رد شدن به محتوای اصلی

ایران و دشمنان تاریخی دست ساخته ی خویش

اگر ایران را از نقشه ی جهان برداریم و وانمود کنیم که ایران هرگز وجود نداشته است، آنگاه صورت مسئله ای را پاک کرده ایم و همه ی سرنخ های تاریخی و رویدادهایش از دست می روند. دیگر نمی توان گفت رومیان و یونانیان با چه کسانی در خاور زمین نبرد کردند یا اسلام اهریمنی برای گسترش امپریالیسم عربی الهی خود، مردمان کدامین جهانگیری را کشتار و برده و چپاول کرد.


هر رویداد تاریخی دستاوردهایی برای برخی داشته، اما این دستاوردها در عین حال به زیان دیگرانی نیز بوده است؛ دیگرانی که اگر از بین نرفته باشند و به سرکوب موقت آنان بسنده شده باشد، به شکل های گوناگونی در آینده سر بر خواهند آورد و همچنان با کینه و دشمنی تاریخی خود، به ایجاد آسیب و تولید ناهنجاری و خرابکاری اقدام می کنند. پ

مجموعه ی استبداد در این سرزمین از دیرباز تاکنون، همیشه باعث شده است که موجی از ناخرسندی ها و دشمنی ها علیه بخشی از قشر و طبقه ی چیره و حاکم به وجود بیاید که مشخص ترین آنها و تا به امروز البته، کامکارترین آنها، طبقه ی مفت خواره ی دین فروش آخوندها بوده است، چه مغان زرتشتی در زمان ساسانیان و چه آخوندهای الله پرست در روزگار پسا یورش اسلام تحمیلی.



از اینرو، همیشه مردمان ناخرسند، این موج ناخرسندی خود را به نسل های آینده و نیز به هم نسلان خود منتقل کرده، دسته بندی های اجتماعی ایجاد کرده و تلاش داشته اند از زیر و از پشت و پنهانی، آرام آرام و پیوسته، به قدرت حاکم و چیره آسیبی در حد نابودی و حذف وارد کنند، هتا اگر از رویداد تاریخی نخستین، سده ها و بلکه هزاران سال گزشته باشد؛ از همینروست که ایرانیان کینه ی دشمنان الله پرست تازی و ترک در خلیفگی های خونریز اسلامی را نه هرگز فراموش کرده اند و نه هرگز بخشیده اند و تاریخ نشان داده که در کوچک ترین فرصت های به وجود آمده، ایرانیان علیه اسلام و عرب به پا خاسته اند.

پس صلح جهانی نمی تواند بدون در نظر گرفتن این کینه های تاریخی محقق شود. در واقع آنچه که می تواند صلح جهانی را به وجود بیاورد، یکی گزار دقیق و حل شده از چنین گسل های اجتماعی و تاریخی است، به گونه ای که این مسائل حل شده و برای همیشه به کناری گزارده شوند.

مجاهدین خلق نیز چنین وضعی دارند؛ میراثی که ایرانیان آینده با آن روبرو خواهند بود، طبقه ای از مجاهدین خلق هستند که قافله را کاملن باخته اند و به مانند زرتشتیان امروزین هند، مجبور به ترک کشور شده اند. خوب بنگرید که میراث ایران بزرگ، هم اکنون در کشورهای همسایه دست به دست می شود و آنها خود را میراث دار فرهیختگان ایرانی می دانند، حال آنکه این کشورها هتا موجودیت تاریخی هم ندارند و همیشه بخشی از کشور ایران بوده اند. در حاشیه این را بیان می کنم که درست است که مولوی در بلخ زاده شده است، اما او یک ایرانی بلخی است نه یک اوغان بلخی.


مجاهدین از هم اکنون به آغوش دشمنان دیگر ایران رفته اند که برجسته ترین و نحس ترین آنها، رژیم ضد بشری عرعربستان سعودی است.

پس ایران باید یا امروز مشکل خود را با دشمنان امروزینش که بخشی قابل توجه از آنها ریشه در دشمنی تاریخی با ایران دارند، حل و فصل کند، یا اینکه این میراث کژدار و مریز یا استخوان لای زخم یا با تن بیمار و زخم خورده حرکت کردن، به نسل های آینده نیز خواهد رسید و این امری طبیعی است که اگر مشکلات حل نشوند، هر روز بر شمار آنها افزوده می شود.

هم به همین دلیل نیز هست که جنگ ها توجیه پیدا می کنند. نمونه اینکه، "ناریندا مودی" نخست وزیر هندوستان، بر سر کشمیر گفت که با پاکستان یک جنگ می کنیم و تکلیف را یک بار و برای همیشه معین می نماییم.

اینگونه است که جنگ به عنوان یک راه حل تعریف و توجیه می شود.


پس اگر برای صلح جهانی مجبوریم تا مشکلات تاریخی خود را با یکدیگر حل کنیم و در عین حال خواستار جنک نیز نیستیم، راهی به جز انقلاب در بن مایه های اندیشه و اخلاقی خود نداریم و باید بدین باور برسیم که نمی توان با نسخه های پوسیده ی واپسگرایانه و ارتجاعی قومی و مذهبی هزاران ساله، برای آینده نسخه پیچید و هتمن راه به ناکجا آباد خواهد برد؛ پس راهکاری بسیار مهم و تاثیر گزار به عنوان آزادی بیان و دمکراسی در بستر حقوق بشر و سکولاریسم وجود دارد که می توان از آنها بهره وری کرد تا هم کار به پیش رود و مردم از دشمنی تاریخی به دوستی حقیقی انسانی دست یابند و هم اینکه جلوی جنگ و کشتار و ویرانی گرفته شود.

انتخاب همیشه با شماست.

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

بس که این ملت خر است

مملکت در دست مشتی خائن غارتگر است بس که این ملت خر است حال روشنفکر بیچاره ز بد هم بد تر است بس که این ملت خر است مغزها له شد به زیر سم ملایان قم وای در عصر اتم صحبت عمامه و تسبیح و ریش و منبر است بس که این ملت خر است هر که حرفی زد ز آزادی دهانش دوختند جان ما را سوختند حرف حق این روز ها گویی گناه منکر است بس که این ملت خر است مملکت افسوس برگشته به صد ها سال پیش حرف عمامه است و ریش گوز من بر ریش هر چه شیخ در هر کشور است بس که این ملت خر است خاک شهر قم گمان داری بشر می پرورد تخم خر میپرورد زانکه هر سو شیخکی بر منبری در عرعر است بس که این ملت خر است ما که می دانیم حال شیخ ها در حجره ها وای بر احوال ما کز تف هم درسها ماتحتشان دائم تر است بس که این ملت خر است شیخ ریقویی که دائم بود دنبال لوات در پی فور و بساط با فلان پاره اش امروز یک شیر نر است بس که این ملت خر است وانکه خیک گنده اش پر بود دائم از عرق چونکه برگشته ورق پیش چشم ملت اکنون بهتر از پیغمبر است بس که این ملت خر است معده هر شیخ چون پ

اسناد شرارت و آدم فروشی محسن مخملباف

" محسن مخملباف " که در سال ۱۳۵۳ به همراه دو نفر دیگر، اقدام به  یورش تروریستی  با چاقو به پاسبان خیابان ایران (مرحوم شامبیاتی) می کنند، در درگیری با وی مجروح و دستگیر می شود. اینک مستندات پرونده ی مخملباف را به نقل از گزارش ساواک و نیز گزارش روزنامه ی اطلاعات در اختیار همگان می گزاریم. همچنین گواهی نزدیکان و قربانیان وی مبنی بر همکاریش با آدمخوار رژیم لاجوردی (فرنشین وقت زندان اوین)، در دستگیری و پرونده سازی برای مخالفان جمهوری اسلامی را نیز مورد بررسی قرار می دهیم. گزارش ساواک از دستگیری محسن مخملباف سازمان اطلاعات و امنيت كشور س. ا. و. ا. ک خيلی محرمانه گزارش بازجویی مشخصات متهم "محسن" فرزند "حسين"، شهرت مخملباف، شماره ی شناسنامه ۶۱۴۴۸ تهران، متولد ۱۳۳۶ تهران، شغل كارگر بازار (پسته ‌فروشی) مغازه ی لطفعليان، سرای پايدار، محل سكونت: تهران خيابان صفاری، كوچه ی يخچال، نبش كوچه، بالای لبنياتی، منزل اجاره‌ ای، مجرد، ميزان تحصيلات سوم متوسطه، دين اسلام، مذهب شيعه اثنا عشری، تابعيت دولت شاهنشاهي ايران، فاقد سابقه ی اتهامی و كيفری از نظر ضد امنيتی م

رونمایی از کس کش اعظم و وروره جادوی پاسدار قالیباف

چندی است که ویدیو کلیپ هایی از فردی منتشر می شود که دقیقن حرف دل رنج دیدگان و مردم ستم دیده ی ایران را می زند. او نقابی بر چهره زده است تا ماهیت درنده ی گرگش را پنهان سازد. "سید محید حسینی" از توله حرامزادگان الله پرست تازی باقی مانده از یورش الله پرستان عرب نخستین به کشورمان می باشد که هم اکنون با داغ اسلام اهریمنی بر دل و پیشانی دعاگوی خویش، سالیان سال است که مشاور مطبوعاتی و رسانه ای پاسدار "قالیباف" در شهرداری رژیم در تهران می باشد. فردی که سیل ارقام نجومی رد و بدل شده ی شهرداری و بده بستان ها و البته رانت خواری شخصی خودش از این موهبت سفره ی نکبت جمهوری اسلامی را دیده و هم از آن خوان پربرکت خمینی حرامزاده، بسیار نوشیده و چشیده. وی در یکی از ویدیو کلیپ هایی که از وی منتشر شده است، با حساب بر روی ساده لوحی مخاطبان خود در سیستان و بلوچستان، از احساسات انسانی آنها سو استفاده کرده و خود را در حالی هم آوا و همراه آنان و شریک درد و رنج و فقرشان جا می زند که تو گویی وی در همه ی این چهل سال عمر نکبتی که از ولایت فقیه گرفته، نه تنها روحش هم از فقر دهشتناک و فاحش د