رد شدن به محتوای اصلی

با تاییدی بر مرگ بر اسراییل: "نشست ورشو در سه سطح: دگرش رفتار، سرنگونی و جنگ"

بنیامین نتانیاهو به همراه سرکردگان رژیم های جعلی عربی، خواستار یورش
نظامی به ایران شد
در حالی که داد و فریادها رسانه ای و رسمی جمهوری اسلامی، تا هفته ها پیش از برگزاری نشست ورشو، جهان را متوجه یک ائتلاف جهانی علیه جمهوری اسلامی کرد، و اگر خود رژیم تا این اندازه جلز و ولز نمی کرد، صدای ترکیدن اجلاس پس از پایان یافتنش درمی آمد، اما با این حال این نشست برگزار شد و جمهوری اسلامی بار دیگر با دماغی سوخته و دلی دوخته به توهمات خود، در پوسته ی مظلوم نمایی و همیشه حق به جانبی خزید.

در حالی که پس از این نشست، "مایک پومپئو" بار دیگر اذعان کرد که آمریکا تنها به دنبال دگرش رفتار رژیم است، اما "نتانیاهو" که کاسه ی از آش داغ تر است، غلاده ترکاند و فریاد یهودی جنگ با ایران را به جای مرگ بر جمهوری اسلامی، بر زبان راند.

نخست وزیر اسراییل که ملتش در درازنای تاریخ بارها و بارها از سوی الله پرستان عرب کشتار دسته جمعی شده اند، اکنون دشمن بزرگ تری را در برابر خود می بیند که اقتدار موشکی آن، قابل تحمل نیست. به همین سبب، اسراییل ترجیح می دهد که با افعی ها و کژدم های سنتی خود کنار بیاید تا نانی که از ایرانیان خورده و حیثیت و موجودیتش را تا همیشه مدیون پارسیان است، در صورت ولی نعمتان خود تف کند.

اعتراف دوباره ی اسراییل به تمایل به آغاز جنگ با ایران.
از دید اسراییل، دشمن آنها ایران است نه جمهوری اسلامی.
بدین قرار، طرحی که پیشتر در همین وبلاگ آن را زیر عنوان "مرگ بر اسراییل" افشا کردم که بیان می داشت شخص نتانیابو خواستار یورش نظامی تمام قد به ایران و اشغال شهرهای کشور و هتا گسیل داشتن موج یهودیان برای سکنا گزیدن در چند بخش شهرهای تهران و اسپهان است، بار دیگر از سوی خود این یابو تایید شد و برای هیچ کس جز مشتی گوساله ی هیچی نفهم، کوچک ترین تردیدی بر جای نمی گزارد که رژیم اسراییل، در حالی که در ظاهر با ایرانیان دوست نمایی می کند، در کردار ژرفن و شدیدن، ایرانی ستیز است و ایران چاره ای ندارد به جز آنکه با دشمن درجه یک خود روبرو شود و کارش را یکسره سازد.

از همه ی نیروهای اپوزوسیون می خواهم که در بازی های تکراری اسراییل نیفتند و امیدوارم مطالعه ی کتاب "پول خون آلود" ترجمه ی زنده یاد استاد "مسعود انصاری" را بخوانید که از زبان معترف یک افسر ارشد اطلاعاتی اسراییل به نام "آری بن مناشه"، واقعیت های خیانت آلود دردناکی را به رشته ی نوشتار درآورده است.

زنده یاد استاد مسعود انصاری در حال سخنرانی به یادمان جاوید نام "فریدون فرخزاد"
در بخشی از این کتاب، این افسر اطلاعاتی ارتش اسراییل اعتراف می کند که در هنگام بر پایی شوروش ۵۷، خلبانان اسراییلی ساکن ایران که در نیروی هوایی ارتش شاهنشاهی کار می کردند، ۴۸ فروند جنگنده های اف ۱۴ ایرانی که پول آنها تمامن به آمریکا پرداخته شده بود را دزدیده و به اسراییل می برند. ایران نه تنها نخستین کشوری بود که این پیشرفته ترین جنگنده های روزگار خود را در اختیار داشت، که هتا خود آمریکا هم هنوز از آنها در ارتشش استفاده نمی کرد !!

در خیانت های پی در پی اسراییل به ملت و کشور ما، یکی همین مورد است که اسراییل در عین حال که همه چیز ایران را یا نابود می کند یا می دزدد، در زنجیره معاملات جنگ افزار با رژیم، تنها در یک فقره از معاملات، ۱ ملیارد دلار تسلیحات به سال ۱۳۵۸ ف. خ. را به جمهوری اسلامی درگیر جنگ با عراق می فروشد که نیمی از این پول، سهم سود اسراییل بوده است !!

رژیم قجری جمهوری اسلامی، رژیمی خفت طلب و تو سری خور است که شایسته ی تیپا خوردن و نابودی و محاکمه ی تک تک سرکردگان و مزدورانش در دادگاه های آینده ی ایران آزاد می باشد، اما نباید اجازه داد که ایران و این رژیم عربی اسلامی دست نشانده ی شرق و غرب را با ایران یک کاسه کنند و سرنوشت هر دو را به یکدیگر پیوند بزنند. جمهوری اسلامی دیر یا زود رفتنی است، اما ایران نخواهد مرد...

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

بس که این ملت خر است

مملکت در دست مشتی خائن غارتگر است بس که این ملت خر است حال روشنفکر بیچاره ز بد هم بد تر است بس که این ملت خر است مغزها له شد به زیر سم ملایان قم وای در عصر اتم صحبت عمامه و تسبیح و ریش و منبر است بس که این ملت خر است هر که حرفی زد ز آزادی دهانش دوختند جان ما را سوختند حرف حق این روز ها گویی گناه منکر است بس که این ملت خر است مملکت افسوس برگشته به صد ها سال پیش حرف عمامه است و ریش گوز من بر ریش هر چه شیخ در هر کشور است بس که این ملت خر است خاک شهر قم گمان داری بشر می پرورد تخم خر میپرورد زانکه هر سو شیخکی بر منبری در عرعر است بس که این ملت خر است ما که می دانیم حال شیخ ها در حجره ها وای بر احوال ما کز تف هم درسها ماتحتشان دائم تر است بس که این ملت خر است شیخ ریقویی که دائم بود دنبال لوات در پی فور و بساط با فلان پاره اش امروز یک شیر نر است بس که این ملت خر است وانکه خیک گنده اش پر بود دائم از عرق چونکه برگشته ورق پیش چشم ملت اکنون بهتر از پیغمبر است بس که این ملت خر است معده هر شیخ چون پ

اسناد شرارت و آدم فروشی محسن مخملباف

" محسن مخملباف " که در سال ۱۳۵۳ به همراه دو نفر دیگر، اقدام به  یورش تروریستی  با چاقو به پاسبان خیابان ایران (مرحوم شامبیاتی) می کنند، در درگیری با وی مجروح و دستگیر می شود. اینک مستندات پرونده ی مخملباف را به نقل از گزارش ساواک و نیز گزارش روزنامه ی اطلاعات در اختیار همگان می گزاریم. همچنین گواهی نزدیکان و قربانیان وی مبنی بر همکاریش با آدمخوار رژیم لاجوردی (فرنشین وقت زندان اوین)، در دستگیری و پرونده سازی برای مخالفان جمهوری اسلامی را نیز مورد بررسی قرار می دهیم. گزارش ساواک از دستگیری محسن مخملباف سازمان اطلاعات و امنيت كشور س. ا. و. ا. ک خيلی محرمانه گزارش بازجویی مشخصات متهم "محسن" فرزند "حسين"، شهرت مخملباف، شماره ی شناسنامه ۶۱۴۴۸ تهران، متولد ۱۳۳۶ تهران، شغل كارگر بازار (پسته ‌فروشی) مغازه ی لطفعليان، سرای پايدار، محل سكونت: تهران خيابان صفاری، كوچه ی يخچال، نبش كوچه، بالای لبنياتی، منزل اجاره‌ ای، مجرد، ميزان تحصيلات سوم متوسطه، دين اسلام، مذهب شيعه اثنا عشری، تابعيت دولت شاهنشاهي ايران، فاقد سابقه ی اتهامی و كيفری از نظر ضد امنيتی م

رونمایی از کس کش اعظم و وروره جادوی پاسدار قالیباف

چندی است که ویدیو کلیپ هایی از فردی منتشر می شود که دقیقن حرف دل رنج دیدگان و مردم ستم دیده ی ایران را می زند. او نقابی بر چهره زده است تا ماهیت درنده ی گرگش را پنهان سازد. "سید محید حسینی" از توله حرامزادگان الله پرست تازی باقی مانده از یورش الله پرستان عرب نخستین به کشورمان می باشد که هم اکنون با داغ اسلام اهریمنی بر دل و پیشانی دعاگوی خویش، سالیان سال است که مشاور مطبوعاتی و رسانه ای پاسدار "قالیباف" در شهرداری رژیم در تهران می باشد. فردی که سیل ارقام نجومی رد و بدل شده ی شهرداری و بده بستان ها و البته رانت خواری شخصی خودش از این موهبت سفره ی نکبت جمهوری اسلامی را دیده و هم از آن خوان پربرکت خمینی حرامزاده، بسیار نوشیده و چشیده. وی در یکی از ویدیو کلیپ هایی که از وی منتشر شده است، با حساب بر روی ساده لوحی مخاطبان خود در سیستان و بلوچستان، از احساسات انسانی آنها سو استفاده کرده و خود را در حالی هم آوا و همراه آنان و شریک درد و رنج و فقرشان جا می زند که تو گویی وی در همه ی این چهل سال عمر نکبتی که از ولایت فقیه گرفته، نه تنها روحش هم از فقر دهشتناک و فاحش د