رد شدن به محتوای اصلی

پیامد امنیتی هویتی: اساس دخالت داعش در جنایت تروریستی اهواز چه بود ؟

قوم گرایی تکفیری چیست ؟
هویت طلبان تکفیری چه کسانیند ؟
شعار خلیج عربی از کجا آمده ؟

بگویید بر کس خود بنویسند با خط خوش
کیری فی حلقه الی الابد
جریان تکفیری الله پرست داعش در اجرای جنایت تروریستی اهواز، امری مسلم است، به گونه ای که از یکسو جریان نوبعثی (سندیکایی از همه ی گروه های مسلح) مسئولیت این یورش تروریستی را با اصرار و ابرام بر عهده می گیرد و از سوی دیگر، داعش با فیلم هایی که از تروریست هایش منتشر کرده نیز، مدعی انجام این جنایت تروریستی از سوی خود می باشد.

نخست آنکه، گروهک تروریستی و الله پرست داعش، با جریان نوبعثی در تماس و اشتراک است، زیرا هسته ی آغازین داعش متشکل از افسران امنیتی حزب بعث است و دوم اینکه، تلاش در راستای راهبرد ابهام در مسئولیت، برای جلوگیری از پیگرد دیپلماتیکی صورت می گیرد و هر روز یک گروه برای سر در گم کردن ایران، اعلامیه ی مسئولیت می دهد.

متن اعلامیه ی محرمانه ی سپاه بر لزوم برخورد با گروهک های تروریستی الله پرست سنی که
سر از تارنمای گروهک تروریستی و تجزیه طلب الله پرست پان عرب درآورده است !!
گروهک های تروریست خواهان تجزیه ی خوزستان از ایران، در سال گزشته در نشستی که در مسر داشتند، جبهه ی یگانه ای تشکیل دادند و جنایت تروریستی اسلامی علیه ایرانیان در اهواز نیز، با سهامداری همه ی گروه ها رخ داده است. در این فضا، تفاوت چندانی بر جریان تکفیری الله پرست و گروهک های تروریستی ایی همچون "تضامن" و "حرکة النضال" نیست.

از آنجا که در جهان بینی مکتبی این گروهک ها، تشیع یک متغیر مزاحم در هویت کزایی و تحمیلی عرب زبان های خوزستان است، بنا بر این تلاش بسیاری برای ارتداد تشیع و تبلیغ وهابیت از سوی همین گروهک های مسلح صورت می گیرد. در یک مورد بسیار پیش پا افتاده، "غلام علی ساکس" از به اصطلاح "فعالان مدنی" اهواز، یک محفل تروریستی به نام "حرکة السنی الاهواز" را راه اندازی کرده بود.


اما یورش های تروریستی دارای یک پایگاه تبلیغاتی مخفی در داخل کشور نیز هستند. همان هایی که تروریسم را به مانند آیت الله بی بی سی به صورت "مشروط" محکوم می کنند تا به صورت تلویحی و ناگفته، مشروعیتی برای تروریست ها دست و پا کنند، جزو همین دسته اند (ویدیوی بالا).

اگر قصد رویارویی با تروریسم را داریم، باید ریشه های هویت ساز آن را بخشکانیم. در غیر این صورت، گروهک های مسلح، بیشتر معلولند نه علت.

فاحشه شیرین عبادی برنده ی جایزه ی صلح نوبل آشغال های لیبرال سوسیالیست جهان،
در کنار سرکرده ی گروهک تروریستی و الله پرست تجزیه طلب پان عرب الاهواز
به نام یوسف عزیزی بنی طرف دیده می شود
با مطرح شدن داعش، ضریب "هویت پایه" بودن تهدیدات تروریستی افزایش می یابد. داعش گروهکی به شدت "هویت طلب" است که زور می زند تا با بازگشت به گزشته ی اسلام نجس و ناب محمدی، این دین آدمخوار را از یکسان سازی از سوی جهان نوین نجات دهد و تفکر عربی ترکی "خلافت اسلامی" را بازسازی نماید. خلافتی اسلامی که روزی در بغداد و سپس در عثمانی مستقر بود. در این میان، شیعیان را دشمن نزدیک و به تعبیری جیش صفوی (دگر سیاسی ترکان عثمانی) تعریف کرده است.

اینگونه هویت طلبی، نوعی بنیادگرایی اسلامی است. در اینجا مرزهای بین بنیادگرایی قومی و مذهبی در هم آمیخته می شود. بازگشت به بنیادها و پاسداری سفت و سخت از آنها، خلوص گرایی دینی، زبانی و قومی، از ویژگی های این گفتمان است. هر دو، با خردورزی و نوین سازی و گفتمان شهروندی ستیز دارند. هر دو، امارت و قبیله و قوم را مد نظر قرار می دهند و در نهایت طرف مقابل را "تکفیر" می کنند.



بیشتر بخوانید: اقوام وحشی و بدوی در ایران

در این میان، پانترک ها بزرگ ترین سرچشمه ی فاضلابی تکفیرند. هر روز یک فرد، یک روش عن فکر، یک گروه قومی یا یک کتاب از سوی آنها تکفیر و خواندش ممنوع اعلام می شود !! آنها هتا واژه ها را نیز تکفیر می کنند، نام شهرها را تکفیر می کنند، کشور و ملت را تکفیر و بر علیهشان اعلام جهاد می کنند.

هنگامی که رسانه هایشان را باز می کنید، آکنده از اعلام جنگ است. اعلام جنگ علیه کردها، یونانی ها، ارمنی ها، پارسی ها و هتا آذری ها.


ظاهرن تنها ناکسانی که با آنها نمی جنگند، اعراب هستند. شعار "خلیح عربی" در ایران، از سوی همین مدعیان هویت طلبی ترککی سر داده می شود و در "العربیة" تبدیل به خبر می شود و در تارنمای گروهک تروریستی تضامن و نضال بارگزاری می گردد. اتحاد راهبردی آنها، به دوران خلافت و داستان غلامانی بر می گردد که از دوره ی معتصم وارد دستگاه خلافت اسلامی عربی شدند و در سامرا اسکان داده شده و سپس برای جنگ با ایرانی ها از جمله آذربایجان، به دژ بابک گسیل شدند.

بیشتر بخوانید: بی منطقی در رفتار الله با تهدید مخالفان محمد


اما چرا توجه به این جریان التقاطی مهم است ؟
سال هاست که نسبت به شکل گیری "قوم گرایی تکفیری" هشدار داده می شود. این فرقه ی سیاسی اسلامی، نهاد تکفیر را علیه "دیگری" یعنی رقیب سیایی به کار می برد و مانند شیوخ قبیله تلاش می کند تا یک فرد یا گروه را بیرون از امتیازات ویژه ی قبیله و عشیره نگاه دارد. خوشبختانه هازمان ایران، جامعه ای شهری است و چنین حربه هایی در آن بی اثر است. درست در اینجاست که تکفیر به کار گرفته می شود. یعنی هویت طلبان قومی با همکاری مرتجعین دیگر، تا حد جهنم تکفیر را در آغوش کشیده اند.


نتیجه گیری
داعش یک گروهک ارتجاعی و هویت طلب است. بنیادگرایی در سرشت خود، بازگشت به گزشته و خلوص سازی را مد نظر دارد. بنیادگرایی قومی و مذهبی، سرشت یکسانی دارند: "هر دو ضد خردورزی، ضد نوین سازی، ضد شهروندی و هازمان شهریند". پان ترک ها بزرگ ترین گروه هویت طلب و بنیادگرا هستند. آنها همان هویت طلبان تکفیریند که شعار خلیج عربی سر می دهند. برای خشکاندین ریشه ی تروریسم، باید دکان هویت طلبی را تخته کرد و با مدعیان آن همان رفتاری را در پیش گرفت که با سایر بنیادگراها همچون کلیت جمهوری اسلامی و سازمان تروریستی سپاه. نسبت این دو، به مانند "وهابیت تبلیغی" و "وهابیت تکفیری" است. یکی مقدمه ی دیگری است.

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

بس که این ملت خر است

مملکت در دست مشتی خائن غارتگر است بس که این ملت خر است حال روشنفکر بیچاره ز بد هم بد تر است بس که این ملت خر است مغزها له شد به زیر سم ملایان قم وای در عصر اتم صحبت عمامه و تسبیح و ریش و منبر است بس که این ملت خر است هر که حرفی زد ز آزادی دهانش دوختند جان ما را سوختند حرف حق این روز ها گویی گناه منکر است بس که این ملت خر است مملکت افسوس برگشته به صد ها سال پیش حرف عمامه است و ریش گوز من بر ریش هر چه شیخ در هر کشور است بس که این ملت خر است خاک شهر قم گمان داری بشر می پرورد تخم خر میپرورد زانکه هر سو شیخکی بر منبری در عرعر است بس که این ملت خر است ما که می دانیم حال شیخ ها در حجره ها وای بر احوال ما کز تف هم درسها ماتحتشان دائم تر است بس که این ملت خر است شیخ ریقویی که دائم بود دنبال لوات در پی فور و بساط با فلان پاره اش امروز یک شیر نر است بس که این ملت خر است وانکه خیک گنده اش پر بود دائم از عرق چونکه برگشته ورق پیش چشم ملت اکنون بهتر از پیغمبر است بس که این ملت خر است معده هر شیخ چون پ

اسناد شرارت و آدم فروشی محسن مخملباف

" محسن مخملباف " که در سال ۱۳۵۳ به همراه دو نفر دیگر، اقدام به  یورش تروریستی  با چاقو به پاسبان خیابان ایران (مرحوم شامبیاتی) می کنند، در درگیری با وی مجروح و دستگیر می شود. اینک مستندات پرونده ی مخملباف را به نقل از گزارش ساواک و نیز گزارش روزنامه ی اطلاعات در اختیار همگان می گزاریم. همچنین گواهی نزدیکان و قربانیان وی مبنی بر همکاریش با آدمخوار رژیم لاجوردی (فرنشین وقت زندان اوین)، در دستگیری و پرونده سازی برای مخالفان جمهوری اسلامی را نیز مورد بررسی قرار می دهیم. گزارش ساواک از دستگیری محسن مخملباف سازمان اطلاعات و امنيت كشور س. ا. و. ا. ک خيلی محرمانه گزارش بازجویی مشخصات متهم "محسن" فرزند "حسين"، شهرت مخملباف، شماره ی شناسنامه ۶۱۴۴۸ تهران، متولد ۱۳۳۶ تهران، شغل كارگر بازار (پسته ‌فروشی) مغازه ی لطفعليان، سرای پايدار، محل سكونت: تهران خيابان صفاری، كوچه ی يخچال، نبش كوچه، بالای لبنياتی، منزل اجاره‌ ای، مجرد، ميزان تحصيلات سوم متوسطه، دين اسلام، مذهب شيعه اثنا عشری، تابعيت دولت شاهنشاهي ايران، فاقد سابقه ی اتهامی و كيفری از نظر ضد امنيتی م

رونمایی از کس کش اعظم و وروره جادوی پاسدار قالیباف

چندی است که ویدیو کلیپ هایی از فردی منتشر می شود که دقیقن حرف دل رنج دیدگان و مردم ستم دیده ی ایران را می زند. او نقابی بر چهره زده است تا ماهیت درنده ی گرگش را پنهان سازد. "سید محید حسینی" از توله حرامزادگان الله پرست تازی باقی مانده از یورش الله پرستان عرب نخستین به کشورمان می باشد که هم اکنون با داغ اسلام اهریمنی بر دل و پیشانی دعاگوی خویش، سالیان سال است که مشاور مطبوعاتی و رسانه ای پاسدار "قالیباف" در شهرداری رژیم در تهران می باشد. فردی که سیل ارقام نجومی رد و بدل شده ی شهرداری و بده بستان ها و البته رانت خواری شخصی خودش از این موهبت سفره ی نکبت جمهوری اسلامی را دیده و هم از آن خوان پربرکت خمینی حرامزاده، بسیار نوشیده و چشیده. وی در یکی از ویدیو کلیپ هایی که از وی منتشر شده است، با حساب بر روی ساده لوحی مخاطبان خود در سیستان و بلوچستان، از احساسات انسانی آنها سو استفاده کرده و خود را در حالی هم آوا و همراه آنان و شریک درد و رنج و فقرشان جا می زند که تو گویی وی در همه ی این چهل سال عمر نکبتی که از ولایت فقیه گرفته، نه تنها روحش هم از فقر دهشتناک و فاحش د