نوروز
نوروز به مانند جشن شب یلدا یا شب چله، جشن بهاربُد و دیگر جشن‌های گاهنباری که در آغاز و میانه فصل‌ها برگزار می‌شده‌اند، جشنی برگرفته از زمان و طبیعت است. برای دانستن سرآغاز پیدایش و میزان قدمت و دیرینگی جشن‌ها و مناسبت‌های برگرفته از طبیعت نیاز چندانی به پی‌جویی در منابع مکتوب و شواهد باستان‌شناختی نیست. چرا که اینچنین جشن‌ها، از زمان‌های بسیار دیرین و از هنگامی که انسانِ نخستین، محیط پیرامون خود و تغییرات فصول را درک کرده است، شناخته شده بوده‌اند. انسانِ آغازین، این زمان‌ها و هنگام‌های طبیعی را به دلیل نیازهای روزمره و مقتضیات طبیعی خود می‌شناخته و بین این روزها با دیگر روزهای سال تفاوتی قائل می‌شده است.


در نتیجه، نوروز و جشن‌های مشابه در اعتدال بهاری، از دیرباز در میان مردمان سرزمین‌های گوناگون با نام‌ها و آیین‌ها و سنت‌های گوناگون روایی داشته و هنوز هم کم و بیش دارد. برای نمونه، جشن نوروز در میان سومریان و بابلیان با نام‌های «زَگموگ» و «اَکیتو» معمول بوده و شناخته می‌شده است.

تعریف نوروز
نوروز در زمان‌ها و دوره‌های گوناگون و در میان مردمان سرزمین‌های مختلف، تعریف‌های متفاوتی داشته است. تشخیص و سنجش زمان درست نوروز و دقت این سنجش، به چگونگی تعریف نوروز وابسته است و به دانش و فنی که بتوان آن تعریف را در عمل اجرا کرد و به درستی تشخیص داد و محاسبه نمود.
بدیهی است که نوروز در زمان‌های بسیار دیرین که توانایی‌های علمی بشر (به ویژه در اندازه‌گیری و سنجش زمان) در حدی ابتدایی بوده، به مجموعه روزهایی اطلاق می‌شده است که مردم هر ناحیه با گرم‌شدن نسبی هوا، شکوفا و زاینده‌شدن زمین، آب‌شدن یخ‌ها و روان‌شدن جویبارهای یخ‌زده روبرو می‌شده‌اند. به مرور انسان توانست دانش و توانایی سنجش زمان را با دقت افزون‌تر به دست آورد و قراردادهای اجتماعی وابسته بدان را وضع کند.



جدای از تعریف‌های متفاوت و متنوعی که در طول تاریخ برای نوروز وجود داشته است، دو تعریف از نوروز کاربرد بیشتری داشته است: نوروز طبیعی و نوروز تقویمی.
نوروز طبیعی، روزی است که در آنروز خورشید به نقطه اعتدال بهاری برسد. برای تشخیص نوروز در این تعریف، ارتفاع خورشید را در روزهای نزدیک به اعتدال بهاری اندازه‌گیری می‌کرد‌ه‌اند تا هنگامی که ارتفاع خورشید به هنگام ظهر حقیقی برابر با عرض جغرافیایی ناظر شود. روش دیگر برای تشخیص نوروز، ساخت سازه‌ها و شاخص‌های خورشیدی بوده که بتوان از روزنه‌ها یا فاصله میان پایه‌های آن، طلوع خورشید نوروزی یا خورشیدی که میل آن صفر درجه شده است را تماشا کرد و رصد نمود. بدیهی است که در چنین شیوه‌‌هایی، آغاز سال نو (اگر مبدأ سال اعتدال بهاری بوده باشد) الزاماّ همزمان با نوروز تقویمی نیست. برای مثال، نوروز سال 1389 بنا به تعریفِ نوروز طبیعی، برابر است با روز بیست و نهم اسفند 1388.


اما نوروز تقویمی - بنا به تعریفی که خواجه نصیر طوسی، اُلُغ‌بیک و ملامظفر گنابادی بر اساس دانش‌های کهن‌تر به دست داده‌اند و تاکنون اعتبار خود را حفظ کرده است- عبارت است از «روزی که خورشید تا زمان عبور از نصف‌النهار محل به نقطه اعتدال بهاری رسیده باشد». این تعریف از نوروز، شیوه‌ای است که امروزه نیز در ایران روایی دارد و به نام‌های «نوروز جلالی» یا «نوروز سلطانی» نیز خوانده می‌شود.

نوروز و اعتدال بهاری و آغاز سال نو، سه مناسبت جداگانه با تعاریف اختصاصی هستند که تقویم‌نگاران ایرانی در طول تاریخ کوشش فراوان و گسترده‌ای را برای تثبیت و همزمانی این سه با یکدیگر به عمل آورده‌اند و به دقتی بسیار عالی دست یافته‌اند. برآیند این کوشش‌ها چنین است که می‌توان گفت نوروز ایرانی همیشه و همواره برابر با اعتدال بهاری، و هر دوی آنها برابر با یکم فروردین‌ماه و آغاز سال نو هستند و نسبت به یکدیگر عقب یا جلو نمی‌روند.

تقویم‌نگاران ایران (به ویژه در عصر خیام) توانستند کمبودها و نقصان‌های گاهشماری‌های پیشین را که متکی به ماه‌های سی روزه و کبیسه‌های 120 ساله بود، برطرف کنند و نه تنها زمان‌های نوروز و اعتدال بهاری و آغاز سال نو را با یکدیگر تثبیت نمایند، که حتی آغاز دیگر فصل‌های تقویمی سال را نیز با تقویم طبیعی تنظیم و همزمان نمایند. ساختار بنیادین گاهشماری ایرانی با تأکید خاص بر انطباق نوروز و روز نخست سال با نقطه اعتدال بهاری است.

با این حال در برخی کشورهای پیرامون ایران، همچون کشورهای آسیای میانه و قفقاز (که از گاهشماری میلادی استفاده می‌کنند)، نوروز را با روز 21 مارس تطبیق داده و تثبیت کرده‌اند. چنین تعریفی در قطعنامه‌ای که اخیراً سازمان ملل صادر کرد و نوروز را به عنوان جشنی جهانی به رسمیت شناخت نیز اتفاق افتاد. چنین تعریفی از نوروز کامل و دقیق نیست و در سال‌هایی که نوروز مطابق با 22 مارس یا 20 مارس می‌شود (همچون سال 1387)، فاقد دقت کافی خواهد بود و علاوه بر اغتشاش در قواعد تقویمی، همزمانی نوروز در میان کشورهای گوناگون گسسته خواهد شد.

 مسئله لحظه تحویل سال
همانگونه که نوروز دارای دو تعریف طبیعی و تقویمی است، لحظه سال تحویل نیز دستکم دارای دو تعریف جداگانه است: لحظه تحویل طبیعی یا متغیر و لحظه تحویل تقویمی یا متوسط. اکنون در تقویم دولتی ایران استفاده از لحظه تحویل سال متغیر متداول است و هر ساله بطور جداگانه در تقویم‌های سالانه درج می‌گردد و به رسانه‌های گروهی ابلاغ می‌شود. اما از آنجا که نوروز فعلی و رسمی و متداول، یک نوروز تقویمی با مشخصه‌های خاص خود است، نمی‌توان از لحظه تحویل سال متغیر برای آن بهره برد و صرفاً می‌باید متکی بر لحظه تحویل سال تقویمی بود.

لحظه تحویل سال تقویمی یک متغییر ثابت و برآیند کوشش‌های بسیار طولانی و درازآهنگِ دانشمندان و تقویم‌نگاران ایرانی برای تثبیت نوروز در اعتدال بهاری است. این لحظه زمانی نیازی به محاسبه سالانه و جداگانه ندارد و برای دانستن آن کافیست که 5 ساعت و 48 دقیقه و 46 ثانیه به لحظه تحویل سال پیشین افزوده گردد. تبلیغ و تأکید بر لحظه متغیر تحویل سال، علاوه بر اینکه عملی نادرست و بی‌ارتباط با گاهشماری ایرانی و قواعد آن است، نادیده انگاشتن کوشش‌های فراوان دانشمندانی بزرگ و گرانپایه در طول تاریخ است. بی‌توجهی به لحظه تحویل متوسط سال، موجب اختلافی یک روزه در برخی سال‌های آتی خواهد شد که آسیبی جدی به گاهشماری ایرانی وارد خواهد ساخت.




لحظه تحویل سال 1389 بر اساس گاهشماری اعتدالی ایرانی عبارت است از ساعت 20 و 52 دقیقه و 44 ثانیهٔ روز شنبه 29 اسفندماه 1388. (برای آگاهی بیشتر بنگرید به: سالنمای 1389 ایرانی).
اشتباه متداول دیگر در این زمینه چنین است که لحظه تحویل سال را «آغاز سال نو» می‌نامند و مثلاً عبارت «آغاز سال 1389» را بازگو می‌کنند. در حالیکه سال نو ایرانی (همچون بسیاری از دیگر تقویم‌های جهان) از ساعت صفر نخستین روز فروردین‌ماه آغاز می‌گردد.
البته توجه به لحظه تحویل سال نو یکی از نیازهای تقویم‌نگاران است و هیچگاه در میان عموم مردم کاربرد نداشته است. توجه به این لحظه و اهمیت دادن به آن در میان مردم از سنت‌هایی است که در دوران معاصر متداول شده و سابقه تاریخی ندارد.


بازدارنده‌ها و موانع برگزاری نوروز
تا آنجا که منابع مکتوب در دست است، دو بار از برگزاری جشن نوروز جلوگیری شده و یا آنرا به رسمیت نشناخته‌اند. یکی به هنگام پیدایش دین زرتشتی و رسمیت یافتن آن در دوران ساسانیان و دیگری در سده‌های نخستین و حتی میانه پس از اسلام. در هر دو مورد، جشن نوروز را به رسمیت نشناخته و آنرا مغایر با سنت‌ها و آموزه‌های دینی زرتشتی و اسلامی تشخیص دادند و کوشش کردند تا با جلوگیری از برگزاری آن و یا دستکم با سکوت در باره آن و تغییر بنیادهای جشن، نوروز را از آیین‌ها و باورداشت‌های مردم حذف کنند. نمونه‌های این جلوگیری یا سکوت و بی‌توجهی، به فراوانی در متون پهلوی یا برخی متون مذهبی دوره اسلامی دیده می‌شود.


اما با این حال، نوروز در میان مردم دارای چنان نفوذ ژرف و ریشه‌های عمیقی بوده است که هیچگاه بازدارنده‌های دستگاه‌های رسمی دینی و حکومتی نتوانستند بر نوروز و باورهای کهن مردمان غلبه کنند و نوروز با صلابت و توانایی شگفت‌انگیزی به حیات دیرین خود ادامه داد و همچنان ادامه می‌دهد.


تغییرات و فراگشت‌های آیین‌های نوروزی
جشن نوروز همچون دیگر جشن‌ها و آیین‌ها در میان مردمان نواحی گوناگون به شکل‌های متفاوتی برگزار می‌شود و در طول زمان دچار تغییرات فراوانی شده است. به دلیل نبود اسناد و منابع کافی، قادر به بررسی دقیق شیوه‌ برگزاری نوروز در دوران گذشته (حتی تا چند سده پیش) نیستیم. اوستا و متون پهلوی در این زمینه بکلی ساکت هستند و تنها اشاره‌هایی کوتاه و اندک در گزارش‌های تاریخ‌نگاران و نویسندگان و شاعران سده‌های میانه (همچون فردوسی، بیرونی، گردیزی، منوچهری و دیگران) به چشم می‌خورد. همین گزارش‌های اندک، حاکی از توجه فراوان مردم به این جشن دیرپا است.



بررسی این منابع و نیز توجه به مطالعات مردم‌شناختی نشان می‌دهد که آیین‌های نوروزی در سده‌های گذشته بسیار فروان‌تر و متنوع بوده‌اند. کوشش برای پاکیزگی و بالندگی محیط زیست، کاشت گل‌ها و گیاهان، لایروبی و رسیدگی به قنات‌ها و جویبارها، نمایش‌ها و سرودها و بازی‌های همگانی، بخشی مهم و جدایی‌ناپذیر از آیین‌های نوروزی بوده‌اند. این سنت‌ها و آیین‌های اصیل، تا اندازه زیادی در شهرهای کوچک و روستاهای دورافتاده زنده مانده است.

اما آنچه از تشریفات سفره هفت‌سین و متعلقات دیگر آن (همچون آینه و شمعدان) می‌شناسیم، ظاهراً از سنت‌های عصر قاجاری است که با تغییر در سنت‌های دیرین شکل گرفته و تا به امروز باز مانده است. برای مثال، هفت‌سین (چنانکه ابوریحان بیرونی نقل می‌کند) عبارت از هفت سینی (یا بیشتر) از دانه‌های غلات بوده که مردم کشاورز بطور نمونه و برای تخمین اینکه کدامیک در سال آینده بهتر رشد می‌کنند، می‌کاشته‌اند.

کاشت غلات و سبزه‌های نوروزی در روزگار معاصر، شکل دگرگون شده و نمادین همان آیین زراعی و هفت‌سین باستانی است که بیرونی نقل کرده است.
با اینکه آیین‌ها و مراسم نوروزی در شهرهای کوچک و روستاهای دورافتاده بسیار متنوع و گونه‌گون است و هر یک زیبایی‌ها و باورداشت‌های عمیقی را در خود نهفته دارد؛ اما شیوه برگزاری آیین‌های نوروزی در تهران و شهرهای بزرگ ایرانِ امروز هیچ شباهت و ارتباطی با آیین‌های کهن و اصیل نوروزی ندارد.

امروزه در این شهرها، مراسم نوروزی منحصراً عبارت است از خرید‌های فراوان، سفرهای طولانی و خانه اقوام و دوستان رفتن. ویژگی‌های دیگر آیین‌های نوروزی در تهران و شهرهای بزرگ ایران عبارت است از: تخریب و تباهی زیست‌بوم در خانه‌تکانی و چارشنبه‌سوری و سیزده‌بدر، بی‌توجهی کامل به پاسداشت زیست‌بوم و کشتار میلیون‌ها ماهی قرمز بر اساس یک عادت جدید و نادرست شهری و تبدیل یک جشن باشکوه انسانی و طبیعی به بزرگترین جشنواره شکنجه و قتل‌عام حیوانات بی‌گناه در جهان. خوشبختانه این عادت نوظهور و نادرست در روستاها و شهرهای کوچک و نیز در دیگر کشورهای حوزه برگزاری نوروز متداول نشده است.


از آنجا که شکل برگزاری نوروز در کشورهای پیرامون ایران باشکوه‌تر و گسترده‌تر است، امید می‌رود تا ما ایرانیان که نوروز را از خود می‌دانیم و بدان عشق می‌ورزیم، بیش از دیگران در اندیشه برگزاری آیین‌های اصیل و انسانی نوروزی باشیم و مراسم فراموش‌شده نوروزی همچون پاکیزگی زیست‌بوم و محیط زیست، گردهمایی‌ها و سرودخوانی‌ها و بازی‌های همگانی و بسیاری از دیگر آیین‌های نابوده‌شده نوروزی را احیا کنیم.



نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

بس که این ملت خر است

مملکت در دست مشتی خائن غارتگر است بس که این ملت خر است حال روشنفکر بیچاره ز بد هم بد تر است بس که این ملت خر است مغزها له شد به زیر سم ملایان قم وای در عصر اتم صحبت عمامه و تسبیح و ریش و منبر است بس که این ملت خر است هر که حرفی زد ز آزادی دهانش دوختند جان ما را سوختند حرف حق این روز ها گویی گناه منکر است بس که این ملت خر است مملکت افسوس برگشته به صد ها سال پیش حرف عمامه است و ریش گوز من بر ریش هر چه شیخ در هر کشور است بس که این ملت خر است خاک شهر قم گمان داری بشر می پرورد تخم خر میپرورد زانکه هر سو شیخکی بر منبری در عرعر است بس که این ملت خر است ما که می دانیم حال شیخ ها در حجره ها وای بر احوال ما کز تف هم درسها ماتحتشان دائم تر است بس که این ملت خر است شیخ ریقویی که دائم بود دنبال لوات در پی فور و بساط با فلان پاره اش امروز یک شیر نر است بس که این ملت خر است وانکه خیک گنده اش پر بود دائم از عرق چونکه برگشته ورق پیش چشم ملت اکنون بهتر از پیغمبر است بس که این ملت خر است معده هر شیخ چون پ

اسناد شرارت و آدم فروشی محسن مخملباف

" محسن مخملباف " که در سال ۱۳۵۳ به همراه دو نفر دیگر، اقدام به  یورش تروریستی  با چاقو به پاسبان خیابان ایران (مرحوم شامبیاتی) می کنند، در درگیری با وی مجروح و دستگیر می شود. اینک مستندات پرونده ی مخملباف را به نقل از گزارش ساواک و نیز گزارش روزنامه ی اطلاعات در اختیار همگان می گزاریم. همچنین گواهی نزدیکان و قربانیان وی مبنی بر همکاریش با آدمخوار رژیم لاجوردی (فرنشین وقت زندان اوین)، در دستگیری و پرونده سازی برای مخالفان جمهوری اسلامی را نیز مورد بررسی قرار می دهیم. گزارش ساواک از دستگیری محسن مخملباف سازمان اطلاعات و امنيت كشور س. ا. و. ا. ک خيلی محرمانه گزارش بازجویی مشخصات متهم "محسن" فرزند "حسين"، شهرت مخملباف، شماره ی شناسنامه ۶۱۴۴۸ تهران، متولد ۱۳۳۶ تهران، شغل كارگر بازار (پسته ‌فروشی) مغازه ی لطفعليان، سرای پايدار، محل سكونت: تهران خيابان صفاری، كوچه ی يخچال، نبش كوچه، بالای لبنياتی، منزل اجاره‌ ای، مجرد، ميزان تحصيلات سوم متوسطه، دين اسلام، مذهب شيعه اثنا عشری، تابعيت دولت شاهنشاهي ايران، فاقد سابقه ی اتهامی و كيفری از نظر ضد امنيتی م

رونمایی از کس کش اعظم و وروره جادوی پاسدار قالیباف

چندی است که ویدیو کلیپ هایی از فردی منتشر می شود که دقیقن حرف دل رنج دیدگان و مردم ستم دیده ی ایران را می زند. او نقابی بر چهره زده است تا ماهیت درنده ی گرگش را پنهان سازد. "سید محید حسینی" از توله حرامزادگان الله پرست تازی باقی مانده از یورش الله پرستان عرب نخستین به کشورمان می باشد که هم اکنون با داغ اسلام اهریمنی بر دل و پیشانی دعاگوی خویش، سالیان سال است که مشاور مطبوعاتی و رسانه ای پاسدار "قالیباف" در شهرداری رژیم در تهران می باشد. فردی که سیل ارقام نجومی رد و بدل شده ی شهرداری و بده بستان ها و البته رانت خواری شخصی خودش از این موهبت سفره ی نکبت جمهوری اسلامی را دیده و هم از آن خوان پربرکت خمینی حرامزاده، بسیار نوشیده و چشیده. وی در یکی از ویدیو کلیپ هایی که از وی منتشر شده است، با حساب بر روی ساده لوحی مخاطبان خود در سیستان و بلوچستان، از احساسات انسانی آنها سو استفاده کرده و خود را در حالی هم آوا و همراه آنان و شریک درد و رنج و فقرشان جا می زند که تو گویی وی در همه ی این چهل سال عمر نکبتی که از ولایت فقیه گرفته، نه تنها روحش هم از فقر دهشتناک و فاحش د