رد شدن به محتوای اصلی

نشان شیر و خورشید سرخ

اين نوشتار درباره تلاش پيدايش نشان ايرانی امداد رسانی بين المللی در سال ١٩٠٦ ميلادی و حذف آن از گستره جهانی است



تاریخچه صلیب سرخ جهانی
در فوریۀ سال 1863 میلادی در ژنو در کشور سوئیس، به منظور حمایت و امداد رسانی به بیماران و مجروحان جنگی ، کمیته‌ای متشکل از پنج شهروند سوئیسی تشکیل شد که بعدها این کمیته به علت خدمات بسیار سودمندش گسترش پیدا کرد و سازمان جهانی صلیب سرخ را تشکیل داد.این سازمان جهانی در حال حاضر 7 اصل کلی دارد که عبارتند از:


1-انسان دوستی:نهضت بین الملی صلیب سرخ و هلال احمر زائیدۀ ارادۀ فراهم آوردن کمک های بشر دوستانه و انسانی در زمان جنگ بوده و هدف اصلی این نهضت حمایت از زندگی و سلامت انسان ها ،ضمانت احترام به حقوق بشر،تشویق تفاهم،دوستی،همکاری متقابل و برقراری صلح پایدار در میان انسان ها است.


2- بی غرضی:صلیب سرخ و هلال احمر هیچ گونه تبعیضی در نژاد،مذهب،اعتقادات،طبقه و دیدگاه های سیاسی قائل نیست.


3- بی طرفی: این نهاد به منظور جلب اعتماد و اطمینان عمومی ،در منازعات و اختلافات بین المللی ، سیاسی،نژادی و عقیدتی کمال بی طرفی را رعایت می کند.


4- استقلال: این نهضت مستقل بوده و در عین حال که تحت قوانین و مقررات کشورهای متبوع خود فعالیت می کنند ،می توانند در هر زمان طبق اصول هفتگانه با استقلال از دولت ها فعالیت کند.


5- خدمات داوطلبانه: امداد رسانی به قصد انتفاع نبوده و داوطلبانه انجام می گیرد.


6- انحصار:در هر کشور تنها یک جمعیت ملی صلیب سرخ و یا هلال احمر می تواند وجود داشته باشد و سازمان های مربوطه در تمام نقاط کشور باید تحت پوشش جمعیت ملی صلیب سرخ یا هلال احمر آن کشور قرار بگیرند.


7 –جهانی بودن: تمامی سازمان ها و تشکلات در سطحی یکسان قرار داشته و مسئولیت و وظایف مشترکی را در کمک به یکدیگر دنیال می کنند.

تاریخچه این سازمان در ایران به زمان قاجارها بر می‌گردد که ایران در زمان حکومت ناصرالدین شاه قاجار و در دسامبر سال ۱۸۷۴/ شوال ۱۲۹۱، کنوانسیون مصوب ۱۸۶۴ ژنو را پذیرفت. اما عملا تا ده‌ها سال بعد هیچ سازمان متشکل مناسبی در این مورد شکل نگرفت تا زمان احمد شاه قاجار که مقارن با سال 1301 بود این جمعیت با همت دکتر امیر اعلم تاسیس گشت.نشان سازمان صلیب سرخ یک سال بعد از تأسیس کمیته بین‌المللی صلیب سرخ در شهر ژنو در سال ۱۸۶۴ به تصویب رسید. به احترام هنری دونانت بنیانگذار کمیته جهانی که یک تاجر سوییسی بود، طرح این نشان از برگردان رنگ پرچم سویس گرفته شده‌است. پس از آن در کنفرانس ژنو در سال 1906 ، تاکید شد که این نشان بدون هیچ وابستگی مذهبی و با تغییر رنگ نشان ملی و پرچم سوییس طراحی و درست شده است و بعنوان نشان رسمی سازمان تصویب شد.

بعد‌ها دول عثمانی و مصر به خاطر این تلقی که این نماد متعلق به مسیحیت است، به دنبال به رسمیت شناختن نماد هلال نو سرخ رنگ افتادند و تنواستند در کنفرانس سال 1929 در ژنو مجوز رسمی استفاده از آرم «هلال احمر» را بگیرند و پس از آن بقیه کشورهای مسلمان در سالهای بعد توانستند آرم شان را از صلیب سرخ به هلال احمر تغییر دهند. در همین سال یعنی 1929 ایران توانست در کنار تلاش اعراب برای به رسمیت شناختن جهانی نماد «هلال احمر»، با قانع کردن اعضای کنفرانس دیپلماتهای جهان، مجوز رسمی استفاده از آرم «شیر و خورشید سرخ» را که یک نماد ملی ایرانی است، را بگیرد و این آرم نیز در کنار آرم‌های «صلیب سرخ» و «هلال احمر» به عنوان آرم اختصاصی کشور ایران به رسمیت شناخته شد و تاکنون نیز تنها آرم اختصاصی و ملی این سازمان محسوب می‌شود.



تا سالها تنها نمادهای رسمی این سازمان جهانی این 3 آرم بودند تا اینکه اسرائیل که می‌خواست آرم «ستاره داوود سرخ» را به رسمیت برساند، و موفق به این کار نشد، در سال 2005 توانست مجوز استفاده از آرم جدیدی به نام «کریستال سرخ» را به دست آورد. این آرم به عنوان یک آرم بی‌طرفانه برای همه کشورهایی که نمی‌خواهند از «هلال احمر» مسلمانان یا «صلیب سرخ» مسیحیان استفاده کنند به رسمیت شناخته شده است، اما تا امروز فقط اسرائیل در خواست استفاده از این آرم را داده است.
در حال حاضر نماد جهانی این سازمان، یک نماد ترکیبی است که دو نماد اصلی که اکثریت کشورهای جهان از آنها استفاده می‌کنند را نشان می‌دهد یعنی «صلیب سرخ و هلال احمر»، اما بعد از به رسمیت شناخته شدن آرم کریستال سرخ، آرم‌هایی که حاوی کریستال سرخ و یکی از سه نماد دیگر سازمان هلال احمر و صلیب سرخ جهانی در درون آن است نیز طراحی شده‌اند
ایران در سال 1980 میلادی / 1359 هجری شمسی، پس از انقلاب اسلامی و 74 سال استفاده از نشان «شیر و خورشید سرخ» با ارسال نامه‌ای به دولت سوئیس بعنوان امین و نگاهدارنده قراردادهای چهارگانه ژنو اعلام نمود که استفاده از «شیر و خورشید سرخ» را به تعلیق درآورده و بجای آن از نشان «هلال احمر» استفاده خواهد نمود.


به واقع ایران با این کار «هلال احمر» را که نشانی تاریخی مربوط به امپراتوری عثمانی است را به جای علامت و نشان ملی خود تغییر داده و تا کنون نیز از این نشان استفاده می‌کند.با این حال سازمان هلال احمر و صلیب سرخ جهانی درهمان سالها اعلام کرده است باتوجه به عدم تمایل نظام فعلی ایران به استفاده از این نشان ملی، حق استفاده از این نشان برای ایران ملغی نیست و ایران هر زمان که خواست می‌تواند دوباره از نشان اصلی و ملی خود استفاده بکند. اما با گذشت 28 سال از استفاده نکردن از این نماد ملی و اختصاصی، احتمال به خطر افتادن آن و حذف این نماد از نمادهای سازمان صلیب سرخ جهانی در حال افزایش است. زیرا با فشار آمریکا احتمال اینکه اساسنامه مصوب سال 1906 تغییر کند و اساسنامه جدیدی نوشته شود و در این میان این نشان به دلیل متروکه بودن از سازمان حذف شود بسیار است.


استدلال انقلابیون ایرانی در آن زمان این بود که نشان «شیر و خورشید سرخ» یادبودی از طاغوت و استبداد است، و از اینرو با پایان یافتن استبداد در ایران !! این نشان نیز می‌بایست نابود شود، درصورتیکه این نشان نه تنها ربطی به حکومت پهلوی‌ها و استبداد ندارد بلکه یک نشان تاریخی و مذهبی است که از دوران صفویه و آغاز زندیه و در ادامه قاجار و سپس پهلوی‌ها به عنوان نماد ملی ایرانیان شناخته شده است و هتا در دوران مشروطیت این نشان با این استلال که شیر نمادی از «اسد الله» یا علی قمه کش است و خورشید نمادی از نبوت فرضی ممد تازی که در آسمان جهان طلوع کرده و همینطور شمشیر نمادی از همان شمشسر ذولفقار
علی قمه کش  است که اقتدار ملی را نشان می‌دهد، به تصویب پارلمان اول ایران برای نصب بروی پرچم سه رنگ ایران رسیده است و پهلوی‌ها هیچ نقشی در ابداء این نشان نداشته‌اند و کلا این نشان مذهبی هیچ ربطی به سطلنت طلبی و سطلنت خواهی ندارد. (رجوع شود به مقاله روزنامه شرق)


در دروان صفویه و قاجارها به دلیل اینکه نماد حکومت عثمانی «هلال و ستاره» نمایانگر مذهب اهل تسنن بود، تاکید بسیاری بر نماد «اسد الله الغالب» یا «شیر قدرتمند خدا» 
علی قمه کش به عنوان نماد شیعه گری در ایران می‌شد و این نماد مذهبی در تمثالی به شکل شیر و خورشد در پرچم ایران تبلور یافت، برخلاف تصور عامه که این نماد را یک نماد سلطنتی مربوط به دوران هخامنشیان می‌دانند این نماد بیشتر یک نماد مذهبی است تا یک نماد باستانی مربوط به دوران زردشتیان، همچنین علت اصلی اصرار ایران در به تصویب رساندن این نماد در سازمان جهانی صلیب سرخ در کنار نماد هلال احمر همین استدلال مذهبی بوده که ایرانیان نمی‌خواستند نماد مذهبی شیعی خودشان را با نماد مذهبی اهل تسنن عوض کنند و در عین حال یک سری مناسبات مرزی با دولت عثامی داشتند که استفاده از نماد عثمانی‌ها را به خاطر منافع ملی ضرور نمی‌دانستند.

(برای اطلاع بیشتر رجوع شود به مقاله‌ای از روزنامه شرق )
 سمد خان ممتاز ال سلتنه

لازم به ذکر است که نشان «شیر و خورشید سرخ» ایران و «هلال احمر» عثمانی در سال 1906 در اساسنامه سازمان صلیب سرخ جهانی به تصویب رسیده بود و این کار به دلیل تلاش‌های وافر ممتازالسطنه وزیر مختار ایران در آن زمان انجام گردیده بود، لیکن دلیل اینکه تاریخ رسمی و قطعی ثبت این نشان برای ایران 1922 و برای اهل تسنن 1929 اعلام گردیده، این است که در این سالها سازمان صلیب سرخ جهانی پس از جنگ جهانی اول دچار تغییرات فروانی شد و در سال 1929 کنفرانس مهم دیپلماتیک صلیب سرخ برگزار گردید که حق ایران و دیگر کشورهای مسلمان در استفاده از «شیر و خورشید سرخ» و «هلال احمر» به تصویب این کنفرانس بین المللی نیز رسید که اکثر کشورها در آن زمان عضو این کنفرانس بودند اما در سال 1906 فقط ایران در کنفرانس حضور داشت و در موقع تدوین اساسنامه هم ایران فقط نماینده رسمی داشت. (برای اطلاع بیشتر رجوع شود به مقاله روزنامه شرق که در کامنتهای همین مطلب آمده است.)

بعد از پیروزى انقلاب اسلامى به اقتضاى شرایط انقلابى شور و شوق زدودن همه نشانه هاى بازمانده از رژیم سلطنتى فراگیر بود. در حال و هواى آن روزها چنین اقداماتى قابل درک و توجیه بود، اما در این میان یک نکته مغفول ماند و آن تفکیک مخالفت با سلطنت و سلطنت طلبى بود و آنچه با هویت ایرانى و سرزمین ایران ارتباط داشت. اما یک نشان و نماد شیعى- ایرانى دیگرى نیز بود که به نهاد سلطنت یا خاندان پهلوى هیچ ربطى نداشت و ندارد که متاسفانه بدون توجه به پیشینه و تاریخ آن مشمول تغییر گردید. این نشان همانا نشان شیر و خورشید و به تبع آن نشان شیر و خورشید سرخ ایران بود. تبدیل شیر و خورشید سرخ به هلال احمر تبعات حاصل از آن از جمله مواردى است که تاکنون توجه درخورى به آن نشده است.



چرا نمى توانستیم از هلال احمر استفاده کنیم
اینکه چرا ایران هلال احمر را انتخاب نکرد نکته تاریخى مهمى است که باید سابقه آن را در مناسبات ایران و عثمانى جست و جو کرد. نشان شیر و خورشید بر پرچم ایران در تمام دوره صفوى و عصر قاجاریه نشان مذهب تشیع در مقابل نشان هلال عثمانى که نشان مذهب تسنن بود شناخته مى شد. (براى تفصیل رجوع کنید به نظر محیط طباطبایى و سیدجعفر شهیدى: مجله آینده، پاییز ،۱۳۵۸ شماره ۹- ،۷ سال پنجم، صص ۷۰۵ و ۷۰۷) جنگ بر سر نمادهاى مذهبى و ملى که در قالب تقابل شیر و خورشید ایرانى و هلال ماه و ستاره عثمانى بروز یافته بود بیانگر حساسیت هایى بود که در پى مجادلات چندین ساله ایران و عثمانى بر سر افراشتن پرچم بر سر در سفارتخانه هاى خود در اسلامبول و تهران در جریان بود. عبارت «اسدالله الغالب» بر پرچم شیر و خورشید ایران نماد مذهب تشیع محسوب مى شد و هلال عثمانى نماد تسنن.


برافراشتن بیرق هاى مزبور در پایتخت دو کشور، گاه باعث بروز تنش شد که با دخالت نیروى نظامى بیرق پایین آورده شد. در نخستین سال هاى حکومت ناصرالدین شاه یعنى از ذیقعده ۱۲۶۸ ق تا شوال ۱۲۷۰ ق یکى از طولانى ترین جنگ هاى بیرق بین ایران و عثمانى درگرفت که بر اثر آن روابط سیاسى ایران و عثمانى رو به تیرگى گذارد و به نقطه اى رسید که سفارت ایران در اسلامبول تهدید شد که در صورت افراشتن بیرق حمله نیروى انتظامى و مردم اسلامبول به سفارت ایران در این شهر حتمى خواهد بود. اما بعد طرفین به توافق رسیدند که تنها در مناسبت ها و اعیاد ملى یا مذهبى مشترک بین دو کشور طى سال دو سفارت اجازه برافراشتن بیرق هایشان را داشته باشند.
(نگاه کنید به مقاله نگارنده «جنگ بیرق، شیر و خورشید ایران در تقابل با ماه و ستاره عثمانى» در فصلنامه گفت و گو، شماره ،۴۳ مهر ،۱۳۸۴ ص ۸۴)

دلیل مهم دیگرى که مانع استفاده ایران از هلال ماه و یا صلیب سرخ به عنوان نشان سازمان امداد رسانى بین المللى و «امورات صحى» و بهداشتى بود مسئله ایجاد پایگاه هاى قرنطینه و «صحى» در مرزهاى ایران بود، مسئله اى که از مسائل مورد مناقشه میان ایران و عثمانى و انگلستان بوده است. به عنوان مثال در «کنفرانس بین المللى صحى» به سال ۱۹۰۳ در پاریس ایجاد یک پایگاه قرنطینه در جزیره هرمز براى جلوگیرى از وبا و طاعون مورد تصویب قرار گرفت؛ دولت عثمانى براى کنار راندن ایران ادعا کرد که چون این پایگاه قرنطینه را صندوق حفظ الصحه اسلامبول خواهد ساخت و از سوى دیگر ناتوانى و ضعف دولت ایران در نداشتن قشون براى حفاظت پایگاه و اطبا این امکان را به دولت عثمانى مى دهد که متولى آن باشد و از آنجایى که جزیره هرمز هم از آن دولت عثمانى است مسئولیت این پایگاه قرنطینه باید به عهده عثمانى باشد.

(روزنامه ایران نو، شماره ،۶۰ ص ،۳ یکشنبه ۲۳ شوال ۱۳۲۷ ق، مرکز اسناد وزارت خارجه، سواد مکاتبات شماره ،۱۸۸ ص ۶۶)
نمایندگان ایران در آن کنفرانس ممتاز السلطنه و دکتر امیراعلم از طریق مذاکره با دیگر اعضاى کنفرانس زیر بار تحمیل نظرات عثمانى ها، آلمانى ها و انگلیسى ها نرفتند.
(مرکز اسناد وزارت خارجه، نمایندگى پاریس سال ۳۱- ۱۳۳۰ ق، ک ،۹۵ پ ۱۰ و ۲۵ و روزنامه ایران نو، شماره ،۶۰ ص۳)

این ایستادگى نمایندگان ایران موجب شد که در بند ۱۸ قرارداد صحى سال ۱۹۰۳ دولت ایران موظف شود در باب ایجاد قرنطینه و بیمارستان که شرایط راجع به بیرق مریضخانه و ملیت مستحفظین مسلح حفظ الصحه را کاملاً محفوظ و برقرار دارد…» (آرشیو وزارت خارجه سال ۱۳۳۴ ق، ک ،۱۹ پ ،۶ س۲) اقدامات لازم را صورت دهد. با توجه به چنین مناقشه هایى میان ایران و عثمانى، ایران نمى توانست از هلال ماه، که نشان ملى عثمانى ها بود و در فضاى سیاسى آن روز معنى حاکمیت عثمانى را داشت، استفاده کند. دلیل مهم دیگرى که ایران دوره مظفرى به رغم فقدان زمینه هاى مادى و معنوى براى ایجاد چنین نهادى در ایران فعالانه در کنفرانس هاى صلیب سرخ شرکت کرده و عضو شده بود و حتى هزینه هاى سالانه هموندی خود را مى پرداخته در درجه اول حاکى از نگرانى ایران از خدشه دارشدن تمامیت ارضى کشور توسط روسیه، انگلستان و عثمانى بود.

 به فرازی دیگر انگیزه ایران از شرکت در بسیارى از کنفرانس هاى آن دوره از جمله کنفرانس صلیب سرخ جهانى، تصریح و تاکید بر این نکته بود که ایران و ایرانى کشور و ملتى زنده و پویا است به همین خاطر کسانى که این دغدغه را در سر داشتند از هیچ اقدامى فرو گذار نکنند. تاکید ایران بر استفاده از شیر و خورشید سرخ به جاى صلیب سرخ و هلال احمر نیز در این چارچوب قابل توضیح و پیگیرى است.
(براى تفصیل بیشتر نگاه کنید به مقاله: «شیر و خورشید سرخ ایران؛ از تدبیرى سیاسى تا ضرورتى اجتماعى- ۱۲۸۵ تا ۱۳۰۴ شمسى» گفت و گو، ش ۳۵؛ ص ۷۷)



ایران بانى هلال احمر و شیر و خورشید سرخ
در کنفرانس صلیب سرخ جهانى که در سال ۱۹۰۶ در ژنو برگزار شد تنها دو کشور مسلمان ایران و عثمانى اجازه حضور داشتند. نماینده عثمانى به دلیل اینکه در کنفرانس صلیب سرخ در سال ۱۹۰۴ شرکت نکرده و قرارنامه منعقده آن را امضا نکرده بود از شرکت در کنفرانس صلیب سرخ در سال ۱۹۰۶ محروم ماند.
بنابراین ایران تنها کشور مسلمانى بود که در آن کنفرانس حضور داشت و مى بایست به اتفاق اعضاى دیگر در مورد نماد و نشانه پرچم امدادرسانى که همانا صلیب سرخ بود تصمیمى نهایى مى گرفت. این کنفرانس در شرایطى تشکیل شد که جو به شدت بر ضدعثمانى و مسلمانان بود و جهان در آستانه دسته بندى کشورها براى آغاز جنگ جهانى اول قرار داشت، دولت هاى مسیحى به خصوص نمایندگان دولت هاى بالکان، چنان بر ضدعثمانى و قراردادن هلال ماه به عنوان نشان پرچم سازمان امدادرسانى کشورهاى مسلمان موضع گیرى کردند که گمان مى رفت تنها صلیب سرخ و شیر و خورشید سرخ به عنوان نشان هاى رسمى مورد تصویب قرار گیرد، اما دفاع ممتازالسلطنه از هلال ماه موجب دگرگونى فضاى کنفرانس شد. 



این امر گویاى آن است که خواست حفظ منافع مسلمانان براى ایران بسیار قوى بوده است. (بایگانی وزارت خارجه سال ۱۳۲۵ ق، ک ،۲۷ پ۱) و این درحالى بود که نمایندگان دیگر کشورهاى آسیایى- مانند ژاپن، چین، سیام (تایلند) _ بدون کوچک ترین مخالفتى صلیب سرخ را پذیرفتند.
در این کنفرانس نماینده ایران صمدخان ممتازالسلطنه طى نطقى اظهار داشت با اینکه صلیب مذهبى مورد احترام آیین اسلام است و نباید ذره اى بى احترامى نسبت به صلیب عیسى کرد اما به دلیل پاره اى ملاحظات تاریخى و از آنجا که سابقاً صلیب علامت جنگ و جهاد با ممالک اسلامى بوده شاید اثر سویى در بین مسلمانان داشته باشد و اینان پذیراى خدمات بهداشتى و امدادرسانى تحت پرچم صلیب سرخ نشوند. بنابراین درخواست کرد که اجازه داده شود کشورها علامت ملى خود را داشته باشند. این نطق ممتاز السلطنه اثر مثبت بخشید و به رغم سعایت کشورهاى مسیحى و بالکان هلال احمر به عنوان پرچم امدادرسانى کشورهاى مسلمان مورد تصویب قرار گرفت.

بنابر گزارش گزارشگر روزنامه حبل المتین: «به کورى چشم منکرین حسن ایرانیان… جناب ممتاز السلطنه سفیر دولت ایران در ژنو… اول کارش برهم زدن شرط صلیب بود [دوم] اختیارداشتن هر دولت که نشان دولتى خود را به رنگ سرخ بر بیرق نصب کند.» (مرکز اسناد وزارت خارجه سال ۱۳۲۵ ق، ک ،۲۵ پ ،۱ سند ،۹۷ ،۹۸ ۱۵۱ و روزنامه حبل المتین، شماره ،۸ ۴ شعبان ۱۳۲۴ق، ص ۱۶)
این تلاش ممتازالسلطنه در حفظ حقوق مسلمانان و دولت عثمانى باعث شد منیر پاشا سفیر کبیر عثمانى در پاریس شخصاً به حضور ممتازالسلطنه رفته و قدردانى نماید و سلطان عثمانى پیام تشکر و قدردانى براى وى ارسال کند، در حالى که در آن برهه بر سر مسائل مرزى مجادلات پرتنشى بین دو کشور جارى بود. اما با وجود این مناقشات نماینده ایران نه تنها با هلال ماه ابراز خصومت نکرد بلکه پایمردى و تلاش وى باعث شد هلال احمر جزء پرچم هاى امدادرسانى بین المللى شود، در حالى که مى توانست فقط بر روى شیر و خورشید سرخ تاکید کند.
میرزانصرالله خان مشیرالدوله وزیر امور خارجه وقت در نامه اى به رضا ارفع الدوله از اقدام ممتازالسلطنه در حفظ حقوق مسلمانان و دول عثمانى تقدیر کرده و مى نویسد: «ممتازالسلطنه … نظر به جامعیت اسلام… در واقع عصبیت کامل بروز داده است…» (همان، سند ۱۵۱)
به دلیل حضور قوى و توانمند ممتازالسلطنه در آن کنفرانس، وى به عنوان تنها نماینده مسلمان و تنها نماینده کشورهاى آسیایى در کمیسیون تدوین اساسنامه جدید و نهایى کنفرانس ژنو برگزیده شد. قرار گرفتن نشان هاى شیر و خورشید سرخ و هلال احمر در کنار صلیب سرخ بر پرچم سازمان هاى امدادرسان بین المللى در این کمیسیون تصویب شد.

گزارشگر روزنامه حبل المتین در این باره مى نویسد: «… جناب ممتازالسلطنه را در دو کمیسیون جزء منتخب کرده سمت ریاست هم داشت و درست هم از عهده برآمد، چنان که اخبارات اروپا خیلى تعریف و تمجید از علم و دانش و سیاست وى مى کردند، با وجود این که اروپائیان هرگز خرسند نخواهند شد کسى از آسیائیان را همسر خود بدانند تا چه رسد به برترى.» (وزارت امور خارجه سال ۱۳۲۵ ق، ک ،۲۷ پ ،۱ س ۸۲ و روزنامه حبل المتین، همان)


هموندی ممتازالسلطنه در کمیسیون تدوین پیمان نامه ی نو باعث شد فصل ۱۸ قرارنامه که مربوط به استفاده تنها از علامت صلیب سرخ بود دگرش یابد و هلال احمر و شیر و خورشید سرخ نیز به نشان هاى پرچم هاى سازمان هاى امدادرسانى اضافه شوند. او در نامه اى به وزارت خارجه مى نویسد: «… چاکر به انجام این خدمت و [...] موفق شد و دیگر حالا کسى نمى تواند ایرادى بکند و دولت علیه مختار است که از حالا قدغن بفرماید که اداره صحیه ایران بیرق خود را شیر و خورشید سرخ روى پرده سفید قرار بدهد.» (وزارت خارجه نمایندگى لندن، سال ۴-،۱۳۳۳ ک ،۱۶ پ ۲۹۲) در چنین شرایطى نماینده کاردان و پرتلاش ایران در کنفرانس صلیب سرخ سال ۱۹۰۶ ژنو به رغم میل برگزارکننده کنفرانس موفق به ثبت و قبولاندن هلال احمر و شیر و خورشید سرخ به دیگر اعضاى کنفرانس شد. متاسفانه این پیروزى دستگاه دیپلماسى ایران و ممتازالسلطنه وزیرمختار ایران در پاریس در تاریخ نویسى پهلوى اول نادیده ماند و مفقود گردید، زیرا اساس تاریخ نویسى پهلوى اول بر تخطئه وجوه مثبت دیپلماسى دوره قاجار بود.



ستاره سرخ و آبی داوود در برابر شیر و خورشید سرخ
پس  از ان قلاب ال اسلامى عدم آگاهى نسبت به این گذشته باعث شد نشان شیر و خورشید سرخ از میان پرچم سازمان امدادرسانى ایران حذف شد و هلال احمر جانشین آن شد. در سال ۱۳۵۸دولت ایران طى نامه اى به صلیب سرخ جهانى اعلام کرد ایران علامت هلال احمر را جایگزین شیر و خورشید سرخ خواهد کرد؛ اما به رغم عدم استفاده ایران از نشان شیر و خورشید سرخ، این علامت کماکان در کنار هلال احمر و صلیب سرخ به عنوان علامت پرچم امدادرسانى بین المللى مورد قبول صلیب سرخ جهانى بوده است.

خطرى که امروز با آن مواجه هستیم تلاش براى دگرش اساسنامه صلیب سرخ مصوبه سال ۱۹۰۶ ژنو از سوى آمریکا و اسرائیل است. این تلاش از سال هاى گذشته بود. با مرور تلاش اسرائیل و آمریکا مى توان پى به این مهم برد. دولت اسرائیل در سال ۱۹۴۹م از صلیب سرخ جهانى درخواست نمود که ستاره داود به عنوان یک علامت بین المللى براى امدادرسانى توسط صلیب سرخ به رسمیت شناخته شود اما صلیب سرخ این پیشنهاد را رد کرد. از سال ۱۹۶۵ صلیب سرخ آمریکا شروع به همکارى با ستاره سرخ داود کرده و کمک هاى آموزشى و فنى در اختیار آنان مى گذارد. از سال ۱۹۷۱ صلیب سرخ آمریکا خواستار افزودن تبصره اى به قوانین صلیب سرخ جهانى شد که بر اساس آن ستاره سرخ داود به رسمیت شناخته شود و از آن سال مداوم فشار فزاینده اى بر صلیب سرخ جهانى وارد آورده است و هر ساله با تبلیغات گسترده و تشکیل کمیته هاى کارى سعى نموده فشار را بر صلیب سرخ جهانى ادامه دهد.



 در سال ۱۹۸۹م صلیب سرخ آمریکا ستاره سرخ داود را به عنوان یک نهاد خواهر به رسمیت مى شناسد و از سال ۱۹۹۰م صلیب سرخ آمریکا شروع به مذاکره با تک تک کشورها کرده تا نظر آنان را براى پذیرش عضویت ستاره داود در صلیب سرخ جلب نماید. از سال ۱۹۹۷ دولت آمریکا هزینه ها و مخارج این امر را متحمل مى شود و از سال ۱۹۹۸ فرستادگان صلیب سرخ آمریکا به شکل گسترده اى به کشورهاى مختلف سفر کرده که نظر آنان را جلب نمایند.




در سال ۲۰۰۰ ستاره سرخ داود اسرائیل از صلیب سرخ جهانى درخواست کرد به دلیل عدم استفاده دولت ایران از شیر و خورشید سرخ، صلیب سرخ جهانى آن را حذف و ستاره سرخ داود را جایگزین شیر و خورشید سرخ کند.

(تارنمای صلیب سرخ آمریکا)


این درخواست اسرائیل با پشتیبانی قوى آمریکا همراه بود، به همین جهت صلیب سرخ جهانى درخواست اسرائیل را به دولت ایران ارسال و نظر ایران را خواستار شد که خوشبختانه نمایندگى دولت ایران در ژنو این درخواست را رد و اعلام کرده است که ایران کماکان شیر و خورشید سرخ را قبول دارد اما فعلاً استفاده از آن را مسکوت گذاشته است. علاوه بر آن به موازات درخواست اسرائیل برخى کشورهاى دیگر هم درخواست کرده بودند که آنان هم نشان ملى خودشان را به کار ببرند که با مخالفت صلیب سرخ جهانى مواجه گردید و شاید این مسئله باعث گردید که صلیب سرخ جهانى را در مقابل فشار اسرائیلى ها و آمریکایى ها مقاومت کنند و به آنان گوشزد کنند که پذیرش ستاره داود باعث درخواست کشورهاى دیگر هم شود.
دولت آمریکا که ۲۵ درصد هزینه صلیب سرخ جهانى را مى پرداخت از سال ۲۰۰۰ کمک هاى مالى و سهمیه اش را به صلیب سرخ قطع کرده و به صلیب سرخ جهانى فشار آورده که باید در قوانین و اساسنامه سال ۱۹۰۶ صلیب سرخ تجدیدنظر شود و ظاهراً در این خواسته حمایت بسیارى از کشورها را به دست آورده است.
مى توان پیش بینى نمود که در آینده نزدیک این فشار تاثیر خود را بگذارد و این تجدیدنظر صورت خواهد گرفت. اولین پیامد آن حذف شیر و خورشید سرخ به دلیل استفاده نکردن ایران از آن و عضویت ستاره سرخ و آبی داوود و یا دست کم تامین نظرات اسرائیل و آمریکا خواهد بود. 



           ایران براى آینده چه برنامه اى خواهد داشت؟
جز خبر دفاع نماینده ایران در ژنو از پرچم شیر و خورشید سرخ در مقابله با اسرائیلى ها، که آن هم به طور غیررسمى و کلى انتشار یافت، هیچ اطلاع دقیقى از جزئیات امر در اختیار عموم گذاشته نشده است.
زیرکى و تدبیر سیاسى نماینده وقت ایران (ممتازالسلطنه) در کنفرانس ۱۹۰۶ ژنو در حالى که آن سال ها مقارن بود با تقسیم ایران به دو منطقه نفوذ روس، انگلیس و برنامه عثمانى ها براى تجزیه نواحى شمال غرب ایران و تلاش و استفاده از هر دستاویز براى حفظ تمامیت ارضى ایران، باعث قبولاندن پرچم شیر و خورشید سرخ شد که معناى ضمنى آن تلاش براى تداوم حیات ایران در جامعه بین الملل بوده است.
به جرأت مى توان گفت اقدام ممتازالسلطنه را امروز یک گروه پنجاه نفره با تمام حمایت هاى مالى و بین المللى نمى توانند انجام دهند، چنانکه آمریکا و اسرائیل ده ها سال با آن قدرت و توانایى نتوانستند ستاره سرخ داود را به صلیب سرخ جهانى بقبولانند در حالى که ایران آن سال ها حتى توانایى پرداخت هزینه سفر ممتازالسلطنه به ژنو را نداشت و او خود هزینه هاى سفرش را پرداخت.



 آیا براى ایران که در بدترین شرایط سیاسى، که در آستانه تجزیه و محو کامل استقلالش بود، اقدام نماینده ایران قابل تقدیر و قدردانى نبود که توانست در میان دولت هاى مختلف پرچم شیر و خورشید سرخ را جهانى کند. آیندگان چگونه قضاوت خواهند کرد اگر موفقیتى را که با چنگ و دندان و در بدترین شرایط ممکن به دست آمده را اینچنین از دست بدهیم؟
پى نوشت:
آلمانى ها که متحد سنتى عثمانى در آن برهه بودند با این ادعاى عثمانى ها موافقت کردند و از سوى دیگر انگلیسى ها نیز به دلایل مطامع خاص خود در خلیج فارس مخالف سرپرستى این پایگاه توسط ایرانیان بودند.

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

بس که این ملت خر است

مملکت در دست مشتی خائن غارتگر است بس که این ملت خر است حال روشنفکر بیچاره ز بد هم بد تر است بس که این ملت خر است مغزها له شد به زیر سم ملایان قم وای در عصر اتم صحبت عمامه و تسبیح و ریش و منبر است بس که این ملت خر است هر که حرفی زد ز آزادی دهانش دوختند جان ما را سوختند حرف حق این روز ها گویی گناه منکر است بس که این ملت خر است مملکت افسوس برگشته به صد ها سال پیش حرف عمامه است و ریش گوز من بر ریش هر چه شیخ در هر کشور است بس که این ملت خر است خاک شهر قم گمان داری بشر می پرورد تخم خر میپرورد زانکه هر سو شیخکی بر منبری در عرعر است بس که این ملت خر است ما که می دانیم حال شیخ ها در حجره ها وای بر احوال ما کز تف هم درسها ماتحتشان دائم تر است بس که این ملت خر است شیخ ریقویی که دائم بود دنبال لوات در پی فور و بساط با فلان پاره اش امروز یک شیر نر است بس که این ملت خر است وانکه خیک گنده اش پر بود دائم از عرق چونکه برگشته ورق پیش چشم ملت اکنون بهتر از پیغمبر است بس که این ملت خر است معده هر شیخ چون پ

اسناد شرارت و آدم فروشی محسن مخملباف

" محسن مخملباف " که در سال ۱۳۵۳ به همراه دو نفر دیگر، اقدام به  یورش تروریستی  با چاقو به پاسبان خیابان ایران (مرحوم شامبیاتی) می کنند، در درگیری با وی مجروح و دستگیر می شود. اینک مستندات پرونده ی مخملباف را به نقل از گزارش ساواک و نیز گزارش روزنامه ی اطلاعات در اختیار همگان می گزاریم. همچنین گواهی نزدیکان و قربانیان وی مبنی بر همکاریش با آدمخوار رژیم لاجوردی (فرنشین وقت زندان اوین)، در دستگیری و پرونده سازی برای مخالفان جمهوری اسلامی را نیز مورد بررسی قرار می دهیم. گزارش ساواک از دستگیری محسن مخملباف سازمان اطلاعات و امنيت كشور س. ا. و. ا. ک خيلی محرمانه گزارش بازجویی مشخصات متهم "محسن" فرزند "حسين"، شهرت مخملباف، شماره ی شناسنامه ۶۱۴۴۸ تهران، متولد ۱۳۳۶ تهران، شغل كارگر بازار (پسته ‌فروشی) مغازه ی لطفعليان، سرای پايدار، محل سكونت: تهران خيابان صفاری، كوچه ی يخچال، نبش كوچه، بالای لبنياتی، منزل اجاره‌ ای، مجرد، ميزان تحصيلات سوم متوسطه، دين اسلام، مذهب شيعه اثنا عشری، تابعيت دولت شاهنشاهي ايران، فاقد سابقه ی اتهامی و كيفری از نظر ضد امنيتی م

رونمایی از کس کش اعظم و وروره جادوی پاسدار قالیباف

چندی است که ویدیو کلیپ هایی از فردی منتشر می شود که دقیقن حرف دل رنج دیدگان و مردم ستم دیده ی ایران را می زند. او نقابی بر چهره زده است تا ماهیت درنده ی گرگش را پنهان سازد. "سید محید حسینی" از توله حرامزادگان الله پرست تازی باقی مانده از یورش الله پرستان عرب نخستین به کشورمان می باشد که هم اکنون با داغ اسلام اهریمنی بر دل و پیشانی دعاگوی خویش، سالیان سال است که مشاور مطبوعاتی و رسانه ای پاسدار "قالیباف" در شهرداری رژیم در تهران می باشد. فردی که سیل ارقام نجومی رد و بدل شده ی شهرداری و بده بستان ها و البته رانت خواری شخصی خودش از این موهبت سفره ی نکبت جمهوری اسلامی را دیده و هم از آن خوان پربرکت خمینی حرامزاده، بسیار نوشیده و چشیده. وی در یکی از ویدیو کلیپ هایی که از وی منتشر شده است، با حساب بر روی ساده لوحی مخاطبان خود در سیستان و بلوچستان، از احساسات انسانی آنها سو استفاده کرده و خود را در حالی هم آوا و همراه آنان و شریک درد و رنج و فقرشان جا می زند که تو گویی وی در همه ی این چهل سال عمر نکبتی که از ولایت فقیه گرفته، نه تنها روحش هم از فقر دهشتناک و فاحش د