رد شدن به محتوای اصلی

قفقاز و اران ایرانی است



 فکاهی ملا نصر الدین به زبان ترکی آزربایگانی


این پیکره ای از روزنامه مصور فکاهی ملا نصر الدین است و زبان نوشتاری در کنار این کاریکاتور ،زبان ترکی قفقازی متعلق به یک صد سال پیش ...چنین نوشته است ...جماعت !بو عظیم گنبد شاعر مشهور نظامی گنجه نک قبری دیر ...مرحومک ..پنج گنج آدلانان خمسه سی فارس ادبیاتی نک بنووره و رکن لرندندر...مرحومک اوزی اصلا قوم لی دیر ...ملانصرالدين" نام نشريهاي بود ، به سردبيري جليل محمدقليزاده به زبان تركي آذربايجاني و گاهي به زبان فارسی و روسی منتشر ميشد. اين نشريه نخست در تفليس (از ۱۹۰۶ تا ۱۹۱۷) منتشر ميشد و سپس در تبريز (در ۱۹۲۱ ) و باكو (از ۱۹۲۲ تا ۱۹۳۱) انتشارش ادامه يافت.

اين نشريه كه به انتقاد از حكومتهاي ايران و عثماني و نيز خرافات و عادات مردم قفقاز و كشورهاي اسلامي ميپرداخت نقش مهمي در بيداري مردم و جنبش مشروطه ايران داشت....تاثیرات این روزنامه در روشنفکری ان روزگار ایران غیر قابل انکار است و بزرگترین شاعر انتقادی میرزا علی اکبر صابر در ان به زبانهای ترکی اذربایجانی و فارسی نیز شعر می سرود.

صابر کسی بود که به ترجمه شاهنامه به ترکی قفقازی همت گماشته بود...به لطف مسوولان کتابخانه ملی باکو توانستم به آرشیو کامل بازمانده این روزنامه فکاهی -انتقادی مصور ،دسترسی پیدا کرده و از برخی شماره های آن پیکره بر داری کنم...در این شماره در کاریکاتور و نوشتاری ،بی توجهی مسوولان روسی به مزار نظامی مورد انتقاد قرار داده شده و از او آشکارا به عنوان سراینده دیوان فارسی خمسه و از زیر پایه های شعر فارسی یاد شده و مورد تمجید شایانی قرار می گیرد.و نویسنده مدعی است نظامی اصالتا قمی است اما در گنجه شهرت پیدا کرده است.. نویسنده همچنین از خرابی مزار او اظهار تاسف کرده است و از خوانندگان می خواهد مزار نظامی را از چراگاه شدن به دست گوسفندان نجات دهند !!....شاید مشاهدۀ اوضاع نابسامان آرامگاه نظامی در قرن 19م.

 سیّد عظیم شیروانی، شاعر معروف منطقۀ شیروان، را به سرودن رباعی ذیل واداشت:
ای شیخ نظامی! ای نظامی داغیلان

ای گنجهده عزّ و احتشامی داغیلان

اولموشمو سنینله من کیمی عالمده

بیتی، ائوی، مکتبی، کلامی داغیلان؟

ترجمه: (ای شیخ نظامی! که آنکه نظامت نابود گشت!

ای آنکه در شهر گنجه عزّ و احتشامت نابود گشت.

آیا در عالم کسی مانند من و تو وجود داشت!؟؟

که بیت و خانه و مکتب و کلامش نابود گردد؟».....حديث غربت و مظلوميت حكيم نظامی بيش از ديگران روح آدمی را بدرد مي آورد. بی شك حكيم نظامی بزرگترين داستان سرای ايرانیست. در ميان آثار حكيم نظامی شعر و يا نوشته ای يافت نمي شود كه به زبانی غیر از فارسی، سروده باشد. زبان نظامی فارسی بوده و اصولا او با توجه به موقعيت مكانی گنجه كه در آن زمان جز خاک ايران بوده، خود را ايرانی می دانسته. اما امروزه ايرانی بودن حكيم نظامی از سوي زمامداران كشور جعلی آذربایجان ،ناديده گرفته ميشود و وی را شاعر ترک و ترک زاده به جهانيان معرفی می نمايند و منكر عشق او به فرهنگ سرزمين مادريش، ايران، می شوند. حكيم نظامی ابياتی را برای سنگ مزار خود سروده بود، اما امروزه نه تنها اثري از اين ابيات نيست، بلكه به خط روسي و تركی استانبولی به معرفی او پرداخته اند!!!


به قولاستاد دكتر باستاني اگر روزي روزگاري ، روح حكيم نظامي به زمين بيايد پيش از هرچيزي به يك مترجم روس و ترك نياز دارد .چراكه اولي بايد راه جغرافيايي را از روي نقشه براي وي مشخص كنند و ديگري نوشته هاي سنگ قبراش را برايش بخواند !!!


 حکیم نظامی گنجوی

حكيم نظمي براي قبر خود اين ابيات را سروده بود :
بياد آور اي تازه كبك دري            كه چون بر سر خاك من بگذري

گيا بيني از خاكم انگيخته               سرين سوده ، پايين فرو ريخته

چو آنجا رسي مي در افكن بجام            سوي خوابگاه نظامي خرام

نشاني تو بر من سركشي زدور        فشانم من از آسمان بر تو نور


و چه گواهی بالاتر از ایران گرایی نظامی سراینده این اشعار:

همه عالم تن است و ایران دل         نیست گوینده زین قیاس خجل

چونکه ایران دل زمین باشد                دل ز تن به بود یقین باشد

میانگیز فتنه میافروز کین             خرابی میاور در ایران زمین



تو را ملکی آسوده بی داغ و رنج _ مکن ناسپاسی در آن مال و گنج .....طنز داستان آنجاست كه حكيم نظامی نه ترك تبار بوده است و نه اهل آن منطقه و تنها در اران و شروان پرورش یافته که روزگاری مهد شعر ادب و فرهنگ ایرانی بود. اما اينک در آرامگاه وی، با خط روسي او را نماد فرهنگ ترک معرفی ميكنند و در بنايی كه با فرهنگ ايراني بيگانه است نام وی را به گروگان گرفته اند...

این روزها بازار دروغزنی پیرامون مصادره نظامی از سوی دشمنان ایران و پانترکان داغ است !!..یکی از محققان جمهوری شوروی آذربایجان بیتی را به نظامی منسوب کرد که از دید فنی (قافیه) نادرست است و در هیچ نسخهٔ خطی وجود ندارد. همچنین در ادبیات پارسی و فرهنگ ایرانی همواره گرگ جانوری خونخوار و دَدمنش به شمار آمده است. بیت جعلی مورد نظر(که بدون هیچ بیت پیشین و پسین جعل شده است) چنین است .
پدر بر پدر، مر مرا ترک بود به فرزانگی هر یکی گرگ بود!!! 

نظامی در ابیات راستینش نیز گرگ را حیوانی نادان و وحشی معرفی می کند و آن را کمتر از شیر و روبه میداند:

ز آن بر گرگ روبه راست شاهی که روبه دام بیند گرگ ماهی

یا:

به وقت زندگی رنجور حالیم که با گرگان وحشی در جوالیم

یا:

پیامت بزرگست و نامت بزرگ نهفته مکن شیر در چرم گرگ

یا:

روباه ز گرگ بهره زان برد کین رای بزرگ دارد آن خرد


ایران بزرگ، یکپارچه، آباد و آزاد


با وجود اینکه تمامی آثار نظامی گنجوی پارسی هست، قوم‌گرایان پانترکیست دیوان یک شاعر دیگر به نام نظامی قونوی (از دوران حکومت عثمانی) را به نظامی گنجوی منسوب میکنند واين دشمنی با فرهنگ ايرانی آنچنان است كه رهبران كشور جعلی آذربايجان نخواسته اند لااقل از هنر معماری و كاشی کاری و خطاطی ايرانی برای ساخت بنای آرامگاه نظامی استفاده كنند و در نهايت بدسليقه گی بنای بی هويتی را در مزار او ساخته اند كه آدمی را پيش از هر چيز به ياد زندان مي اندازد تا آرامگاه شاعری كه عشق در بيانش به نهايت خود رسيد. ...


اکادمیسین دانشمندی اهل باکو برایم توضیح داد که تا زمان استقرار کمونیسم غالب مردم ناحیه اران و شیروان باکو و قفقاز اگر سوادی داشتند غالبا قادر به خواندن و فهمیدن اشعار فارسی به ویژه دیوان نظامی و خاقانی و فردوسی و سعدی و حافظ بودند و او بیان می کرد که متاسفانه امروزه حتی دیوان فارسی نظامی از سوی مورخان کتب دبیرستانی انکار می شود!!!!..

سخن او را که بسیار عجیب بود جدی نپنداشتم اما با بررسی بیشتر و گفتگو با جوانان دبیرستانی آن دیار ،به بریده شدن ریشه های تاریخی جوانان پی بردم..غالب جوانان دبیرستانی، حتی دانشجو از فارسی سرایی نظامی یا اگاهی نداشتند و یا ان را انکار می کردند!!!!؟؟؟... بنگرید که کمونیسم و اینک پانترکیسم چگونه در امحای ریشه های فرهنگی یک ناحیه جغرافیایی که بزرگانی چون نظامی و خاقانی و مهستی گنجوی وووصدها شاعر دیگر را پرورده است عمل می کند و آسیمیلاسیون فرهنگی تا چه میزان است.

نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

بس که این ملت خر است

مملکت در دست مشتی خائن غارتگر است بس که این ملت خر است حال روشنفکر بیچاره ز بد هم بد تر است بس که این ملت خر است مغزها له شد به زیر سم ملایان قم وای در عصر اتم صحبت عمامه و تسبیح و ریش و منبر است بس که این ملت خر است هر که حرفی زد ز آزادی دهانش دوختند جان ما را سوختند حرف حق این روز ها گویی گناه منکر است بس که این ملت خر است مملکت افسوس برگشته به صد ها سال پیش حرف عمامه است و ریش گوز من بر ریش هر چه شیخ در هر کشور است بس که این ملت خر است خاک شهر قم گمان داری بشر می پرورد تخم خر میپرورد زانکه هر سو شیخکی بر منبری در عرعر است بس که این ملت خر است ما که می دانیم حال شیخ ها در حجره ها وای بر احوال ما کز تف هم درسها ماتحتشان دائم تر است بس که این ملت خر است شیخ ریقویی که دائم بود دنبال لوات در پی فور و بساط با فلان پاره اش امروز یک شیر نر است بس که این ملت خر است وانکه خیک گنده اش پر بود دائم از عرق چونکه برگشته ورق پیش چشم ملت اکنون بهتر از پیغمبر است بس که این ملت خر است معده هر شیخ چون پ

اسناد شرارت و آدم فروشی محسن مخملباف

" محسن مخملباف " که در سال ۱۳۵۳ به همراه دو نفر دیگر، اقدام به  یورش تروریستی  با چاقو به پاسبان خیابان ایران (مرحوم شامبیاتی) می کنند، در درگیری با وی مجروح و دستگیر می شود. اینک مستندات پرونده ی مخملباف را به نقل از گزارش ساواک و نیز گزارش روزنامه ی اطلاعات در اختیار همگان می گزاریم. همچنین گواهی نزدیکان و قربانیان وی مبنی بر همکاریش با آدمخوار رژیم لاجوردی (فرنشین وقت زندان اوین)، در دستگیری و پرونده سازی برای مخالفان جمهوری اسلامی را نیز مورد بررسی قرار می دهیم. گزارش ساواک از دستگیری محسن مخملباف سازمان اطلاعات و امنيت كشور س. ا. و. ا. ک خيلی محرمانه گزارش بازجویی مشخصات متهم "محسن" فرزند "حسين"، شهرت مخملباف، شماره ی شناسنامه ۶۱۴۴۸ تهران، متولد ۱۳۳۶ تهران، شغل كارگر بازار (پسته ‌فروشی) مغازه ی لطفعليان، سرای پايدار، محل سكونت: تهران خيابان صفاری، كوچه ی يخچال، نبش كوچه، بالای لبنياتی، منزل اجاره‌ ای، مجرد، ميزان تحصيلات سوم متوسطه، دين اسلام، مذهب شيعه اثنا عشری، تابعيت دولت شاهنشاهي ايران، فاقد سابقه ی اتهامی و كيفری از نظر ضد امنيتی م

رونمایی از کس کش اعظم و وروره جادوی پاسدار قالیباف

چندی است که ویدیو کلیپ هایی از فردی منتشر می شود که دقیقن حرف دل رنج دیدگان و مردم ستم دیده ی ایران را می زند. او نقابی بر چهره زده است تا ماهیت درنده ی گرگش را پنهان سازد. "سید محید حسینی" از توله حرامزادگان الله پرست تازی باقی مانده از یورش الله پرستان عرب نخستین به کشورمان می باشد که هم اکنون با داغ اسلام اهریمنی بر دل و پیشانی دعاگوی خویش، سالیان سال است که مشاور مطبوعاتی و رسانه ای پاسدار "قالیباف" در شهرداری رژیم در تهران می باشد. فردی که سیل ارقام نجومی رد و بدل شده ی شهرداری و بده بستان ها و البته رانت خواری شخصی خودش از این موهبت سفره ی نکبت جمهوری اسلامی را دیده و هم از آن خوان پربرکت خمینی حرامزاده، بسیار نوشیده و چشیده. وی در یکی از ویدیو کلیپ هایی که از وی منتشر شده است، با حساب بر روی ساده لوحی مخاطبان خود در سیستان و بلوچستان، از احساسات انسانی آنها سو استفاده کرده و خود را در حالی هم آوا و همراه آنان و شریک درد و رنج و فقرشان جا می زند که تو گویی وی در همه ی این چهل سال عمر نکبتی که از ولایت فقیه گرفته، نه تنها روحش هم از فقر دهشتناک و فاحش د