رد شدن به محتوای اصلی

ما به بردگی گرفته شده ایم و این اتحاد نیست

ما انسان هایی هستیم که در زیر سایه ی حکومت ها و رژیم های سیاسی و اقتصادی گوناگون زندگی می کنیم و بدین خاطر، انسانیت هرگز متحد نشده است. در واقع، آنچه که این رژیم ها در سرتاسر جهان به نام استقلال، آزادی و دیگر ارزش های دیگر انسانی انجام می دهند، نه تنها از برای یگانگی انسانیت نیست، بلکه برای تداوم وضعیت کنونی بردگی چند صد هزار ساله است.

آری درست خواندید، چند صد هزار ساله؛ زیرا تاریخی که به شما گفته اند دروغ است، انسان ها صدها هزار سال پیشتر از آنچه تاریخ نگاری رسمی آن را بیان می کند، وجود داشته ند و در واقع، "دوران پنهان شده ی بردگی انسان"، از ذهن مردم شوییده شده است. انسان ها هرگز آزاد نبوده اند.


این حکومت ها که بازمانده ی حکومت های برده دار پیشینند، ما را در قالب زبان و قومیت و ملیت و نژاد و طبقه، موقعیت اجتماعی و سیاسی و پولی و هر آنچه دیگر که فکرش را بکنید، به بردگی گرفته اند و به گزاف نام اتحاد بر آن نهاده اند. ما انسان ها از آنجا که موجوداتی هوشمند هستیم، در روزگاران فراباستانی از سوی پدید آورندگانی ساخته شده ایم تا برده ی ایشان باشیم و برایشان در روی زمین بیگاری کنیم. برای هم بود که چون دیگر شمارمان بسیار شد و در برابر خدایان انسان کش سرکشی و طغیان کردیم، هم طغیان و سرکشی را در کتاب های دینیشان ممنوع کردند و مستوجب فرجام دردناک جهنم موهوم دانستند و هم در میان مردمان برده این اندیشه را به گزاف جا اندازی کردند که سرکشی، زشت و ناپسند و ضد انسانی است !!

انسان ها هرگز مزه ی یگانگی را نچشیده اند. از همینروست که مفهوم آزادی نمی تواند بدون مفهوم انسانیت تعریف شود.

انسان هایی که امروز از سوی کره ی شمالی به اسارت گرفته شده اند، در واقع زندانیانی هستند از سنخ عقیده. انسان هایی که داغ کمونیسم و آمریکا ستیزی را برای دهه ها بدبخت کردن خودشان یدک کشیدند و سرانجام فهمیدند که دارند سرنا را از سر گشادش می زنند. همین خفت را ایرانیان الله زده نیز تجربه خواهند کرد، آن روزی که همه ی ما یا بیشتر ما به این درک و شعور برسیم که از برای مطامع فرقه ای و آزهای گروهی و جناحی و در زیر سایه ی اسلام تحمیلی عربی، با دوست که اسراییل باشد، دشمنی نکنیم.


بردگی انسان زمانی از پهنه ی زمین رخت برخواهد بست که همه ی انسان ها یکدیگر را دوست بدارند و عنصر عشق به عنوان عنصر پنجم آخشیج، به رسمیت جهانی شناخته شود و ما در کردار و رفتار خویش، مهرورزی و مهربانی را به کار بندیم.

روزگاری که مردم دیگر نترسند، انسانیت به آزادی و اتحاد می رسد.


از اینرو، دشمنان انسانیت به هر بهانه ای تلاش می کنند تا جنگ و سایه ی ترس از نابودی و مرگ را همچنان بر سر مردم نگاه دارند و این کار را اگر پیشتر با تمدن های پیشروتر اروپایی و آسیای خاوری کردند، امروز جبهه ی جنگ ها به ارتش های خصوصی سپرده می شود تا در کشورهای عقب مانده دست به کشتار و جنایت بزنند. روزگاری می توان از شر این فساد دیرینه ی ضد بشری خلاص شد که یا برای آزادیمان جنگی جهانی کنیم یا با انقلابی جهانی، انسان ها علیه این همه پلیدی به پا خیزند و میخ واپسین را بر تابوت نژاد پرستی و فاشیسم و دین و خدای موهوم از هر دینی هست، بزنند.

خدایی نیست، اگر هم بوده، اکنون دیگر مرده است. انسان باشیم...

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

بس که این ملت خر است

مملکت در دست مشتی خائن غارتگر است بس که این ملت خر است حال روشنفکر بیچاره ز بد هم بد تر است بس که این ملت خر است مغزها له شد به زیر سم ملایان قم وای در عصر اتم صحبت عمامه و تسبیح و ریش و منبر است بس که این ملت خر است هر که حرفی زد ز آزادی دهانش دوختند جان ما را سوختند حرف حق این روز ها گویی گناه منکر است بس که این ملت خر است مملکت افسوس برگشته به صد ها سال پیش حرف عمامه است و ریش گوز من بر ریش هر چه شیخ در هر کشور است بس که این ملت خر است خاک شهر قم گمان داری بشر می پرورد تخم خر میپرورد زانکه هر سو شیخکی بر منبری در عرعر است بس که این ملت خر است ما که می دانیم حال شیخ ها در حجره ها وای بر احوال ما کز تف هم درسها ماتحتشان دائم تر است بس که این ملت خر است شیخ ریقویی که دائم بود دنبال لوات در پی فور و بساط با فلان پاره اش امروز یک شیر نر است بس که این ملت خر است وانکه خیک گنده اش پر بود دائم از عرق چونکه برگشته ورق پیش چشم ملت اکنون بهتر از پیغمبر است بس که این ملت خر است معده هر شیخ چون پ

اسناد شرارت و آدم فروشی محسن مخملباف

" محسن مخملباف " که در سال ۱۳۵۳ به همراه دو نفر دیگر، اقدام به  یورش تروریستی  با چاقو به پاسبان خیابان ایران (مرحوم شامبیاتی) می کنند، در درگیری با وی مجروح و دستگیر می شود. اینک مستندات پرونده ی مخملباف را به نقل از گزارش ساواک و نیز گزارش روزنامه ی اطلاعات در اختیار همگان می گزاریم. همچنین گواهی نزدیکان و قربانیان وی مبنی بر همکاریش با آدمخوار رژیم لاجوردی (فرنشین وقت زندان اوین)، در دستگیری و پرونده سازی برای مخالفان جمهوری اسلامی را نیز مورد بررسی قرار می دهیم. گزارش ساواک از دستگیری محسن مخملباف سازمان اطلاعات و امنيت كشور س. ا. و. ا. ک خيلی محرمانه گزارش بازجویی مشخصات متهم "محسن" فرزند "حسين"، شهرت مخملباف، شماره ی شناسنامه ۶۱۴۴۸ تهران، متولد ۱۳۳۶ تهران، شغل كارگر بازار (پسته ‌فروشی) مغازه ی لطفعليان، سرای پايدار، محل سكونت: تهران خيابان صفاری، كوچه ی يخچال، نبش كوچه، بالای لبنياتی، منزل اجاره‌ ای، مجرد، ميزان تحصيلات سوم متوسطه، دين اسلام، مذهب شيعه اثنا عشری، تابعيت دولت شاهنشاهي ايران، فاقد سابقه ی اتهامی و كيفری از نظر ضد امنيتی م

رونمایی از کس کش اعظم و وروره جادوی پاسدار قالیباف

چندی است که ویدیو کلیپ هایی از فردی منتشر می شود که دقیقن حرف دل رنج دیدگان و مردم ستم دیده ی ایران را می زند. او نقابی بر چهره زده است تا ماهیت درنده ی گرگش را پنهان سازد. "سید محید حسینی" از توله حرامزادگان الله پرست تازی باقی مانده از یورش الله پرستان عرب نخستین به کشورمان می باشد که هم اکنون با داغ اسلام اهریمنی بر دل و پیشانی دعاگوی خویش، سالیان سال است که مشاور مطبوعاتی و رسانه ای پاسدار "قالیباف" در شهرداری رژیم در تهران می باشد. فردی که سیل ارقام نجومی رد و بدل شده ی شهرداری و بده بستان ها و البته رانت خواری شخصی خودش از این موهبت سفره ی نکبت جمهوری اسلامی را دیده و هم از آن خوان پربرکت خمینی حرامزاده، بسیار نوشیده و چشیده. وی در یکی از ویدیو کلیپ هایی که از وی منتشر شده است، با حساب بر روی ساده لوحی مخاطبان خود در سیستان و بلوچستان، از احساسات انسانی آنها سو استفاده کرده و خود را در حالی هم آوا و همراه آنان و شریک درد و رنج و فقرشان جا می زند که تو گویی وی در همه ی این چهل سال عمر نکبتی که از ولایت فقیه گرفته، نه تنها روحش هم از فقر دهشتناک و فاحش د