رد شدن به محتوای اصلی

فرهیخته ای میهن پرست که مدتی است صدایش خاموش شده

"سعيد سکویی" چند سال پیش مسخره شد
 و امروز سخنانش با سند ثابت شد

بیایید کمپینی برای بازگشت و پوزش خواهی از سعید سکویی راه بیندازیم
به مغلطه های حرفه ای مزدور لس انجلس نشین رژیم "فرامرز فروزنده" خوب گوش کنید و روش مغالطه و انحراف ذهن و تحریف موضوع را از این مزدور فکل کراواتی جمهوری اسلامی در تلوزیون درتخته شده ی اندیشه یاد بگیرید تا بازی مزدوران کثیف و پشت پستو نشین دوزاری رژیم که اندازه ی ارزنی سواد و شعور و عرق راستین میهن پرستی ندارند را نخورید.

با تف و نفرین بر چپ های خائن و ایرانستیز، از فدایی و مجاهد خلق گرفته تا توده ای کمونیست و اکثریتی و اقلیتی. با تف و نفرین و ننگ بر مزدوران رژیم که چون گرگی در رخت میش، خارج نشین شدند و ادای براندازان واقعی را درآوردند و نام خود را "عارف" و "ری استارتی" گزاشتند تا اندیشه و گفتمان سعید سکویی و دیگرانی که چون او میهن پرست بودند را به خیال خام خودشان به بیراهه ی تروریسم بکشانند.

مزدوران تاق و جفت رژیم که با پول دزدیده شده از ملت بی خبر و بی تفاوت ایران، بیشتر رسانه های برون مرزی را بنده و اجیر خود کرده اند و آنها را واداشته اند تا با فروش ممد بند و کون پوش، صورتک گدایی بزنند که یعنی پولشان را از راه به دست می آورند تا پوششی باشد برای پول هایی که رژیم به آنها پرداخت می کند. این همه هیاهوی رسانه ای و انحراف ذهن مردم از رویدادهای شومی که در کشورمان رخ می دهد و همه ی نکبت ها و مصیبت ها، بدون استثنا، زاییده ی رژیمی اهریمنی و اسلامی است که بر جان و روان مردم حکومت می کند.

سال ها پیش، سعید سکویی می گفت که برای آزادی میهنم از شر جمهوری اسلامی، بارها با سیاست مداران حزب جمهوری خواه آمریکا مذاکره کرده تا آنها را متوجه خواست مردم برای براندازی ولایت فقیه بکند.



آن سال ها، حرامزاده ای به نام "فرامرز فروزنده" در تلوزیون نشسته بود و با وقاحت ویژه ی آخوندی می گفت که "نایاک" مزدور جمهوری اسلامی نیست !! چند سال پس از آن، مزدور فکل کراواتی و آمریکا نشین دیگر رژیم "هوشنگ امیر احمدی"، با مهره ی اطلاعاتی جمهوری اسلامی "حسین دهباشی"، در ایران گفتگو کرد و اعتراف کرد که سال ها پیش این "محمد جواد ظریف" حرامزاده بوده است که نایاک را در آمریکا بنیانگزاری کرده و برادران "پارسی" را از سوئد به آمریکا کوچانده تا لابی جمهوری اسلامی در آمریکا را ایجاد کنند !!

سعید سکویی مرد میهن پرستی بود که دست همه ی این به قول خودش "رینگول فینگول ها" را کاملن خوانده بود و بینش سیاسی خود را با مردم کور ذهن و ظاهر پرست به اشتراک می گزاشت و مسخره می شد !!

آن ده سال پیش که جمهوری توده ای اسلامی، هنوز به چهل سالگی نرسیده بود، ما با سکوت و تمسخرمان، علیه خود و سرنوشت و آینده ی مان، آب به آسیاب جمهوری اسلامی می ریختیم و امروز که کمرشکن ترین تحریم ها، به درستی و به ناچار باید علیه رژیم تروریست اسلامی ولایت فقیه صادر و اجرایی شوند، باز هم کاسه ی چه کنم چه کنم دستمان گرفته ایم. بیداری به قیمت مرگ فرصت ها چه سود ؟


آن هنگامی که سعید سکویی از آخوندکشی سخن می گفت، هنوز زن قهبگان و کون دریدگانی چون "سید محمد حسینی"، آن عارف دلقک به آمریکا صادر نشده بودند؛ مزدوری که در عین مزخرف گویی و ترویج تروریسم به جای مبارزه، آن هم به سبک گروهک تروریستی مجاهدین خلق، برادرش در تلوزیون رژیم، برنامه ی زنده ی تلوزیونی را روی آنتن می برد !!

ساده لوحانی که نامشان توده های مردم است، برای فرار از ریق و روق زندگی خفت بار خود، با ظاهر پرستی و ترس و زبونی نسبت به قدرت غداره بندان، با کوچک ترین تشری از راه یک پیامک که حجابت شل است و بیا پول و تضمین بده که دیگر از این غلط ها نمی کنی، به عمر رژیم سرکوبگر و خونخوار جمهوری اسلامی افزوده اند. موجوداتی فرومایه و پست که دغدغه ی شان از آزادی، تنها بی بند و باری و بیشعوری سیاسی و هرزگی از هر نوع و دهانی همیشه گشاد و دستی همیشه طلبکار است.

بیایید برای دلجویی از سعید سکویی، مرد میهن پرست و مبارز کشورمان، کمپینی برای
بازگشتش به راه بیندازیم
آن هنگام که سعید سکویی دغدغه ی زنان به فحشا کشیده شده و مردان و زنان معتاد شده ی ایران را داشت، مردم کودن ایران در هوس خارجی شدن و خرید در فلان مال و سرسره آبی و تجمل گرایی و قرتی بازی و ریدن در زبان پارسی بودند !!

آن هنگام که جمهوری اسلامی در زندان ها شکنجه می کرد و می کشت، همان بسیجی ها باورشان نمی شد و می گفتند مگر می شود !! تا آنکه برخی از آنها کم کم به تیر هلاک جمهوری اسلامی گرفتار آمدند و کار به جایی رسید که بسیجی دیروز و حزب الهی ضد رژیم کنونی همچون "مجتبا داداشی جوردهی"، به خاطر ۵ دقیقه استفاده از آزادی بیانش علیه ستمکاری و فساد و دروغ سرکردگان رژیم، به ۳ سال و ۷۴ ضربه تازیانه ی اسلامی محکوم شد !!

سزای بیدار نشدن شما، رنج و عذاب است. اینگونه بوده و اینگونه خواهد بود...

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

بس که این ملت خر است

مملکت در دست مشتی خائن غارتگر است بس که این ملت خر است حال روشنفکر بیچاره ز بد هم بد تر است بس که این ملت خر است مغزها له شد به زیر سم ملایان قم وای در عصر اتم صحبت عمامه و تسبیح و ریش و منبر است بس که این ملت خر است هر که حرفی زد ز آزادی دهانش دوختند جان ما را سوختند حرف حق این روز ها گویی گناه منکر است بس که این ملت خر است مملکت افسوس برگشته به صد ها سال پیش حرف عمامه است و ریش گوز من بر ریش هر چه شیخ در هر کشور است بس که این ملت خر است خاک شهر قم گمان داری بشر می پرورد تخم خر میپرورد زانکه هر سو شیخکی بر منبری در عرعر است بس که این ملت خر است ما که می دانیم حال شیخ ها در حجره ها وای بر احوال ما کز تف هم درسها ماتحتشان دائم تر است بس که این ملت خر است شیخ ریقویی که دائم بود دنبال لوات در پی فور و بساط با فلان پاره اش امروز یک شیر نر است بس که این ملت خر است وانکه خیک گنده اش پر بود دائم از عرق چونکه برگشته ورق پیش چشم ملت اکنون بهتر از پیغمبر است بس که این ملت خر است معده هر شیخ چون پ

اسناد شرارت و آدم فروشی محسن مخملباف

" محسن مخملباف " که در سال ۱۳۵۳ به همراه دو نفر دیگر، اقدام به  یورش تروریستی  با چاقو به پاسبان خیابان ایران (مرحوم شامبیاتی) می کنند، در درگیری با وی مجروح و دستگیر می شود. اینک مستندات پرونده ی مخملباف را به نقل از گزارش ساواک و نیز گزارش روزنامه ی اطلاعات در اختیار همگان می گزاریم. همچنین گواهی نزدیکان و قربانیان وی مبنی بر همکاریش با آدمخوار رژیم لاجوردی (فرنشین وقت زندان اوین)، در دستگیری و پرونده سازی برای مخالفان جمهوری اسلامی را نیز مورد بررسی قرار می دهیم. گزارش ساواک از دستگیری محسن مخملباف سازمان اطلاعات و امنيت كشور س. ا. و. ا. ک خيلی محرمانه گزارش بازجویی مشخصات متهم "محسن" فرزند "حسين"، شهرت مخملباف، شماره ی شناسنامه ۶۱۴۴۸ تهران، متولد ۱۳۳۶ تهران، شغل كارگر بازار (پسته ‌فروشی) مغازه ی لطفعليان، سرای پايدار، محل سكونت: تهران خيابان صفاری، كوچه ی يخچال، نبش كوچه، بالای لبنياتی، منزل اجاره‌ ای، مجرد، ميزان تحصيلات سوم متوسطه، دين اسلام، مذهب شيعه اثنا عشری، تابعيت دولت شاهنشاهي ايران، فاقد سابقه ی اتهامی و كيفری از نظر ضد امنيتی م

رونمایی از کس کش اعظم و وروره جادوی پاسدار قالیباف

چندی است که ویدیو کلیپ هایی از فردی منتشر می شود که دقیقن حرف دل رنج دیدگان و مردم ستم دیده ی ایران را می زند. او نقابی بر چهره زده است تا ماهیت درنده ی گرگش را پنهان سازد. "سید محید حسینی" از توله حرامزادگان الله پرست تازی باقی مانده از یورش الله پرستان عرب نخستین به کشورمان می باشد که هم اکنون با داغ اسلام اهریمنی بر دل و پیشانی دعاگوی خویش، سالیان سال است که مشاور مطبوعاتی و رسانه ای پاسدار "قالیباف" در شهرداری رژیم در تهران می باشد. فردی که سیل ارقام نجومی رد و بدل شده ی شهرداری و بده بستان ها و البته رانت خواری شخصی خودش از این موهبت سفره ی نکبت جمهوری اسلامی را دیده و هم از آن خوان پربرکت خمینی حرامزاده، بسیار نوشیده و چشیده. وی در یکی از ویدیو کلیپ هایی که از وی منتشر شده است، با حساب بر روی ساده لوحی مخاطبان خود در سیستان و بلوچستان، از احساسات انسانی آنها سو استفاده کرده و خود را در حالی هم آوا و همراه آنان و شریک درد و رنج و فقرشان جا می زند که تو گویی وی در همه ی این چهل سال عمر نکبتی که از ولایت فقیه گرفته، نه تنها روحش هم از فقر دهشتناک و فاحش د